Bryan Fury - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schedule: برنامه / جدول زمانی - ( طرح زمان بن ...

جدید ١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duck: اردک ( پرنده آبزی ) The ducks swam ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step: قدم ( یک حرکت پا ) اسم "He took a s ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bullying: قلدری/لات بازی. رفتاری است که طی ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

platform: معانی پلتفرم: سکو ( ایستگاه قطار ی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offshore: ( حقوقی ) فراساحلی / برون مرزی. ش ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

about: درباره - حرف اضافه Tell me about yo ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spiral of silence: مارپیچ سکوت. این نظریه بیان می کند ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humiliation: تحقیر. خدشه دار کردن غرور که موجب ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

left: چپ ( سمت چپ ) : Turn left at the c ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

IN: در ( داخل - حرف اضافه ) : The book ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thick: ضخیم - صفت A thick book کلفت - صفت ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manosphere: مردستان/مردکره. مجموعه ای از وبسای ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vision: بینایی، قوه بینایی، دید - اسم he ha ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

post: میله ( تیر عمودی برای نگه داشتن حصا ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vivid: واضح - صفت He gave a vivid descript ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

would: برای بیان درخواست مودبانه Would you ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

street view: نمای خیابان، منظره خیابان - اسم I l ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dig deeper: عمیق تر بررسی کردن، بیشتر تحقیق کرد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operation: عملیات - اسم The military operation ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tip: انعام ( مبلغی پول که به عنوان پاداش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

issue: مسئله ( موضوع مورد بحث ) اسم، مفرد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold: نگه داشتن/ گرفتن ( با دست یا بازو گ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raise: بالا بردن ( چیزی را به سمت بالا حرک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dope: مواد مخدر ( اصطلاح عامیانه: بیشتر ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cafeteria: چای خانه/ سالن غذاخوری ( مکانی برای ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rush: شتاب ( حرکت سریع و با عجله - اسم ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ingrid: اینگرید ( یک اسم دخترانه ) - اسم In ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concierge service: خدمات کانسیرج / خدمات راهنمای هتل - ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

luxury concierge service: خدمات کانسیرج لوکس / خدمات دستیار ش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

performance based social anxiety: اضطراب اجتماعی مبتنی بر عملکرد - اس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

over the shoulder: نمای روی شانه ( در فیلم سازی و عکاس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

autoplay: پخش خودکار / اجرای خودکار - اسم You ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

private event: رویداد خصوصی / مراسم خصوصی - اسم Th ...

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

food: غذا They ate a delicious meal of fo ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

present: هدیه/کادو ( چیزی که به کسی داده می ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cart: گاری ( چرخ دستی ) The horse pulled ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expression: بیان / ابراز - ( نشان دادن احساسات ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

input: ورودی ( اطلاعات یا داده هایی که وار ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the time: تلاش و صرف زمان ( برای انجام کاری ) ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feature: ویژگی - اسم A key feature of the ph ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get: گرفتن - فعل I need to get a new pho ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

find: پیدا کردن "I finally found my keys! ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lodge: کلبه ( خانه موقت ) / اسم We stayed ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuck: گیر افتاده، گیر کرده - صفت the car ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

some: برخی / تعدادی - ( مقدار نامشخص ولی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

down to earth: ( عامیانه ) واقع بین، متواضع، خاکی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sleazebag: ( عامیانه ) تنفرآمیز.

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flat: مسطح ( هموار، صاف، بدون برآمدگی یا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crash: سقوط ( مثلاً سقوط هواپیما ) تصادف ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deal: معامله - اسم We made a deal to shar ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self control: ( روان شناسی ) خویشتن داری/خودکنتر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

safe word: کلمه امن/ واژه توقف/ واژه امن. Saf ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big brother: ( عامیانه ) 1. کشور خودکامه/ظالم و ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

SO: بنابراین - حرف ربط It was raining, ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

melting pot: 1. قابلمه یا دیگی که توی اون مواد ف ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ain't: ( عامیانه ) برابر با is not ، am n ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encourage: تشویق کردن. یعنی دادن انرژی، انگیز ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fascinating: جذاب/گیرا ( بسیار جالب و توجه برانگ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confirmation bias: سوگیری تاییدی ( تمایل به جستجو و تف ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

content: محتوا - اسم The content of the book ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

determine: تعیین کردن ( مشخص کردن چیزی با قاطع ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appreciate: قدردانی کردن ( ممنون بودن ) I appr ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accountability: مسئولیت پذیری. پاسخگویی.

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

experience log: دفتر ثبت تجربیات - اسم He kept an e ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

imagined future: آینده ی خیالی - اسم His imagined fu ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital minimalism: مینیمالیسم دیجیتال - اسم Digital mi ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cold archive: بایگانی سرد - اسم The company moved ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital decluttering: پاک سازی دیجیتال - اسم I need to do ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

file management: مدیریت فایل - اسم Good file managem ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low information diet: رژیم کم اطلاعاتی - اسم He is on a l ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital clutter: شلوغی دیجیتال، به هم ریختگی دیجیتال ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accumulated identity: هویت انباشته شده - اسم His accumula ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

media consumption list: فهرست مصرف رسانه - اسم He updated h ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

list making addiction: اعتیاد به لیست درست کردن - اسم His ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cultural resume: سوابق فرهنگی - اسم His cultural r�s ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one in one out rule: قانون یکی داخل، یکی خارج - عبارت/قا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joy sparking police: مامور جرقه شادی - اسم My wife is th ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ephemeral content: محتوای زودگذر - اسم Instagram stori ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

experiences over things: ارزش دادن به تجربه بیشتر از وسیله و ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

archetype: کهن الگو. در حوزه روانشناسی، آرکتا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gang sign: علامت گنگ - عبارت اسمی He flashed a ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infinite zoom: بزرگ نمایی بی نهایت - عبارت اسمی Th ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital hoarding: احتکار دیجیتال - اسم مرکب Digital h ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recursive zoom: بزرگ نمایی بازگشتی - عبارت اسمی The ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self help book: کتاب خودیاری ( کتابی است که با هدف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

panic attack: وحشت زدگی/حمله پانیک ( حمله حاد و ش ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circumstance: شرایط ( موقعیت و وضعیت ) The circu ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fugly: ( عامیانه - توهین آمیز ) چاق و زشت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yuck: ( عامیانه ) اوه/اَه. Yuck یک اصطل ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yield: تسلیم شدن - فعل The rebels were for ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get back: برگشتن ( به مکان قبلی بازگشتن ) Wh ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

though: اگرچه/هرچند ( با وجود اینکه ) Thou ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self help: ( روان شناسی ) خودیاری. مکتبی است ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

master technician: تکنسین ارشد - اسم He is the master ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ftse: فوتسی ( شاخص سهام بورس لندن، معمولا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dax: دکس ( شاخص سهام اصلی آلمان که شامل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

always in: همیشه تو یه حالت خاص / همیشه گرفتار ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abel wackets: کتک کف دستی / نوعی تنبیه قدیمی ( زد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abram men: گدایانی که وانمود به دیوانگی یا مری ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waiting maid: خدمتکار شخصی ( زن ) / ندیمه ( زنی ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ace of spades: آس پیک ( کارت آس با خال پیک در بازی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abram: آبرام ( اسم قدیمی ابراهیم پیامبر در ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adam tiler: همدست دزد / شریک دزد ( کسی که موقع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abram cove: گدایی که خودش رو به دیوونگی یا مریض ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a shot: ( عامیانه ) 1. نوشیدن مقداری مشروب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spiritual kleptomania: میل یا گرایش به کش رفتن یا برداشتن ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind: ذهن - اسم Mind your own business ر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the: "The" یک حرف تعریف معین ( definite ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go to zero: صفر شدن ( ارزش ) ، بی ارزش شدن ( سر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trading floor: تالار معاملات ( بورس ) - اسم The tr ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

murray math: حساب سرانگشتی الکی، حساب کتاب خوشبی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

home trader: معامله گر خانگی - اسم Many people b ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

media whore: کسی که به هر قیمتی دنبال جلب توجه ر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

private trader: معامله گر مستقل / شخصی - اسم He wor ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high stake trader: معامله گر ریسک بالا - اسم Being a h ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white label client: مشتری وایت لیبل / مشتری برچسب سفید ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social grief: سوگ اجتماعی / اندوه اجتماعی - اسم T ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of the woods: ( عامیانه ) از خطر جسته. ⚠️توجه: ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wannabe bad boy: کسی که ادای پسرای بد رو درمیاره - ا ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lower low: کف پایین تر ( در تحلیل تکنیکال، وقت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lower high: سقف پایین تر ( در تحلیل تکنیکال، وق ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bar up: میل زدن / میله کوبیدن ( برای امنیت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bar down: گل زدن با برخورد توپ/پک به زیر تیرک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bull candle: کندل صعودی / شمع صعودی ( در تحلیل ت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bear candle: کندل نزولی / شمع نزولی ( در تحلیل ت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one click trading: معامله با یک کلیک / معامله تک کلیکی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

testosterone zone: قلمرو مردونه / منطقه مردونه - اسم T ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brodeo: مهمونی یا دورهمی پسرونه / مردونه - ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dude den: پاتوق پسرونه / مردونه - اسم He turn ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social ninja: کسی که تو موقعیت های اجتماعی خیلی ز ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cave dweller: غارنشین - اسم Early humans were cav ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghost at the party: آدمی که تو مهمونی هست ولی انگار دید ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glam ma: مادربزرگ شیک و خوش پوش - اسم My gla ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot granny: مادربزرگ جذاب - اسم He thinks his n ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people repellent: آدم گریز / مردم گریز - اسم / صفت Hi ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

juicy pussy: کس آبدار / کس خیس / کس شُره ای ( آل ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bfs: بهترین دوستا / رفیق فابریکا - عبارت ...

٥ ماه پیش

مدال‌های Bryan Fury