یویو - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by myself: تنها I just want be by myself. فقط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in a manner of speaking: گفته می شود Example: He's a farmer ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

OS: OS: Ordnance Survey ( در بریتانیا ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

late morning: لنگ ظهر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as high as a kite: نشئه نشئهٔ نشئه He was as high as a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

final common pathway: راه مشترک نهایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

revision: تجدید نظر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wood sorrel: ( گیاه ) شبدرترشک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as you wish: هر طور راحتی هر طور که مایلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self assurance: خویشتن باوری

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by: 📌 توجه کنید که by در جملات زیر کار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swirling: ۱. موّاج، پرپیچ و تاب ۲. لباس چین د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

voltage regulator: تنظیم کننده ولتاژ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on one's own: 1️⃣ به تنهایی 2️⃣ سر خود ( خود سر ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pain: عذاب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

UA: رنگ، PH ( تجزیه کامل ادرار ) بو، تو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ATM: Automated teller machine دستگاه خو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rdw: پهنای گلبول قرمز در منحنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

real life: واقعیت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tgs: TGs: تری گلیسیرید ( چربی ای که باعث ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

data analysis: داده کاوی

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self directed: خود رهبر، خودگردان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off balance sheet accounting: در متون حسابداری به معنای حساب خارج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

l and d: کار و تحویل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sb's blood freezes: ( از ترس، تعجب ) کسی خشک زدن، سر جا ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

goosander: اردک ماهی خوار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get nails done: ترمیم ناخن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fire: اخراج کردن Need to fire this guy. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fire: Fire: اخراج کردن Need to fire this ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffed animal: ۱. عروسک پارچه ای، عروسک ۲. حیوانِ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

after all: بالاتر از همه، از همه مهم تر Exampl ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reputation: شهرت آبرو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

abuser: فحاش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

proxy: نماینده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dead silence: سکوتِ مطلق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't misunderstand me: سوءِتفاهم نشه I'm not saying what h ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brt: BRT: Bus Rapid Transit سامانه اتوبو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all chiefs and no indians: همه می خواهند رئیس باشند و هیچ کس م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go through the floor: ( قیمت و مانند آن ) سقوط کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be in floods of tears: زار زار گریه کردن مثل ابر بهار گریه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lasting fulfillment: تحقق طولانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get nails done: ترمیم کردن ناخن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

who you are: کسی که هستید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you reap what you sow: ۱. هر چه کنی کشت، همان بدروی ۲. هر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clear picture: تصویر واضح

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make sense: با عقل جور درآمدن

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swallow holes: حفره های مکنده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pat somebody on the back: کسی را تشویق کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kath: اسم مونث

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

and: ۱. وَ، و ( با تلفظ _ُ ) ۲. تا ۳. ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yha: Youth Hostels Association: انجمن خو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shake hole: فروچاله

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fibrous connective tissue: بافت پیوندی رشته ای

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if it ain't broke don't fix it: سری که درد نمی کنه رو دستمال نمی بن ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run: 1️⃣ کار کردن . The car runs ماشین ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take it as a good omen: به فال نیک بگیر.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

railway: ۱. راه آهن، قطار ۲. خط آهن ۳. شرک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

symphonic: سمفونیک سمفونیایی هم آوا

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pat somebody on the back: کسی را تشویق کردن

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kath: اسم مونث

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long distance: رابطه از راه دور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resign: The chairman has resigned to make w ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brightness classification: طبقه بندی روشنایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

building retrofitting: مقاوم سازی ساختمان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bus boarding: سوار شدن به اتوبوس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

casuality: علیت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a common enough: It is a common enough crisis. ❌ بح ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom up planning: برنامه ریزی از پایین به بالا، برنام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self education: خودآموزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reintegration: دوبار گنجاندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

literature review: پیشینه تحقیق شامل کتاب ها و مقاله ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

particularly: 1 ) به ویژه 2 ) به طور ویژه 3 ) بسی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reinvigoration: دوباره نیرو بخشیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self discovery: خودپژوهی، خودشناسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

live like a king: شاهانه زندگی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

home office: وزارت کشور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as for: As for= about درباره یِ. . . . Exa ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep watch: نگهبانی دادن، کشیک دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bright white cow parsley: surge

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lean against sth: به چیزی تکیه دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

humanly possible: در توان انسان در حد مقدورات انسان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

psy d: Psy. D. دکتر ای روان شناسی

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yha: Youth Hostels Association: انجمن خو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brick off: ( با تیغه کشیدن ) جدا کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brick up: ۱. تیغه کردن ( پنجره و مانند آن ) ، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immerse oneself in sth: خود را غرق کاری کردن خود را وقف کار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a pale imitation of sth: تقلید ناقصی از The wine that is ma ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be given the floor: حق صحبت داشتن Only members would be ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bright white cow parsley: جعفری وحشی جنگلی سفید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

of all people: ۱. بیش از همه ۲. مخصوصاً ۳. از میا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tendinous: تاندون

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

personal empowerment: توانمندسازی فردی

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

two time: دو بار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dnr: احیا نکنید! یک دستورالعمل پزشکی برا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

symphonic: سمفونیک سمفونیایی هم آوا

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retrodiction: بازپس گویی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reconditioning: شرطی سازی مجدد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retraining: بازآموزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

re expedition: ارسال مجدد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recompositing: سازماندهی مجدد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

but for: But for=without بدونِ. . . . ، اگر. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over against: Over against= near by نزدیک ( به ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over and above: افزون بر . . . Example: He promise ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redirection: جهت دهی دوباره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reintegration: دوباره گنجاندن صحیح است

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as hell: خیلی، بی اندازه I am angry as hell. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

subtraction: تفریق

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't misunderstand me: سوءِتفاهم نشه I'm not saying what h ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it as a good omen: به فال نیک بگیر.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hch: مقدار متوسط هموگلوبین در گلبول های ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mpv: حجم متوسط پلاکت ها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pte: درصد پلاکت ها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

MCV: حجم متوسط هموگلوبین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

MCH: وزن متوسط هموگلوبین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

UA: رنگ، PH ( تجزیه کامل ادرار ) بو، تو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

me: M/E در پزشکی به معنای نسبت سلول ها ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rdw: پهنای گلبول قرمز در منحنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tgs: TGs: تری گلیسیرید ( چربی ای که باعث ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hcv: حجم متوسط گلبول های قرمز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire: اخراج کردن Need to fire this guy. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire: Fire: اخراج کردن Need to fire this ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on: در بابِ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phone in ill: ( به محل کار ) تلفن کردن و مریضی خو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plt: شمارش پلاکت ها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the late lamented: شادروان، خدابیامرز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lean in to sb: به طرف کسی خم شدن به طرف کسی دولا ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sb's heart leaps: قلب کسی ریختن My heart leaped when ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leap sth over sth: ( اسب ) از روی مانع پراندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in leaps and bounds: به سرعت Her health has improved in ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imitation wood: چوب مصنوعی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hc: هماتوکریت ( درصد گلبول های قرمز در ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

besiege: ۱. محاصره کردن ۲. دور ( کسی ) حلقه ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lam into sb: به کسی پریدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take a knock: Take a ( hard / nasty ) knock بد آ ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

racial abuse: سوءِاستفادهٔ نژادی بدرفتاری نژادی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

if you have no cows an unfenced pasture is no problem: آسوده کسی که خر ندارد، از کاه و جوا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

if you have no cows an unfenced pasture is no problem: هر که تهی کیسه تر، آسوده تر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ladder tournament: مسابقهٔ دوره ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laddie: پسر، جوان

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overcivilized: بیش از حد متمدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

victorianstyle: دورهٔ ویکتوریا یا دورهٔ ویکتوریایی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feel settled: عادت کردن، جا افتادن

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

empire builder: سلطه گر سلطه جو توسعه طلب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

raise funds: ( برای کاری ) پول جمع کردن بودجهٔ ( ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get justice: Bring to justice پای میز محاکمه کش ...

١١ ماه پیش

مدال‌های یویو