Bryan Fury - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steyr aug: [جنگ افزار] اشتایر آاوگ. یک نوع ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

analog stick: [گیمینگ] دسته آنالوگ. یک دسته کن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

animation priority: [بازی های ویدیویی] اولویت انیمیشن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti aim: [بازی های ویدیویی] ضد هدف. یک تک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti rpg: [بازی های ویدیویی] ضد نقش آفرینی. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any percent: [بازی های ویدیویی/اسپیدران] یک اصط ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

100 percent: [بازی های ویدیویی/اسپید ران] 100% ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alpha release: [نرم افزار/ بازی های ویدیویی] انتش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low percent: [بازی های ویدیویی/اسپیدران] Low% ی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

action role playing game: [بازی های ویدیویی] بازی نقش آفرین ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adaptive music: [بازی های ویدیویی] موسیقی تطبیقی. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adaptive ai: [بازی های ویدیویی] هوش مصنوعی تطبی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fourth wall: دیوار چهارم ( در سینما، دیواری خیال ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fish: 1. ماهی. 2. احمق/کودن. 3. بازیکن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underrated games: [بازی های ویدیویی] بازی های دست کم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overrated games: [بازی ویدیویی] بازی های بیش از حد م ...

٥ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معنی " سیر" در رنگ شناسی به چه معنی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silver bullet: گلوله نقره ای. 1. تنها گلوله ای که ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

console war: [گیمینگ] جنگ کنسولی. رقابت بین طرف ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep up motherfucker: [بازی ویدیویی GTA:San Andreas] پا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

xp bar: [بازی های ویدیویی] نوار نشان دهنده ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy health bar: [بازی های ویدیویی] خط سلامت دشمن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stamina bar: [بازی های ویدیویی] نوار استقامت. ن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rusher: [بازی های ویدیویی] بازیکنی که تهاجم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

burst fire: [بازی های ویدیویی شوتر] حالتی که سل ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ps fanboy: [گیمینگ] Playstation Fanboy به طرفد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alt f4 for win: [بازی های ویدیویی آنلاین] Alt F4 fo ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mini map: [بازی های ویدیویی] نقشه کوچک. یک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spawn point: [بازی های ویدیویی] محلی در نقشه که ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's play: [گیمینگ] به معنی ایجاد و به اشتراک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead zone: [بازی های ویدیویی] بخش هایی از نقشه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ah shit here we go again: [اصطلاح بازی ویدیویی GTA San Andrea ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loot zone: [بازی های ویدیویی] مکان هایی که باز ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long play: [گیمینگ] به اتمام رساندن بازی به صو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

health bar: [بازی های ویدیویی] نوار سلامت. یک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cooldown timer: [بازی های ویدیویی] زمان بازنشانی. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reload cancel: [بازی های ویدیویی شوتر] تکنیکی که ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall splat: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] زمانی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quick time events: [بازی های ویدیویی] رویدادهای زمانی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safe room: [بازیزهای ویدیویی] اتاق امن. اتاقی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

combo breaker: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] تلاش ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

save point: [بازی های ویدیویی] مکان هایی در باز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is this a bot: [بازی های ویدیویی انلاین] وقتی کسی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pve: [بازی های ویدیویی] مخفف Player vs E ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back attack: [بازی های ویدیویی] حمله از پشت به د ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

camp and chill: [بازی های ویدیویی آنلاین] اشاره به ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potato aim: [بازی های ویدیویی] به کسی می گن که ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open world: [بازی های ویدیویی] جهان باز. نقش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clutch master: [بازی های ویدیویی آنلاین] وقتی کسی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lag killed me: [بازی های ویدیویی آنلاین] لگ من رو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oops wrong button: [بازی های ویدیویی آنلاین] وقتی یه ح ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mouse died: [بازی های ویدیویی آنلاین] وقتی کسی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit confirm: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] تایید ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grab throw: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] گرفتن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chip damage: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] آسیب ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

normal moves: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] ضربات ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cross up: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] تغییر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

special moves: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] حرکات ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter hit: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] ضربه م ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rushdown: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] حمله س ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

super move: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] حرکت س ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turtling: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] سبک دف ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

invincibility frames: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] فریم ه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

footsies: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] مبارزه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

button mash: [بازی های ویدیویی] فشار دادن تصادفی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

limited view: [بازی های ویدیویی] دید محدود. در ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

okizeme: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] حمله پ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

render distance: [بازی های ویدیویی] فاصله ای که محیط ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fixed camera: [بازی های ویدیوی] دوربین ثابت. دور ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counterpick: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] انتخاب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tier list: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] جدولی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy attack: [بازی های ویدیویی اکشن] حمله سنگین. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lag switch: [بازی های ویدیویی] ابزاری غیرقانونی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light attack: [بازی های ویدیویی] حمله سبک. حملات ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smurfing: [بازی های ویدیویی] زمانی که بازیکنی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

environmental puzzles: [بازی های ویدیویی] معماهای محیطی. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

levers and cranks: [بازی های ویدیویی] مکانیزم های فیزی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

timed puzzles: [بازی های ویدیویی] معماهای زمانی. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall combo: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] یک کمب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

backdash cancel: [بازی های ویدیویی مبارزه ای] حرکت ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kill screen: [بازی های ویدیویی] صفحه مرگ/صفحه تو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skill gap: [بازی های ویدیویی] شکاف مهارتی/فاصل ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speedrun: [بازی های ویدیویی] اجرای سریع بازی/ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frame perfect: [بازی های ویدیویی/اصطلاحات اسپیدران ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trick skip: [بازی های ویدیویی/ اصطلاحات اسپیدرا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rng: [بازی های ویدیویی/ اصطلاحات اسپیدرا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soft lock: [بازی های ویدیویی] گیر افتادن نرم/ق ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardlock: [بازی های ویدیویی] قفل سخت. قفل شد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sequence break: [بازی های ویدیویی / اصطلاحات اسپیدر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gold split: [بازی های ویدیویی / اصطلاحات اسپیدر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sarco pod: محفظه خودکشی. دستگاه یا ابزاری که ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift gate: در بارگیر/ در صندوق عقب/ بالابر در ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thousand cock stare: نگاه عروس هزارداماد. وقتی که زنی ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

think tank: ( عامیانه ) مجمع متفکران، اتاق فکر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

milestone: نقطه عطف. یک رویداد مهم در زندگی.

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rage bait: ( عامیانه ) طعمه خشم. به محتوای آ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat it: ( عامیانه ) 1. گمشو، بزن به چاک، ه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

milf: ( عامیانه ) مخفف Mother I'd Like t ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delayed gratification: رضایت معوق ( فرایندی را توصیف می کن ...

٦ ماه پیش

پرسش با حداقل ١,٠٠٠ بازدید

-

بپرس

-

معنی " سیر" در رنگ شناسی به چه معنی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incel: ( عامیانه ) Involuntary celibate ت ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

price's law: قانون پرایس. به زبان ساده بیان می ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self esteem: عزت نفس، خودارجمندی. یعنی داشتن یک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

porn fatigue: خستگی از پورنوگرافی . به حالتی اشا ...

٦ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بهترین معنی Trading Rules that Work ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick up line: زبون بازی/ لاس زدن/جملات مخ زنی بام ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up in the air: ( اصطلاح ) بلاتکلیف، پا در هوا، نا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passive income: درآمد غیرفعال/درآمد انفعالی. درآمد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cool down: ( بازی های ویدیویی ) زمان لازم برا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

troll: ( عامیانه ) 1. شخصی که نظرات توهین ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speed learning: یادگیری سریع . مجموعه ای از روش ها ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forgetting curve: منحنی فراموشی. کاهش توانایی به یا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multipotentiality: چند پتانسیلی. یک واژه آموزشی و رو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

book hopping: پریدن از یک کتاب به کتاب دیگر. نات ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

serial reading: خواندن سریالی/خواندن متوالی ( کتاب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

workplace resilience: تاب آوری [در] محل کار. به معنای تو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethnic stereotype: کلیشه قومی/کلیشه نژادی. یک کلیشه ق ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blonde stereotype: کلیشه بلوند. به باورهای قالبی و نا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blonde joke: جوک بلوند/لطیفه بلوند. به شوخی های ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethnic joke: جوک قومیتی. اشاره به نوعی از جوک د ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backyard: 1. حیاط خلوت/حیاط پشتی. 2. منطقه م ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

masculinity complex: عقده مردانگی. به وضعیتی روان شناخ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mrs degree: خانم مدرک. به زنی اشاره دارد که ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex comedy: کمدی جنسی. یکی از گونه های کمدی اس ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off color humor: شوخی نامناسب. به شوخی هایی گفته می ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hundredth monkey effect: اثر صدمین میمون. اثر صدمین میمون ی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mindset: طرز فکر ( مجموعه نگرش ها و تفکرات ث ...

٧ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معنی اصطلاح " اول چلچلی"!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

booty call: ( عامیانه ) تماسی که فقط برای سکس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sedentary lifestyle: سبک زندگی کم تحرک ( سبک زندگی که اف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vending machine: ماشین فروش خودکار/دستگاه فروش.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cronos complex: عقده کرونوس. این اصطلاح به پدیده ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shadow projection: فرافکنی سایه. این اصطلاح به مفهوم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weinstein effect: اثر واینستین. یک گرایش جهانی است ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

procrustes: پروکستس/پروکراستیز. راهزنی است غو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the paradox of choice: پارادوکس انتخاب/تناقض انتخاب. پار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boot fetishism: فتیشیسم چکمه. فتیشیسم چکمه به نوع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kapo: زندانی کارگر/کاپو. لقب زندانیانی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paper knife: پاکت باز کن/چاقوی پاکت نامه. چاقو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kashrut: به قوانین یهودیان برای غذاها کشروت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bar and bat mitzvah: بر میتصوا و بت میتصوا. آیین یا مر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

night of broken glass: شب بلورین. به واقعه ای در تاریخ آ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

challah: یک نوع نان یهودی که معمولاً در ایام ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jet lag: پرواززدگی. خستگی شدیدی که فرد پس ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last minute resistance: مقاومت لحظه آخری. زمانی که یک دخت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bimbo: ( عامیانه ) زن جذاب ( معمولا بلوند ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay fucking hard: سرسخت بمون/تحمل کن و رشد کن. اصطل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

safari: سفر سیاحتی ( به خصوص به آفریقا ) و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cargo insurance: بیمه ی باربری. بیمه بار به زبان س ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bill of lading number: شماره بارنامه. شماره ای یکتاست که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bill of lading tracking number: شماره رهگیری بارنامه. کد رهگیری با ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bill of lading serial number: سریال بارنامه. سریال بارنامه نشان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

driver's smart card: کارت هوشمند راننده. کارت هوشمند ر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

main driver: راننده اصلی/راننده اول. راننده اصل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carrier fleet: نوع بار گیر/ناوگان حمل کننده. همان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transmaxxing: یک اصطلاح است که به عمل یا روندی اش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social constructivism: ساخت گرایی اجتماعی/ برساخت گرایی. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safe space: فضای امن. مکان یا محیطی که در آن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love languages: زبان های عشق/ زبان های ابراز محبت. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

masculine frame: قاب مردانه. به یک مفهوم روانشناسی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dread game: بازی ترس/بازی استراتژی. این اصطلا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ring girl: دختر رینگ. این اصطلاح به زنی اشاره ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

backup partner: شریک پشتیبان/ دوست دختر یا دوست پسر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mommy issues: مسئه با مادر/مشکلات ناشی از رابطه ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mismatch theory: ناسازگاری فرگشتی/تله فرگشتی. به صف ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

psychological resilience: تاب آوری روانی. توضیح: ظرفیت بازگ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fearless dominance: سلطه بی باکانه. ویژگی شخصیتی که با ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

golden time: 1. زمان طلایی: دوره ای از زمان که ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trophy boyfriend: دوست پسر غنیمتی. دوست پسری که یک د ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rushing: 1. حرکت با عجله. 2. فوتبال آمریکای ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stag and vixen: گوزن و هرزه/گوزن و سنبل. به زوجی ا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mock combat: مبارزه ساختگی/مبارزه نمایشی/دعوای ن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage combat: مبارزه روی صحنه/هنرهای جنگی. یک تک ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ladies' night: شب زنانه. یه رویداد تبلیغاتی کلاب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snuff film: فیلم اسناف. فیلمی که در آن بازیگر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meritocracy: شایسته سالاری/نخبه سالاری. سیستمی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coping mechanisms: راهبردهای مقابله ای. به راهبردهای ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tracking code: کد رهگیری/شماره پیگیری.

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypergamy: هایپرگامی یعنی زنی که به دنبال مردی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resilience: تاب آوری روانی. ظرفیت بازگشتن از د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suicide note: یادداشت خودکشی. یادداشت خودکشی یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impulsivity: تکانشگری. به معنای عمل کردن بدون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goose bumps: سیخ شدن مو ( برجسته شدن محل رویش مو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

validated learning: یادگیری معتبر. فرایندی است شامل مج ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evil corporation: شرکت شیطانی. این اصطلاح شرکت هایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gaslighting: پدیده چراغ گاز. نوعی دستکاری روانی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lurker: ( عامیانه ) 1. کمین کننده, تماشاچی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comfort zone: حاشیه امن/محدوده آسایش/کنج عافیت. ...

١١ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معنی دقیق جمله Climactic Break Ab ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in god we trust: خدا را باور داریم ( شعار رسمی ایالا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

couch potato: ( عامیانه ) کسی که زیاد تلویزیون ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

see eye to eye: ( عامیانه ) توافق کردن، موافقت کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncertainty: ( بازارهای مالی ) عدم قطعیت ( هیچ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toy dog: سگ مینیاتوری/سگ عروسکی/سگ جیبی. به ...

١ سال پیش

مدال‌های Bryan Fury