Bryan Fury - جزئیات مدال‌ها

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freak show: نمایش عجیب و غریب ( برای فردی که کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

freak show: نمایش عجیب و غریب ( برای فردی که کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bowels: روده ها.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bowels: روده ها.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناپلئونی: برنده شدن در رقابت با حداقل برتری د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ناپلئونی: برنده شدن در رقابت با حداقل برتری د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

juju: 1. ( عامیانه ) سیگار ی ماری جوانا. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

juju: 1. ( عامیانه ) سیگار ی ماری جوانا. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jungle juice: ( عامیانه ) مشروب خانگی/ هر نوع مش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jungle juice: ( عامیانه ) مشروب خانگی/ هر نوع مش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over easy: ( عامیانه ) نیمرو.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

over easy: ( عامیانه ) نیمرو.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

palm oil: 1. ( عامیانه ) رشوه/ انعام/سبیل کسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

palm oil: 1. ( عامیانه ) رشوه/ انعام/سبیل کسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

piddler: ( عامیانه ) 1 . ولگرد. 2. آلت تنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

piddler: ( عامیانه ) 1 . ولگرد. 2. آلت تنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right guy: ( عامیانه ) آدم صادق/آدم درست ( مَ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

right guy: ( عامیانه ) آدم صادق/آدم درست ( مَ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ice queen: ( عامیانه ) زن سرد و مغرور ( سلطه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ice queen: ( عامیانه ) زن سرد و مغرور ( سلطه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iceberg slim: ( عامیانه ) جاکِش/ دلال محبت. مت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

iceberg slim: ( عامیانه ) جاکِش/ دلال محبت. مت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monkey talk: ( عامیانه ) بریده بریده حرف زدن/شب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

monkey talk: ( عامیانه ) بریده بریده حرف زدن/شب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potato head: ( عامیانه ) آدم نفهم/ بی شعور/احمق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

potato head: ( عامیانه ) آدم نفهم/ بی شعور/احمق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gluey: ( عامیانه ) 1. معتاد به بوی چسب. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gluey: ( عامیانه ) 1. معتاد به بوی چسب. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glutz: ( عامیانه ) زن هرجایی/ زن هرزه/زن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glutz: ( عامیانه ) زن هرجایی/ زن هرزه/زن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agonise: 1. ( عامیانه ) ناراحتی شدید ناشی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

air guitar: ( عامیانه ) گیتار خیالی/گیتار هوای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aunt mary: ( عامیانه ) 1. ماری جوانا! ( اصطلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aunt mary: ( عامیانه ) 1. ماری جوانا! ( اصطلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

baboon: 1. بوزینه/ عنتر دم کوتاه. 2. ( عام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby bear: 1. ( عامیانه ) پلیسِ راهِ تازه کار. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby bear: 1. ( عامیانه ) پلیسِ راهِ تازه کار. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

backhander: ( عامیانه ) 1. پشت دستی /سیلی با پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

backseat driver: ( عامیانه ) دستور بده/پامنبری ( کن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bag lady: ( عامیانه - توهین آمیز ) زن بی خان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bag woman: ( عامیانه - توهین آمیز ) زن بی خان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bag your face: ( عامیانه - توهین آمیز ) گمشو/تنه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bag your face: ( عامیانه - توهین آمیز ) گمشو/تنه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

banana head: ( عامیانه - توهین آمیز ) آدم کله پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

banana head: ( عامیانه - توهین آمیز ) آدم کله پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

banji: ( عامیانه ) 1. یک نام بدون جنسیت ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

banji: ( عامیانه ) 1. یک نام بدون جنسیت ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sickness bag: کیسه ی استفراغ. مترادف: sick sack ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sickness bag: کیسه ی استفراغ. مترادف: sick sack ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bazooms: ( عامیانه - توهین آمیز ) ( جمع ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bazooms: ( عامیانه - توهین آمیز ) ( جمع ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beefhead: ( عامیانه - توهین آمیز ) احمق/ ساد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beefhead: ( عامیانه - توهین آمیز ) احمق/ ساد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

magpie: ( عامیانه ) 1. آدم وراج. 2. زاغی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slammer: ( عامیانه ) 1. زندان/ به زندان اند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slammer: ( عامیانه ) 1. زندان/ به زندان اند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slave market: 1. بازار برده فروشی. 2. ( عامیانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slimebag: ( عامیانه - توهین آمیز ) منفور/بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slimeball: ( عامیانه - توهین آمیز ) منفور/عوض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slime bucket: ( عامیانه - توهین آمیز ) عوضی/پست/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slime bucket: ( عامیانه - توهین آمیز ) عوضی/پست/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sleazeball: ( عامیانه ) منفور/پست/ نکبت/ بی ار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sofa spud: ( عامیانه ) 1. بی کار/ بی عار/گشاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sofa spud: ( عامیانه ) 1. بی کار/ بی عار/گشاد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sosh: ( عامیانه ) مشتق شده از social. 1. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sosh: ( عامیانه ) مشتق شده از social. 1. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it slow: ( عامیانه ) 1. به آرامی و با دقت ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take it slow: ( عامیانه ) 1. به آرامی و با دقت ح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

umpty umpth: ( عامیانه ) بیلیونها بار/ خدا میلی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alley apple: ( عامیانه ) 1. پهن اسب/کود اسب/ عن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foxy lady: ( عامیانه ) زن یا دختر سکسی/ جذاب.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foxy lady: ( عامیانه ) زن یا دختر سکسی/ جذاب.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fracture: ( عامیانه ) از خنده روده بر کردن.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

free base party: ( عامیانه ) پارتی استعمال کنندگان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free base party: ( عامیانه ) پارتی استعمال کنندگان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fresh and sweet: ( عامیانه ) 1. تازه از زندان آزاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frisco: ( عامیانه ) سَن فرنسیسکو ( مستعار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gangbang: ( عامیانه ) 1. سکس گروهی، وقتی چند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

garbage mouth: ( عامیانه ) 1. آدم بد دهن. 2. آدم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garbage mouth: ( عامیانه ) 1. آدم بد دهن. 2. آدم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gas passer: ( عامیانه - طنز آمیز ) دکتر بیهوشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gas passer: ( عامیانه - طنز آمیز ) دکتر بیهوشی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gazoony: ( عامیانه ) 1. آدم قوی هیکل/قلدر/گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gazoony: ( عامیانه ) 1. آدم قوی هیکل/قلدر/گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get it out: ( عامیانه ) عقده دل را گشودن/ دق د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get lip: ( عامیانه ) لب گرفتن/بوسیدن.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shut your face: ( عامیانه ) ساکت باش/حرف نزن/خفه ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shut your face: ( عامیانه ) ساکت باش/حرف نزن/خفه ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

third wheel: ( عامیانه ) آدم زیادی/ آدم دست و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fish fight: ( عامیانه ) دعوای میان زن ها یا دخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fish fight: ( عامیانه ) دعوای میان زن ها یا دخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fish kiss: ( عامیانه ) 1. بوسیدن با لبهای غنچ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fish kiss: ( عامیانه ) 1. بوسیدن با لبهای غنچ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fish tale: ( عامیانه ) دروغ گنده/دروغ شاخدار/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fish tale: ( عامیانه ) دروغ گنده/دروغ شاخدار/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fly boy: ( عامیانه - اغلب توهین آمیز ) خلبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fly boy: ( عامیانه - اغلب توهین آمیز ) خلبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forget you: ( عامیانه ) برو دنبال کارت/ هِری/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forget you: ( عامیانه ) برو دنبال کارت/ هِری/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fox trap: 1. ( عامیانه ) خودرویی که طوری سفار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fox trap: 1. ( عامیانه ) خودرویی که طوری سفار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

san francisco bomb: ( عامیانه ) مخلوطی از هروئین، کوکا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

san francisco bomb: ( عامیانه ) مخلوطی از هروئین، کوکا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uncle sugar: ( عامیانه ) 1. ایالات متحده آمریکا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

uncle sugar: ( عامیانه ) 1. ایالات متحده آمریکا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under the gun: ( عامیانه ) تحت فشار/تحت بررسی.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wasted: ( عامیانه ) 1. مُرده/ کشته. 2. به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

v ball: ( عامیانه ) والیبال.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

v ball: ( عامیانه ) والیبال.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

visiting fireman: ( عامیانه ) 1. کسی که از محل کار آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

visiting fireman: ( عامیانه ) 1. کسی که از محل کار آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zip gun: ( عامیانه ) تفنگ دست ساز/ تفنگ دست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

zip gun: ( عامیانه ) تفنگ دست ساز/ تفنگ دست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appoholic: ( عامیانه ) معتاد به دانلود اپلیکی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghost ship: 1. کشتی ارواح/کشتی اشباح/ کشتی مترو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ghost ship: 1. کشتی ارواح/کشتی اشباح/ کشتی مترو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grayhound: ( عامیانه ) 1. قرار گذاشتن با سفید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grass party: ( عامیانه ) مهمانی ماری جوانا کشی.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

graveyard shift: ( عامیانه ) شیفت شب.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goophead: ( عامیانه ) جوش درشت/ جوش خرکی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goof artist: ( عامیانه ) تِستِر مواد مخدر.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

golden leaf: ( عامیانه ) 1. ماری جوانای مرغوب. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

kiss ass: ( عامیانه - توهین آمیز ) خایه مالی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kingdom weed: ( عامیانه ) ماری جوانای مرغوب/علف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eight hundred pound gorrilla: ( عامیانه ) گوریل 800 پوندی. ( ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boiling frog: ( عامیانه ) قورباغه آب پز. ( است ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curse of scotland: ( عامیانه ) نفرین اسکاتلند. به نُ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prop gun: ماکت اسلحه/ اسلحه تقلبی. عمدتا توس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

film school: مدرسه فیلم. مدرسه ای برای آموزش هن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

film script: فیلمنامه.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

street cries: ( عامیانه ) آواز دستفروشان/فریادها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regional cuisine: غذای سنتی/ غذای منطقه ای.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

local food: غذای محلی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

national dish: غذای ملی/غذای خاص یک کشور یا یک ملت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little girl's room: ( عامیانه ) توالت عمومی دخترانه/زن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lbo: L. B. O = Leveraged buyout خرید سها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joy weed: ( عامیانه ) علف شادی = حشیش.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joy water: ( عامیانه ) مشروب قوی/ الکل.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

johnny law: ( عامیانه ) مامور قانون/ افسر پلیس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jingler: ( عامیانه ) 1. الکلی. 2. شاعر، تر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jazzy: ( عامیانه ) 1. دختر جالب/ جذاب، /ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air bags: 1. وسیله حفاظتی خودرو که در اثر ضرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airbrain: ( عامیانه ) کله پوک/ احمق.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ammo: ( عامیانه ) 1. مهمات. 2. دلایل و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

asphalt jungle: ( عامیانه ) جنگل آسفالت ( یک محیط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aztec: 1. تمدن سرخ پوستی در مکزیک. ( 1521 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

babe: 1. عزیزم. 2. زن خوشگل/ زیبا. 3. ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back off: ( عامیانه ) عقب نشینی کردن/ صرف ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bad paper: ( عامیانه ) چک بی محل/چک برگشتی.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

banana republic: ( عامیانه ) جمهوری موز: 1. کشورهای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

b ball: ( عامیانه ) بازی بسکتبال/توپ بسکتب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beach bunny: ( عامیانه ) کِرم ساحل/خرگوش ساحلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beantown: ( عامیانه ) شهر بوستون ( اسم مستعا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bear cage: ( عامیانه ) کلانتری/ ایستگاه پلیس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bear in the air: ( عامیانه ) پلیس سوار بر هواپیما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spike strip: سنبله ایمنی جاده. وسیله ای تیغ یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bench jockey: ( عامیانه ) نیمکت نشین.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big john: ( عامیانه ) پاسبان/ افسر پلیس.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alpha mom: ( عامیانه ) مادر آلفا ( مادری که ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bad to the bone: ( عامیانه ) تا مغز استخون بد بودن/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crystal clear: ( عامیانه ) 1. کاملا شفاف و بدون ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bitch: ( عامیانه ) معانی بسیار زیادی توی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bk: ( عامیانه - نوشتاری ) رستوران برگر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blue eyed: 1. ( عامیانه ) معصوم/بی گناه. 2. م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

body shake: ( عامیانه ) 1. تفتیش بدن/ تفتیش کا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bone factory: ( عامیانه ) 1. بیمارستان. 2. قبرس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boneyard: ( عامیانه ) 1. گورستان/ قبرستان. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boss lady: ( عامیانه ) 1. خانم رئیس/رئیس زن. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boss man: ( عامیانه ) 1. رئیس مرد . 2. قدرت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forex broker: ( بازارهای مالی ) کارگزار فارکس ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

current version: ( علوم کامپیوتر ) نسخه فعلی/ نسخه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proprietary trading: ( بازارهای مالی ) تجارت اختصاصی/ م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

red pill and blue pill: ( عامیانه ) قرص قرمز و قرص آبی. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workshop: کارگاه آموزشی/ کارگاه.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

learning theory: نظریه یادگیری. ( پرداختن به روش ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decision theory: نظریه تصمیم. ( شناسایی تصمیمات به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

riddle joke: جوک معمایی. ( معمایی که جواب خنده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deep clean: چیزی را عمیقا تمیز کردن/کاملا تمیز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

private investigator: بازرس خصوصی/کارآگاه خصوصی.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

K: ( عامیانه ) 1. شورت فورم OK ( باشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

best bet: مطمئن ترین روش/سودمندترین رویکرد/به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

casual wear: لباس غیررسمی/پوشش غیررسمی/ لباس خیا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dad socks: ( عامیانه ) جوراب های پدر ( استعار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flatheaded: ( عامیانه ) احمق/کودن. مترادف: fl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hermit mode: ( عامیانه ) حالت هرمیت ( استعاره ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hi bye friend: ( عامیانه ) دوست عادی ( دوست غیرصم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idk girl: ( عامیانه ) دخترِ نمیدونم. به دخت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instadad: ( عامیانه ) ناپدری/پدرخوانده.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instamom: ( عامیانه ) نامادری/مادرخوانده.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mk: ( عامیانه ) باشه. فرم دیگه ای از ...

١ سال پیش

مدال‌های Bryan Fury