تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Allow me to conclude ( my story ) . بذار برات نتیجه گیری کنم ( درباره داستان ) یا به صورت مؤدبانه Excuse me, I was not finished. ببخشید، من هنوز ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

very similar, especially in appearance: بسیار شبیه، مخصوصا از نظر ظاهر اصطلاح سر و ته یه کرباسین رو هم می شه بهش نسبت داد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you say that one person gives or sells their favours to another, you mean that they have sex. اگه شما به یکی بگین که علاقه ش رو به یکی دیگه بده ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A monstrous hybrid of a drow or other dark elf and a spider, with a humanoid ( vertical ) upper body and an arachnid opisthosoma forming the ( horizo ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنبور قاتل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

It has been seen both as a frightening monster face but also as a protective feature. The name taotie was only ascribed to it in the later Zhou perio ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a witch or wizard who makes potions for a living. جادوگر یا افسونگری که برای زندگی معجون درست می کند. معجون ساز کیمیاگر هم می شه گفت. یه نوع کیمیا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to not understand something correctly or what is important about it. Overlook or fail to understand the essential or important part of something, ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In the process of coming, going, or traveling; also, about to come. در حال آمدن، رفتن، یا سفر کردن، همچنیندر شرف آمدن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Directly behind, immediately following, مستقیما پشت سر، دنبال آن ها،

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to make or cause to make a loud humming or buzzing sound. ایجاد صدای بلند یا وزوز بلند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Begin a task or plan of action, شروع یک کار یا برنامه به دست گرفتن ابتکار عمل

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To be defensive or hypervigilant; to adopt a defensive posture; to avoid conflict. حالت تدافعی پیدا کردن، گارد خود را بالا آوردن، پرهیز از درگیری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

exciting the emotions; stimulating. active, lively, or busy. حفظ کردن هیجان، تحریک کردن، فعال یا پر جنب و جوش نگه داشتن. داخل یه مکالمه وقتی می خ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جانورنما، موجوداتی که نیمه انسان، نیمه یک حیوان دیگر هستند یا ترکیبی از انسان و حیوانات باشند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Mantas are known as "devilfish" because of their horn - shaped cephalic fins, which are imagined to give them an "evil" appearance. یه نوع مانتا، ی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In the old days, 'mistress of the night' or 'lady of the night' meant that a women was a suductress, harlet, or whore. It also is a statement that ap ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Stay out of public notice, avoid attracting attention to oneself. دوری از توجه عمومی، جلب توجه نکردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه جورایی معنی پر رو هم می ده.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

when you want to add extra to something, or when you want to even out a discrepancy or difference. وقتی می خواین به یه چیزی اضافه کنین یا یه چیزی رو ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

haughty and obstinate; refractory. مغرور، سرسخت، مقاوم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

left to one's choice; not required or mandatory: واگذار کردن به انتخاب خود، چیزی که الزامی یا اجباری نباشه. اختیاری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Make one's hardest or most enthusiastic attempt, انجام سخت ترین یا مشتاقانه ترین تلاش. شات در اینجا همون شات استفاده شده در مشروبه، بست شات، یعنی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

you have to face the reality of everyday life after a period of great excitement. روبرو شدن با زندگی واقعی بعد از یک دوره هیجان to stop being impr ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

person has strength and integrity کسی که قدرت و صداقت داره. جربزه دار، با جسارت و جرئت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to stop temporarily توقف موقت lacuna, hiatus, halt, break, interruption, suspension. وقفه، تعلیق،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

taking a bad decision or making the wrong choice. گرفتن یک تصمیم بد یا یک انتخاب اشتباه. مثال: The mission pushed all of our wrong buttons. این م ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توی مکالمات اگه بی هیچ پیشوند وپسوندی بیاد، مثل اینکه بپرسی تو چی؟ مثال: ’Are you alright, Solus?’ He asked. ’No. ’ Her tone was sad. ’Are you? ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در غیر این صورت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

area, expanse. circuit, track. size, bulk. ناحیه، وسعت، جریان، گردش، مسیر، شیار، اندازه، میزان، حجم، جثه.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to make someone do unquestioningly all one wishes; dominate someone. کسی رو وادار کردن که آرزوها رو بدون چون و چرا انجام بده. مسلط شدن روی کسی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همدردی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بانو، سرکار علیه، خانم، سرکار خانم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

mean of shootwhen talking: Slang To begin talking. Often used in the imperative: I know you have something to tell me, so shoot! وقتی در مکالمه استفا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آبدارتر، پرآب تر، شاداب تر، الزاما به خاطر کلمه juicy آبدارتر به معنای آبمیوه بیشتر یا حضور آب بیشتر نیست. مثل این جمله، I was afraid you would a ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وقتی برای یه بیماری یا آلودگی آورده بشه، معنی شیوع هم می ده.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدیسه، مؤنث قدیس، a female saint

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The name Bigby comes from an Old Norse personal name 'Bekki' Old Norse 'b�r', meaning "settlement" or "farmstead". اسم بیگبی از یک اسم اسکاندیناوی ق ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

quite well, in quite a good way; to a fairly large extent. بسیار خوب، به روشی خوب، تا حد زیادی خوب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the name given to the repository used to store the life force of a lich. در داستان های فانتزی اسمی که به مخزنی که زندگی را برای لیچ حفظ می کند، داد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A “No First Use” ( NFU ) policy is a commitment to not use nuclear weapons first. An NFU policy would restrict when a president could consider using ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

verb. march out, in a file. antonyms: file in. enter by marching in a file. type of: exit, get out, go out, leave. به سرعت بیرون رفتن. از یک پرونده ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An adjective for something that one finds cool, entertaining, fashionable, or amusing. Can also be used as an exclamation. یه صفت که برای چیزی که س ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باغ کوچک، باغچه،

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به Dharma

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به prajnaparamita

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیاز داشتن به زمان برای انجام کار یا شاد بودن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

they feel threatened and act defensively. احساس خطر کردن و وارد حالت تدافعی شدن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to make a situation or activity more fair and balanced. It is a mashup of “level the playing field” and “even the odds”, both meaning با even the ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جشن بالماسکه