پیشنهاد
٠

have to obey to those who are more influential مجبوریم از کسایی که نفوذ و قدرت دارند، اطاعت کنیم. مثل اینکه بگی، فعلا دور دست اوناس، اینجا منطقه او ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

a state in which one is not able to deal with a problem, difficult situation, etc. , any longer. حالتی که در آن فرد دیگر قادر به مقابله با مشکل، مو ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

to find it difficult to do something انجام کاری که برایش سخت است. مثال: We'll be hard pushed to get home by six o'clock. برای ما سخته ساعت شیش خون ...

پیشنهاد
٠

slowly and carefully, doing just a little at a time به آرامی و با احتیاط انجام دا دن. یه جورایی مثل کار از محکم کاری عیب نمی کنه.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

unable to see غیرقابل دیدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

A feeling of extreme happiness or cheerfulness, especially related to the acquisition or expectation of something good. احساس شادی شدید، مخصوصا به ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

grain avoidance اجتناب از غلات a Daoist fasting technique یک روش دائوئیستی یه جورایی مثل روزه، می گند وقتی دائوئیست ها و کسایی که هنر رزمی کار می ک ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

to finish or deal with something quickly تمام کردن یارسیدگی سریع به چیزی.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

It may be used to refer to the situation where one has exhausted all possible options for something, making it no longer feasible to pursue. ممکنه ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

not very good or appealing خیلی خوب یا جذاب نیست. not very interesting or exciting. خیلی جذاب و خارق العاده نیست. یا در زبان عامیانه، مالی نیس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای وقتی داخل مکالمه استفاده می شه: همین؟

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to be nasty, horrible, unkind, evil , to have a mean streak in one's character. . . زشت بودن، شرور بودن، نامهربان، شیطانی، کسی که در شخصیتش رگه های ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a blow; punch یک ضربه، مشت زدن، مشت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to cause someone's day to be pleasant or happy. باعث شادی و تشکر کسی شدن Thanks for the compliment. تشکر برای تعریف.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

occurring, done, etc. , only once. چیزهایی که رخ می دهند، انجام می شوند و غیره. . . فقط برای یکبار. یعنی چیزی که فقط یه بار اتفاق می یفته، یا فقط ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the ability to understand and work with numbers. توانایی درک و کار با اعداد. The ability to choose the right mathematical methods or formulas to ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

plan . The "just according to keikaku" meme is a reference to a fansub of the anime Death Note. “Just According to Keikaku” is a quote from a fansub ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلام قبلا یه قابلیت داشت آبادیس که وقتی یه کلمه رو می زد، مشابهش رو نشون می داد اما امروز غیرفعال شده. اگه امکان داره اون قابلیت رو دوباره فعال کنید، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Universal Worthy", "All Good" جهان ارزشند، همه خوبی ها is a great bodhisattva in Buddhism associated with practice and meditation. یک بودیستای بزر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

slowly and carefully, doing just a little at a time آرام و با دقت، هر بار انجام دادن کمی، به عبارت خودمانی، هر بار یک قدم، یا همون گاماس گاماس

پیشنهاد
٠

to be in a worse position or situation, or to be treated worse, than anyone else قرار گرفتن در موقعیت یا جایگاه بد، یا جایی که با او بدتر از همه رفت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to form a group. یک گروه تشکیل می دهند. assemble, collect, and congregate. انباشته شدن، جمع شدن، تجمع کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You have spoken the words that I should have spoken" تو حرف هایی زدی که من باید می گفتم. یا به عبارت ساده تر، اینا همون حرفای منن، یا منم می خواس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

having a pleasant, clear musical sound صدای خوشایند، شفاف و موسیقایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه دنیا یک صحنه نمایش است. is an excerpt taken from Shakespeare's play, 'As You Like It' ( Act II, Scene VII ) the character Jaques speaks about t ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

choose to take no action انتخاب هیچ عکس العملی نشان ندادن کاری نکردن، دست روی دست گذاشتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To die, to fail, or to be destroyed. مردن، شکست خوردن، یا نابود شدن a fall to the ground or someone's death زمین خوردن یا مردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the whisky has not been blended elsewhere with whisky from other distilleries. ویسکی که با ویسکی های تقطیری ترکیب نشده است. یک ویسکی قوی، معمولا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

saithe or coley در انگلستان به آن سایث یا کولی گفته می شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an insulting and contemptuous term for a person of Polish birth or descent. اصطلاحی توهین آمیز و تحقیرآمیز برای کسانی که زادگاهشان لهستان بوده یا له ...

پیشنهاد
٠

you have a disagreement or a problem with that person. مخالفت یا مشکل شخصی با کسی داشتن مثال: what’s the beef they have with me? اونا چه مشکلی با ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

having a mild or kindly nature or character. داشتن طبیعت یا منش ملایم و مهربون.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

When someone uses the term 'I spy with my little eye' they are literally saying that they can see something. وقتی یکی می گه من با چشم کوچیکم جاسوسی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

so obvious that it doesn't take long to wrap it up and move on to the next one. آنقدر واضح که جمع کردن آن طولی نمی کشد و سراغ پرونده بعدی می روید. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه مدل موی کوتاه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to give exact and complete information about something دادن اطلاعات دقیق و کامل درباره یک موضوع

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

highly entertaining or amusing; preposterous or outrageous; چه سرگرم کننده یا شگفت انگیز؛ مسخره یا ظالمانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

people who are unhappy like to share their troubles with others کسایی که ناراحتند، عاشق این هستند ناراحتی شون رو با بقیه به اشتراک بذارند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

used to express shock, disapproval, anger, etc. برای ابراز شوک، عصبانیت و از این قبیل استفاده می شه می شه، اِ، واقعا! یا جون خودت هم معنی کرد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to set a high standard. استاندارد را بالا بردن یه جورایی مثل طاقچه بالا گذاشتن خودمون.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

something that suddenly fails or becomes unable to continue in a normal and effective way. چیزی که ناگهان می شکند یا نمی تواند بطور عادی و مؤثر به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to try to save yourself from something dangerous or unpleasant, often without caring what happens to anyone else. سعی در نجات دادن خود از یک موقعیت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از بین بردن فیلاکتری لیچ ها، موجوداتی هستند که تنها راه از بین بردن شان، نابود کردن فیلاکتری آن هاست. تا وقتی فیلاکتری وجود داشته باشد، لیچ دوباره ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a common expression of surprise some places, یک تعجب رایج در مواقع خاص یه جورایی مثل خاک تو سرم کنن، واقعا که. یا چیزی شبیه این.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an act of deliberate roughness against a defenseless opponent especially in a contact sport. یک عمل خشونت آمیز عمدی در برابر حریف بی دفاع، مخصوصا د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

allowing a player to pass through or bypass a certain point without being challenged or penalized. اجازه دادن به بازیکن برای دور زدن یک نقطه خاص بد ...

پیشنهاد
٠

a hopeless cause موقعیت غیرممکن. درخواست چیزی غیرممکن را کردن. to describe a situation that is doomed due to conflict of interests. برای مواقعی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

extreme or passionate forms of love or lust. شکل افراطی یا پرشور عشق یا شهوت a strong feeling of love, passion, and desire. احساس قوی از عشق، اشتی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

action role - playing game بازی نقش افرینی اکشن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an event or a place at which most of the people present are men, or a group that consists mainly of men: رویداد یا مکانی که اکثر اعضای حاضر در آن مر ...