Bryan Fury - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

halogen lamp: لامپ هالوژن. نوعی لامپ رشته ای است ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer pressure: ( روان شناسی ) فشار همتا/فشار نظیر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

window fan: هواکش پنجره.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ear candling: شمع گوش. یک روش قدیمی قرار دادن شم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backbone: ( عامیانه ) 1. شجاعت، جربزه، شهامت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crypto market: بازار ارز دیجیتال. بازاری که در آن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

traditional currency: ارز سنتی. شکلی از پول است که توسط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital money: پول دیجیتال. ارزهایی هستند که در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interpersonal attraction: جاذبه میان فردی. برای اشاره به درج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

modes of persuasion: فنون متقاعدسازی/روش های متقاعدسازی. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conversational hypnosis: هیپنوتیزم پنهان/هیپنوتیزم محاوره ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theory of multiple intelligences: نظریه هوش های چندگانه. نظریه هوش چ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neural pathway: مسیر عصبی. وقتی ما تصمیم به یادگیر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verbal intelligence: هوش کلامی. هوش کلامی توانایی درک و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rumination: ( روان شناسی ) نشخوار ذهنی. تمرکز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

milf: ( عامیانه ) مخفف Mother I'd Like t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concrete jungle: جنگل بتنی، جنگل سیمانی. منطقه ای ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loose pants: شلوار آزاد، شلوار گشاد، شلوار راحت. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

side stripe pants: شلوار نوار بغل. شلوار نوار بغل نوع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hemp fabric: پارچه کنفی. پارچه کنفی از الیاف گی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dig up: 1. ( عامیانه ) گوش کن، توجه کن. 2. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

back off: ( عامیانه ) عقب نشینی کردن/ صرف ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intuition: شهود ( نوعی درک یا دانش است که بدون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drama queen: فردی که ( فارغ از جنسیت ) واکنش های ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trainer: 1. مربی. 2. کتونی ( UK ) . 3. نرم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sitcom: کمدی موقعیت ( داستان های کمدی در لو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

straight leg: شلوار راسته. شلواری که اندازه و تن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hunter eyes: چشم شکارچی. شکلی از چشم ها در مردا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swanky: ( عامیانه ) 1. باکلاس، دارای کیفیت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

milf: ( عامیانه ) مخفف Mother I'd Like t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

koinophobia: ترس از زندگی معمولی ( ترس از این که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flow: ( روان شناسی ) تچان، تجربه اوج، غر ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mansplain: ( عامیانه ) اساسا وقتی یه مرد فکر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stereotype: تفکر قالبی ( به یک نظر از پیش تشکیل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yerkes dodson law: قانون یرکس دادسون. رابطه تجربی بین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's hard to teach an old dog new tricks: ( ضرب المثل ) آموزش ترفندهای جدید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horse pill: ( عامیانه ) قرص اسب. 1. هر قرصی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bitter pill: ( عامیانه ) قرص تلخ. کنایه از چیز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fools rush in where angels fear to tread: ( ضرب المثل ) احمق ها به جایی هجوم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

box breathing: تنفس جعبه ای/ تنفس چهارمربع. تنفسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government and binding theory: نظریه حاکمیت و مرجع گزینی ( به اختص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

universal grammar: دستور زبان جهانی ( به اختصار UG ) . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be no rocket scientist: ( عامیانه ) کسی چیزی سرش نبودن/ مغ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

muscle mommy: ( عامیانه ) زن / دختر عضلانی.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noodling: 1. صید گربه ماهی. 2. بداهه نوازی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sugar mom: ( عامیانه ) زن پیر و ثروتمندی که ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vamping: ( عامیانه ) خون آشامیدن. شب ها تا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sim card adapter: وفق دهنده سیم کارت / قاب سیم کارت.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hair dryer nozzle: سر سشوار/ نازل سشوار. مثال: I wan ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electricity bill: قبض برق.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

electricity bill: قبض برق.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first aid kit: جعبه کمک های اولیه.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

topical medication: داروی موضعی/پماد.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

desktop bookcase: قفسه کتاب رومیزی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

postage fee: هزینه خدمات پستی/هزینه ی پستی.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

postage fee: هزینه خدمات پستی/هزینه ی پستی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hand fan: بادبزن دستی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doctors visit: Doctor's visit ملاقات با پزشک. متر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doctors visit: Doctor's visit ملاقات با پزشک. متر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

procrustean syndrome: نشانگان نفرت از افراد موفق ( حسادت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

creosote: 1. دسته ای از مواد شیمیایی کربن دار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

softsub: زیرنویس مستقل/زیرنویس نرم ( با قابل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minnie: معشوق/سرکش. زنی ناز که با لبخندش م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

night cleaning: نظافت شبانه. کسی که اینکار رو انجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

playground: زمین بازی ( محوطه بازی کودکان ) Th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go kart: 1. یک نوع ماشین مسابقه ای یا ورزشی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a few years back: چند سال پیش. این اصطلاح همون a few ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clean night: شب آروم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shit out of: اصطلاحی توهین آمیز برای تاکید بر می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shit out of: اصطلاحی توهین آمیز برای تاکید بر می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fbi open up: اف بی آی در رو باز کنید!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

photo finish: ( مسابقات ) نتیجه نزدیک ( عبور تقر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead heat: مسابقه با نتیجه مساوی/ مسابقه با دو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

photoflash: فلاش عکس/فلاش دوربین. لامپی برای ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phone book: کتاب شماره تلفن. کتابی که نام، آدر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

natural childbirth: زایمان طبیعی ( با حداقل امکانات و ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nerve gas: گاز اعصاب. یه گاز سمی که به سرعت ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abdominal obesity: چاقی شکمی/ چاقی مرکزی. حالتی که چر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay to win: ( بازی های ویدیویی ) پرداخت برای ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

invisible wall: ( بازی ویدیویی ) دیوار نامرئی. مر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abc: اصول/ مقدمات/مبانی.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jigsaw puzzle: 1. جورچین. 2. دستگاه هایی که جورچی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

when pigs fly: ( عامیانه ) وقتی که خوک ها پرواز ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tv people: 1. فردی که زیاد توی تلویزیون ظاهر م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clip on tie: کراوات گیره ای/ پاپیون گیره ای/ کرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

downtrend: ( بازارهای مالی ) روند نزولی، روند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bullish candle: ( بازارهای مالی ) کندل ( شمع ) صع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bullish breakout: ( بازارهای مالی ) شکست صعودی/شکست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bearish breakout: ( بازارهای مالی ) شکست نزولی/شکست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fail breakout: ( بازارهای مالی ) . شکست کاذب/شکست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fake breakout: ( بازارهای مالی ) شکست کاذب/شکست ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

risk to reward: ( بازارهای مالی ) نسبت ریسک به پاد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buy to cover: ( بازارهای مالی ) بستن موقعیت معام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sell to cover: ( بازارهای مالی ) بستن موقعیت معام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trading psychology: ( بازارهای مالی ) روانشناسی معامله ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

market depth: ( بازارهای مالی ) عمق بازار ( مدت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depth of market: عمق بازار. به اختصار Depth of Mark ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break even: ( مالی ) نقطه سر به سر/نقطه تعادل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strategy: 1. یک برنامه عملی که برای دستیابی ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

market analysis: ( اقتصاد ) 1. تجزیه و تحلیل بازار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

professional: متخصص/حرفه ای ( معمولا کارشون فکریه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

share: 1. سهم ( قسمتی از یک شرکت ( . 2. ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

price: قیمت/ بها/ هزینه.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resistance: ( بازارهای مالی ) مقاومت ( سطحی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

craft store: فروشگاه صنایع دستی. مترادف: Craft ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

red neck: ( عامیانه - توهین آمیز ) روستایی ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interactive kiosk: کیوسک همگانی اینترنت.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ticket machine: دستگاه فروش خودکار بلیط ( دستگاهی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

volunteer: داوطلب ( شخص یا سازمانی که به صورت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

school bus: اتوبوس مدرسه.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

overseas: کشورهای خارجی/ خارج از کشور/ اونور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shifty face: آدم ناصادق/ غیرقابل اعتماد/ حیله گر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one more time: دوباره/ یه بار دیگه.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bennies: ( عامیانه ) جمع قرص های بنزدرین ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nasal administration: استعمال از بینی/ مصرف از بینی/ اسنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food mart: بازار مواد غذایی. مترادف:grocery/g ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rader: 1. چرخ گردان/چرخ ساز ( انگلیسی = Wh ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vfw: کهنه سربازان جنگ های خارجی یالات مت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vfw bar: کلاب ( بار ) کهنه سربازان جنگ های خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bunch of shit: یه مشت چرند/ یه مشت مزخرف.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear out: ( عامیانه ) گم شو/ گم شید ( go aw ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jewish nose: ( عامیانه ) دماغ یهودی ( دماغ کلیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bucket list: ( عامیانه ) لیست آرزوها/ فهرست کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manhunt: شکار تبهکار ( اجرای قانون جستجو برا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get someone's number: ( عامیانه ) 1. شماره کسی رو به دست ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

garrote: 1. کشتن کسی به روش خفه کردن ( با سی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

manspreader: ( عامیانه ) عمل نشستن با پاهای بسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clout chaser: ( عامیانه ) مغناطیس توجه ( کسی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trailer park: پارک خانه های سیار. منطقه ای که خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

friendship: دوستی، رابطه دوستی ( رابطه محبت آمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shitshow: ( عامیانه و بی ادبانه ) وضعیت بد، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yellow bitch: عوضی زرد. *به یک زن آسیایی میگن ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

backwoods: 1. ناکجاآباد، مکانی در حومه شهر که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damage indicator: ( بازی ویدیویی ) نشانگر آسیب. وقت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall jump: ( بازی ویدیویی ) حرکتی که توی اون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall run: ( پارکور و بازی ویدیویی ) حرکت دیو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

actions per minute: ( بازی های ویدیویی ) عمل در دقیقه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AFK: ( بازی های ویدیویی آنلاین ) به دور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eye strike: ( هنرهای رزمی ) ضربه به چشم. توی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foam party: مهمانی فوم. مهمونی که شرکت کنندگان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foam pit: استخر فوم. استخری پر از مکعب های ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trampoline park: پارک ترامپولین. مکان تجاری که استف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

notifried: ( عامیانه ) خسته از دریافت نوتیفیک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

green person: ( عامیانه ) شخص سبز، آدم سبز. به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pink person: ( عامیانه ) شخص صورتی، آدم صورتی. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue person: ( عامیانه ) شخص آبی، آدم آبی. فرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relationship weight: ( عامیانه ) وزن رابطه. افزایش وزن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mrs claus: همسر افسانه ای بابانوئل. به خاطر د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tpt: ( عامیانه ) زباله های پارک تریلر م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dqotd: ( عامیانه ) سوال احمقانه روز. مخف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

change the channel: 1. ( عامیانه ) موضوع صحبت یا بحث را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cement city: ( عامیانه ) گورستان، قبرستان. مث ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crackbrain: ( عامیانه ) آدم خنگ، احمق، حواس پر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

craphouse: ( عامیانه ) توالت، مستراح ( در فضا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cubehead: ( عامیانه - علوم غریبه مواد مخدر! ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut the crap: ( عامیانه و بی ادبانه ) چرت و پرت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dagwood sandwich: ( عامیانه ) ساندویچ بزرگ. ساندویچ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

day person: ( عامیانه ) شخصی که ترجیح میده روز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day tripper: ( عامیانه ) 1. توریست یک روزه. کسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead drunk: ( عامیانه ) سیاه مست، پاتیل ( انقد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dirty deal: ( عامیانه ) معامله ناعادلانه، معام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dirty dog: ( عامیانه ) آدم پست و موذی, حیله گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a blimp: ( عامیانه ) سال خوبی داشته باشید! ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

divvy: ( عامیانه ) سهمی از چیزی. مثال: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fangirl: ( عامیانه ) یک زن یا دختر طرفدار ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fangirl: ( عامیانه ) یک زن یا دختر طرفدار ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

main house: با توجه به زمینه و جمله معانی متفاو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

main house: با توجه به زمینه و جمله معانی متفاو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't fight city hall: ( عامیانه ) با بروکراسی نمی شود جن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you can't fight city hall: ( عامیانه ) با بروکراسی نمی شود جن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in no mood: حسش نیست ( برای چیزی، برای انجام دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be in no mood: حسش نیست ( برای چیزی، برای انجام دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

PRO: ( عامیانه ) 1. حرفه ای ( کسی که با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prof: ( عامیانه ) 1. فرم کوتاه برای prof ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push money: ( عامیانه ) پول فشاری، پول اضافی ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push money: ( عامیانه ) پول فشاری، پول اضافی ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bahama mama: 1. یه دختر یا زن از باهاما با کون ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speed merchant: ( عامیانه ) شخصی که چیزی یا عملی ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speed merchant: ( عامیانه ) شخصی که چیزی یا عملی ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squawk box: ( عامیانه ) جعبه جیغ = بلندگو، دست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squawk box: ( عامیانه ) جعبه جیغ = بلندگو، دست ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

square shooter: ( عامیانه ) آدم درستکار، شرافتمند، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strong arm man: ( عامیانه ) strong - arm man قلچما ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stumper: ( عامیانه ) 1. کفش ( معمولا به صور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stupehead: ( عامیانه ی stupid head ) . احمق. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sucker list: ( عامیانه ) لیست آدمهای ساده لوح، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sucky: ( عامیانه ) بد، نامطلوب . فوق العا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sunday punch: ( عامیانه ) 1. ضربه کاری و محکم و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweetheart: ( عامیانه ) 1. عزیزم، قند عسلم ( ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take a break: ( عامیانه ) 1. استراحت کوتاه در بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tawny: ( عامیانه ) عالی، خوب. مثال: Th ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tcb: ( عامیانه - ادبیات سیاه پوستان ) م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tater: ( عامیانه ) غیررسمی سیب زمینی. م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ten spot: ( عامیانه ) اسکناس ده دلاری آمریکا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's show business: ( عامیانه ) 1. زندگی واقعا همینه. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the cake is a lie: ( عامیانه ) کیک یه دروغه = وعده در ...

١ سال پیش

مدال‌های Bryan Fury