پیشنهادهای karim hosseni (١,١٧١)
سلیم چرند: می خورند که همیشه با پیشوند می همراه ست : می چرند.
سلیم مٌرغ: پرنده خانگی که از گوشت و تخم او استفادهای بسیار می کنند. * مَرغ: سبزه زار، زیستگاهایی که پر از سبزه، پرندگان و چراگاهایی که همواره چشم ان ...
سلیم گمگشته: گمراه
سلیم خزینه: جای اندوختن ممکن ست پول یا هر چیز با ارزشی باشد. * حوض آبی که در گذشته ها در گرمابه های عمومی استفاده می شد که همان کار دوش را می کرد و ...
سلیم نستعین: یاری می جوییم، یاری می خاهیم * بیشتر هم در بند واژه بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین ست یعنی به نام خداوند بخشنده ی مهربان و از او یا ...
سلیم * شٌکوه: بزرگی، فر * شِکوه: گله مندی، نالان
سلیم هیکل ربانی: ساختار خداوندی
سلیم هیکل: اندام، پیکر، ساختار
سلیم مبدا: سر آغاز
سلیم مبدا و معاد: سرآغاز و سر انجام
سلیم ماورایی: فراسوتر از باور ها
سلیم شیئیت: چیزها
سلیم بشارات: مژدگانی ها، مژده ها، گزارش های خوش
سلیم مرتاد: خاهان، خاهنده.
سلیم تالیف: نگارش
سلیم سرائر: واژه ای اربی که در فارسی برابری اش با چگونگی ها و رازهای پنهان ست.
سلیم برهان: نشانه روشن
سلیم احزان: واژه ای اربی و جمع حزن که در فارسی با ااندوهان، اندوه ها، غمان، غمها برابری دارد.
سلیم مسلّیات: واژه ای اربی و در فارسی با آرام بخشان برابری دارد.
سلیم * عبارتند از: از آن جمله اند. . . ، بدین قرارند. . . * عبارت است از: در بر گیرنده. . . ، در بر دارنده. . .
سلیم * عبارتند از: از آن جمله اند. . . * عبارت است از: در بر گیرنده. . .
لوح محفوظ: پهنه ی آسمان که هر چیزی بر آن نوشته شده که از دید ما پنهان و تنها بر آفریدگار آشکار ست و بوسیله او هم نگه داشته و کسی را یارای از بین بردن ...
سلیم لوح: پهنه، هر چیزی که در هر اندازه چه بزرگ چه کوچک پهن باشد ممکن ست از استخان، چوی، فلز یا هر چیزی دیگر باشد. * لوح محفوظ که در قرآن آمده ممکن ...
سلیم لوح: پهنه، چیزی که پهن و گسترده در اندازه های گوناگون کوچک یا بزرگ باشد ممکن ست از استخان، چوب، فلز یا هر چیز دیگه باشد.
سلیم تحفة المستجیبین: ره آورد پاسخ دهندگان؛ نام نوشتاری از ابو یعقوب سجستانی ست.
سلیم مستجیبین: پاسخ دهندگان
سلیم منکران: ناباوران
سلیم محسنین: نیکو کاران، نیک شدگان، شاهندگان
سلیم سلب: ناپذیری، رد
سلیم دعات: فرا خانان
سلیم حجج: واژه ای اربی و جمع حجت که در فارسی با گواهان، گواهی دهندگان برابری دارد.
سلیم حجج: گواهان
سلیم عبادت: پرستیدن
سلیم تقریب: نزدیک شدن
سلیم قطعیت: نهایی شدن.
سلیم مستجیب: پذیرش کننده، پذیرش گر
سلیم منحطه: پست، دون پایه در برابرعالیه یعنی بلند پایه
سلیم رساله: نامک، نوشتارک
سلیم نقد: در ادبیات یعنی درست اندیشی
سلیم کشف المحجوب: آشکار کردن پوشیده ها * نام نوشتاری در آیین شیعیان اسماعیلی ست که در سده ی چهارم هجری بوسیله اندیشمند و داعی پر آوازه اسماعیلی ابو ی ...
سلیم مخطوطات: واژه اربی و جمع مخطوط که در فارسی با دست نویسها برابری دارد.
سلیم مخطوط: نسخه دستنویس
سلیم کعبه: خانه چهارگوشه رو بسته و پوشیده، بیشتر هم به خانه خدا در شهر مکه ی عربستان می گویند.
سلیم عقاب: * نام یک پرنده شکاری گوشتخار که سلطان آسمان هاست. * پاداش بد که در بر گیرنده شکنجه و جلوگیری از فراوانی های زندگی برای هر کس یا گروه، پی ...
سلیم جد: نیا، بزرگ و بزرگواری
سلیم باب: بخش مانند اینکه بگوییم این کتاب در پنج باب تالیف شده یعنی این نسخه در پنج بخش نوشته شده ست.
سلیم اصول: راه های شناخت.
سلیم سٌلّم النجاة: نردبان رستگاری نام نوشتاری از ابو یعقوب سجستانی اندیشمند و داعی پر آوازه شیعه اسماعیلی در سده ی چهارم هجری.
سلیم نفخ: باد معده، خود بزرگ بینی، بزرگ منشی
سلیم اعمال: کردارها