Mh - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

going down: You re going down کارت زاره، کارت س ...

١ هفته پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tilt up: بالا گرفتن، به سمت بالا چرخاندن He ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trace back: بر می گرده به، ریشه داشتن در، ردش ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

before long: دیری نپایید، طولی نکشید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

but rather: بلکه، برعکس We should send missiles ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go to show: اثبات کردن، نشان دادن Fuckkk, that ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point out: Point out=pick out نشان دادن، اشاره ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conscious: آگاه، متوجه، هوشیار، به هوش، بیدار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stick ones neck out: به خطر انداخت، ریسک کردن Venture:ad ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come through: علاوه بر معانی گفته شده، عبور کردن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

due: موعد پرداخت/مقرر، سررسید، ضرب الاجل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consume: یکی از معانیش مستولی شدن، سرتاسر وج ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exploit: ۱ - استثمار کردن، سواستفاده کردن، ب ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to the best of one's ability: به بهترین نحو, در حد توان I may be ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

irrelevancy: مسائل نامربوط Why you alway try to ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go to show: اثبات کردن، نشان دادن Fuckkk, that ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fall prone: روی زمین دمر شدن/ خوابیدن He fell ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های Mh