تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توی مکالمات اگه بی هیچ پیشوند وپسوندی بیاد، مثل اینکه بپرسی تو چی؟ مثال: ’Are you alright, Solus?’ He asked. ’No. ’ Her tone was sad. ’Are you? ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در غیر این صورت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

area, expanse. circuit, track. size, bulk. ناحیه، وسعت، جریان، گردش، مسیر، شیار، اندازه، میزان، حجم، جثه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to make someone do unquestioningly all one wishes; dominate someone. کسی رو وادار کردن که آرزوها رو بدون چون و چرا انجام بده. مسلط شدن روی کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همدردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بانو، سرکار علیه، خانم، سرکار خانم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

mean of shootwhen talking: Slang To begin talking. Often used in the imperative: I know you have something to tell me, so shoot! وقتی در مکالمه استفا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آبدارتر، پرآب تر، شاداب تر، الزاما به خاطر کلمه juicy آبدارتر به معنای آبمیوه بیشتر یا حضور آب بیشتر نیست. مثل این جمله، I was afraid you would a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقتی برای یه بیماری یا آلودگی آورده بشه، معنی شیوع هم می ده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قدیسه، مؤنث قدیس، a female saint

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The name Bigby comes from an Old Norse personal name 'Bekki' Old Norse 'b�r', meaning "settlement" or "farmstead". اسم بیگبی از یک اسم اسکاندیناوی ق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

quite well, in quite a good way; to a fairly large extent. بسیار خوب، به روشی خوب، تا حد زیادی خوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

the name given to the repository used to store the life force of a lich. در داستان های فانتزی اسمی که به مخزنی که زندگی را برای لیچ حفظ می کند، داد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A “No First Use” ( NFU ) policy is a commitment to not use nuclear weapons first. An NFU policy would restrict when a president could consider using ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

verb. march out, in a file. antonyms: file in. enter by marching in a file. type of: exit, get out, go out, leave. به سرعت بیرون رفتن. از یک پرونده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

An adjective for something that one finds cool, entertaining, fashionable, or amusing. Can also be used as an exclamation. یه صفت که برای چیزی که س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باغ کوچک، باغچه،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به Dharma

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به prajnaparamita

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیاز داشتن به زمان برای انجام کار یا شاد بودن.

پیشنهاد
٠

they feel threatened and act defensively. احساس خطر کردن و وارد حالت تدافعی شدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to make a situation or activity more fair and balanced. It is a mashup of “level the playing field” and “even the odds”, both meaning با even the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جشن بالماسکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

emphasize the importance of knowledge. EXAMPLE: Bread is important to the hungry boys because it is food that helps them stay alive. Similar to bre ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Have audacity, show effrontery. جسارت داشتن، جسارت نشان دادن. you’ve got some nerve خیلی دل و جرئت داری.