تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

an idiom used to express that something is very funny or amusing. اصطلاحی برای اشاره به اینکه یک چیز چقدر خنده دار یا سرگرم کننده است، استفاده می ش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

they are being used or manipulated by others, often without realizing it. کسانی که اغلب بدون اینکه متوجه شوند، به وسیله دیگران مورد سوء استفاده یا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

concealing or downplaying the positive qualities, strengths, or valuable aspects of something. پنهان کردن یا کم اهمیت جلوه دادن جنبه های مثبت، نقاط ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a body shape that has very little body fat and appears slender or slim. فرم بدنی که چربی بسیار کمی دارد و باریک و لاغر به نظر می رسد. Ectomorph bo ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to put ( something of future use or value ) in a safe or secret place قرار دادن ( چیزی که در آینده مفید است ) در مکانی امن یا مخفی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

individuals who confront danger head - on, particularly in life - threatening situations, create a lasting impact that transcends their physical exis ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In the classical Chinese language, the phrase “Mt. Wu's cloud and rain”, or “cloud and rain', have special meaning: the intercourse between a man an ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to suddenly and forcefully pull something or someone backward چیزی یا کسی را ناگهان و با زور عقب کشیدن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

academics employed as imperial secretaries in China, particularly from the Tang Dynasty onwards دانشگاهیانی که در چین به عنوان منشی امپراطور استخدام ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a lot of different things that are all mixed together in a disorganized or confused way. چیزهای مختلف زیادی که به شکلی نامنظم با هم مخلوط شده باشند ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Out of the dust" can have several meanings depending on the context. این کلمه بسته به متن می تواند معانی مختلفی داشته باشد. In Karen Hesse's nov ...

پیشنهاد
٠

نخوردنش یعنی غذایی هم در کار نیست.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محکم کردن پوست سر، به عبارت خودمونی تر، پوست کلفت کردن مثال: Seeing Your Majesty just looking at him calmly, he continued to toughen his scalp وقت ...

پیشنهاد
٠

to invent a story or a tune without thinking before about how it will end. Not expected or planned. ساختن یک آهنگ یا داستان بدون فکر درباره چگونگی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

completely contrary to nature, reason, or common sense; utterly foolish; absurd; senseless کاملا خلاف طبیعت، دلیل، یاعقل یا احساس طبیعی؛ کاملا احمقا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

completely contrary to nature, reason, or common sense; utterly foolish; absurd; senseless کاملا خلاف طبیعت، دلیل، یاعقل یا احساس طبیعی؛ کاملا احمقا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Seal script or sigillary script is a style of writing Chinese characters that was common throughout the latter half of the 1st millennium BC. خط مهر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The principal aide or companion. دستیار یا همراه اصلی chief assistant دستیار ارشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. acting in a just, upright manner; doing what is right; virtuous. a righteous man. 2. morally right; fair and just. a righteous act. 1. عادلان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a Himalayan herb, Saussurea lappa, with an aromatic root which has medicinal properties and which also yields an oil that is used in perfumery. گیا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a Himalayan herb, Saussurea lappa, with an aromatic root which has medicinal properties and which also yields an oil that is used in perfumery. گیا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی در حال غذا خوردن باشند، یعنی با سروصدا غذا خوردن، صدای قلوپ قلوپ یا ملچ ملوچ موقع غذا خوردن درآوردن. در کل به معنای با سروصدا غذا خوردنه.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a loss of social identity, a loss of social connectedness and losses associated with disintegration of the body. از دست دادن موقعیت اجتماعی، از دست ...

پیشنهاد
٠

have to obey to those who are more influential مجبوریم از کسایی که نفوذ و قدرت دارند، اطاعت کنیم. مثل اینکه بگی، فعلا دور دست اوناس، اینجا منطقه او ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a state in which one is not able to deal with a problem, difficult situation, etc. , any longer. حالتی که در آن فرد دیگر قادر به مقابله با مشکل، مو ...

پیشنهاد
٠

to find it difficult to do something انجام کاری که برایش سخت است. مثال: We'll be hard pushed to get home by six o'clock. برای ما سخته ساعت شیش خون ...

پیشنهاد
٠

slowly and carefully, doing just a little at a time به آرامی و با احتیاط انجام دا دن. یه جورایی مثل کار از محکم کاری عیب نمی کنه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

unable to see غیرقابل دیدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A feeling of extreme happiness or cheerfulness, especially related to the acquisition or expectation of something good. احساس شادی شدید، مخصوصا به ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

grain avoidance اجتناب از غلات a Daoist fasting technique یک روش دائوئیستی یه جورایی مثل روزه، می گند وقتی دائوئیست ها و کسایی که هنر رزمی کار می ک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to finish or deal with something quickly تمام کردن یارسیدگی سریع به چیزی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

It may be used to refer to the situation where one has exhausted all possible options for something, making it no longer feasible to pursue. ممکنه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

not very good or appealing خیلی خوب یا جذاب نیست. not very interesting or exciting. خیلی جذاب و خارق العاده نیست. یا در زبان عامیانه، مالی نیس ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای وقتی داخل مکالمه استفاده می شه: همین؟

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to be nasty, horrible, unkind, evil , to have a mean streak in one's character. . . زشت بودن، شرور بودن، نامهربان، شیطانی، کسی که در شخصیتش رگه های ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a blow; punch یک ضربه، مشت زدن، مشت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to cause someone's day to be pleasant or happy. باعث شادی و تشکر کسی شدن Thanks for the compliment. تشکر برای تعریف.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

occurring, done, etc. , only once. چیزهایی که رخ می دهند، انجام می شوند و غیره. . . فقط برای یکبار. یعنی چیزی که فقط یه بار اتفاق می یفته، یا فقط ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the ability to understand and work with numbers. توانایی درک و کار با اعداد. The ability to choose the right mathematical methods or formulas to ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

plan . The "just according to keikaku" meme is a reference to a fansub of the anime Death Note. “Just According to Keikaku” is a quote from a fansub ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سلام قبلا یه قابلیت داشت آبادیس که وقتی یه کلمه رو می زد، مشابهش رو نشون می داد اما امروز غیرفعال شده. اگه امکان داره اون قابلیت رو دوباره فعال کنید، ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Universal Worthy", "All Good" جهان ارزشند، همه خوبی ها is a great bodhisattva in Buddhism associated with practice and meditation. یک بودیستای بزر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

slowly and carefully, doing just a little at a time آرام و با دقت، هر بار انجام دادن کمی، به عبارت خودمانی، هر بار یک قدم، یا همون گاماس گاماس

پیشنهاد
٠

to be in a worse position or situation, or to be treated worse, than anyone else قرار گرفتن در موقعیت یا جایگاه بد، یا جایی که با او بدتر از همه رفت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to form a group. یک گروه تشکیل می دهند. assemble, collect, and congregate. انباشته شدن، جمع شدن، تجمع کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You have spoken the words that I should have spoken" تو حرف هایی زدی که من باید می گفتم. یا به عبارت ساده تر، اینا همون حرفای منن، یا منم می خواس ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

having a pleasant, clear musical sound صدای خوشایند، شفاف و موسیقایی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه دنیا یک صحنه نمایش است. is an excerpt taken from Shakespeare's play, 'As You Like It' ( Act II, Scene VII ) the character Jaques speaks about t ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

choose to take no action انتخاب هیچ عکس العملی نشان ندادن کاری نکردن، دست روی دست گذاشتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To die, to fail, or to be destroyed. مردن، شکست خوردن، یا نابود شدن a fall to the ground or someone's death زمین خوردن یا مردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

the whisky has not been blended elsewhere with whisky from other distilleries. ویسکی که با ویسکی های تقطیری ترکیب نشده است. یک ویسکی قوی، معمولا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

saithe or coley در انگلستان به آن سایث یا کولی گفته می شود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an insulting and contemptuous term for a person of Polish birth or descent. اصطلاحی توهین آمیز و تحقیرآمیز برای کسانی که زادگاهشان لهستان بوده یا له ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

you have a disagreement or a problem with that person. مخالفت یا مشکل شخصی با کسی داشتن مثال: what’s the beef they have with me? اونا چه مشکلی با ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

having a mild or kindly nature or character. داشتن طبیعت یا منش ملایم و مهربون.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

When someone uses the term 'I spy with my little eye' they are literally saying that they can see something. وقتی یکی می گه من با چشم کوچیکم جاسوسی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

so obvious that it doesn't take long to wrap it up and move on to the next one. آنقدر واضح که جمع کردن آن طولی نمی کشد و سراغ پرونده بعدی می روید. ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه مدل موی کوتاه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to give exact and complete information about something دادن اطلاعات دقیق و کامل درباره یک موضوع

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

highly entertaining or amusing; preposterous or outrageous; چه سرگرم کننده یا شگفت انگیز؛ مسخره یا ظالمانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

people who are unhappy like to share their troubles with others کسایی که ناراحتند، عاشق این هستند ناراحتی شون رو با بقیه به اشتراک بذارند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

used to express shock, disapproval, anger, etc. برای ابراز شوک، عصبانیت و از این قبیل استفاده می شه می شه، اِ، واقعا! یا جون خودت هم معنی کرد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to set a high standard. استاندارد را بالا بردن یه جورایی مثل طاقچه بالا گذاشتن خودمون.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

something that suddenly fails or becomes unable to continue in a normal and effective way. چیزی که ناگهان می شکند یا نمی تواند بطور عادی و مؤثر به ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to try to save yourself from something dangerous or unpleasant, often without caring what happens to anyone else. سعی در نجات دادن خود از یک موقعیت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از بین بردن فیلاکتری لیچ ها، موجوداتی هستند که تنها راه از بین بردن شان، نابود کردن فیلاکتری آن هاست. تا وقتی فیلاکتری وجود داشته باشد، لیچ دوباره ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

a common expression of surprise some places, یک تعجب رایج در مواقع خاص یه جورایی مثل خاک تو سرم کنن، واقعا که. یا چیزی شبیه این.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

an act of deliberate roughness against a defenseless opponent especially in a contact sport. یک عمل خشونت آمیز عمدی در برابر حریف بی دفاع، مخصوصا د ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

allowing a player to pass through or bypass a certain point without being challenged or penalized. اجازه دادن به بازیکن برای دور زدن یک نقطه خاص بد ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a hopeless cause موقعیت غیرممکن. درخواست چیزی غیرممکن را کردن. to describe a situation that is doomed due to conflict of interests. برای مواقعی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

extreme or passionate forms of love or lust. شکل افراطی یا پرشور عشق یا شهوت a strong feeling of love, passion, and desire. احساس قوی از عشق، اشتی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

action role - playing game بازی نقش افرینی اکشن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

an event or a place at which most of the people present are men, or a group that consists mainly of men: رویداد یا مکانی که اکثر اعضای حاضر در آن مر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Allow me to conclude ( my story ) . بذار برات نتیجه گیری کنم ( درباره داستان ) یا به صورت مؤدبانه Excuse me, I was not finished. ببخشید، من هنوز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

very similar, especially in appearance: بسیار شبیه، مخصوصا از نظر ظاهر اصطلاح سر و ته یه کرباسین رو هم می شه بهش نسبت داد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you say that one person gives or sells their favours to another, you mean that they have sex. اگه شما به یکی بگین که علاقه ش رو به یکی دیگه بده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A monstrous hybrid of a drow or other dark elf and a spider, with a humanoid ( vertical ) upper body and an arachnid opisthosoma forming the ( horizo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زنبور قاتل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

It has been seen both as a frightening monster face but also as a protective feature. The name taotie was only ascribed to it in the later Zhou perio ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

a witch or wizard who makes potions for a living. جادوگر یا افسونگری که برای زندگی معجون درست می کند. معجون ساز کیمیاگر هم می شه گفت. یه نوع کیمیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to not understand something correctly or what is important about it. Overlook or fail to understand the essential or important part of something, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

In the process of coming, going, or traveling; also, about to come. در حال آمدن، رفتن، یا سفر کردن، همچنیندر شرف آمدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Directly behind, immediately following, مستقیما پشت سر، دنبال آن ها،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to make or cause to make a loud humming or buzzing sound. ایجاد صدای بلند یا وزوز بلند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Begin a task or plan of action, شروع یک کار یا برنامه به دست گرفتن ابتکار عمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To be defensive or hypervigilant; to adopt a defensive posture; to avoid conflict. حالت تدافعی پیدا کردن، گارد خود را بالا آوردن، پرهیز از درگیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

exciting the emotions; stimulating. active, lively, or busy. حفظ کردن هیجان، تحریک کردن، فعال یا پر جنب و جوش نگه داشتن. داخل یه مکالمه وقتی می خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جانورنما، موجوداتی که نیمه انسان، نیمه یک حیوان دیگر هستند یا ترکیبی از انسان و حیوانات باشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Mantas are known as "devilfish" because of their horn - shaped cephalic fins, which are imagined to give them an "evil" appearance. یه نوع مانتا، ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

In the old days, 'mistress of the night' or 'lady of the night' meant that a women was a suductress, harlet, or whore. It also is a statement that ap ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Stay out of public notice, avoid attracting attention to oneself. دوری از توجه عمومی، جلب توجه نکردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یه جورایی معنی پر رو هم می ده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

when you want to add extra to something, or when you want to even out a discrepancy or difference. وقتی می خواین به یه چیزی اضافه کنین یا یه چیزی رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

haughty and obstinate; refractory. مغرور، سرسخت، مقاوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

left to one's choice; not required or mandatory: واگذار کردن به انتخاب خود، چیزی که الزامی یا اجباری نباشه. اختیاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Make one's hardest or most enthusiastic attempt, انجام سخت ترین یا مشتاقانه ترین تلاش. شات در اینجا همون شات استفاده شده در مشروبه، بست شات، یعنی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

you have to face the reality of everyday life after a period of great excitement. روبرو شدن با زندگی واقعی بعد از یک دوره هیجان to stop being impr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

person has strength and integrity کسی که قدرت و صداقت داره. جربزه دار، با جسارت و جرئت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to stop temporarily توقف موقت lacuna, hiatus, halt, break, interruption, suspension. وقفه، تعلیق،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

taking a bad decision or making the wrong choice. گرفتن یک تصمیم بد یا یک انتخاب اشتباه. مثال: The mission pushed all of our wrong buttons. این م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توی مکالمات اگه بی هیچ پیشوند وپسوندی بیاد، مثل اینکه بپرسی تو چی؟ مثال: ’Are you alright, Solus?’ He asked. ’No. ’ Her tone was sad. ’Are you? ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در غیر این صورت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

area, expanse. circuit, track. size, bulk. ناحیه، وسعت، جریان، گردش، مسیر، شیار، اندازه، میزان، حجم، جثه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to make someone do unquestioningly all one wishes; dominate someone. کسی رو وادار کردن که آرزوها رو بدون چون و چرا انجام بده. مسلط شدن روی کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همدردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بانو، سرکار علیه، خانم، سرکار خانم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

mean of shootwhen talking: Slang To begin talking. Often used in the imperative: I know you have something to tell me, so shoot! وقتی در مکالمه استفا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آبدارتر، پرآب تر، شاداب تر، الزاما به خاطر کلمه juicy آبدارتر به معنای آبمیوه بیشتر یا حضور آب بیشتر نیست. مثل این جمله، I was afraid you would a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقتی برای یه بیماری یا آلودگی آورده بشه، معنی شیوع هم می ده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قدیسه، مؤنث قدیس، a female saint

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The name Bigby comes from an Old Norse personal name 'Bekki' Old Norse 'b�r', meaning "settlement" or "farmstead". اسم بیگبی از یک اسم اسکاندیناوی ق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

quite well, in quite a good way; to a fairly large extent. بسیار خوب، به روشی خوب، تا حد زیادی خوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

the name given to the repository used to store the life force of a lich. در داستان های فانتزی اسمی که به مخزنی که زندگی را برای لیچ حفظ می کند، داد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A “No First Use” ( NFU ) policy is a commitment to not use nuclear weapons first. An NFU policy would restrict when a president could consider using ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

verb. march out, in a file. antonyms: file in. enter by marching in a file. type of: exit, get out, go out, leave. به سرعت بیرون رفتن. از یک پرونده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

An adjective for something that one finds cool, entertaining, fashionable, or amusing. Can also be used as an exclamation. یه صفت که برای چیزی که س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باغ کوچک، باغچه،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به Dharma

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به prajnaparamita

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیاز داشتن به زمان برای انجام کار یا شاد بودن.

پیشنهاد
٠

they feel threatened and act defensively. احساس خطر کردن و وارد حالت تدافعی شدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to make a situation or activity more fair and balanced. It is a mashup of “level the playing field” and “even the odds”, both meaning با even the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جشن بالماسکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

emphasize the importance of knowledge. EXAMPLE: Bread is important to the hungry boys because it is food that helps them stay alive. Similar to bre ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Have audacity, show effrontery. جسارت داشتن، جسارت نشان دادن. you’ve got some nerve خیلی دل و جرئت داری.