Bryan Fury - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

risk to reward: ( بازارهای مالی ) نسبت ریسک به پاد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buy to cover: ( بازارهای مالی ) بستن موقعیت معام ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sell to cover: ( بازارهای مالی ) بستن موقعیت معام ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trading psychology: ( بازارهای مالی ) روانشناسی معامله ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

market depth: ( بازارهای مالی ) عمق بازار ( مدت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depth of market: عمق بازار. به اختصار Depth of Mark ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break even: ( مالی ) نقطه سر به سر/نقطه تعادل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strategy: 1. یک برنامه عملی که برای دستیابی ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

market analysis: ( اقتصاد ) 1. تجزیه و تحلیل بازار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

professional: متخصص/حرفه ای ( معمولا کارشون فکریه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

share: 1. سهم ( قسمتی از یک شرکت ( . 2. ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

price: قیمت/ بها/ هزینه.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resistance: ( بازارهای مالی ) مقاومت ( سطحی که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

craft store: فروشگاه صنایع دستی. مترادف: Craft ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

red neck: ( عامیانه - توهین آمیز ) روستایی ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interactive kiosk: کیوسک همگانی اینترنت.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ticket machine: دستگاه فروش خودکار بلیط ( دستگاهی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

volunteer: داوطلب ( شخص یا سازمانی که به صورت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

school bus: اتوبوس مدرسه.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

overseas: کشورهای خارجی/ خارج از کشور/ اونور ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shifty face: آدم ناصادق/ غیرقابل اعتماد/ حیله گر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one more time: دوباره/ یه بار دیگه.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bennies: ( عامیانه ) جمع قرص های بنزدرین ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nasal administration: استعمال از بینی/ مصرف از بینی/ اسنی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food mart: بازار مواد غذایی. مترادف:grocery/g ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rader: 1. چرخ گردان/چرخ ساز ( انگلیسی = Wh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vfw: کهنه سربازان جنگ های خارجی یالات مت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vfw bar: کلاب ( بار ) کهنه سربازان جنگ های خ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bunch of shit: یه مشت چرند/ یه مشت مزخرف.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear out: ( عامیانه ) گم شو/ گم شید ( go aw ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jewish nose: ( عامیانه ) دماغ یهودی ( دماغ کلیش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bucket list: ( عامیانه ) لیست آرزوها/ فهرست کار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manhunt: شکار تبهکار ( اجرای قانون جستجو برا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get someone's number: ( عامیانه ) 1. شماره کسی رو به دست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

garrote: 1. کشتن کسی به روش خفه کردن ( با سی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

manspreader: ( عامیانه ) عمل نشستن با پاهای بسی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clout chaser: ( عامیانه ) مغناطیس توجه ( کسی که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trailer park: پارک خانه های سیار. منطقه ای که خو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

friendship: دوستی، رابطه دوستی ( رابطه محبت آمی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shitshow: ( عامیانه و بی ادبانه ) وضعیت بد، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yellow bitch: عوضی زرد. *به یک زن آسیایی میگن ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

backwoods: 1. ناکجاآباد، مکانی در حومه شهر که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damage indicator: ( بازی ویدیویی ) نشانگر آسیب. وقت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall jump: ( بازی ویدیویی ) حرکتی که توی اون ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall run: ( پارکور و بازی ویدیویی ) حرکت دیو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

actions per minute: ( بازی های ویدیویی ) عمل در دقیقه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AFK: ( بازی های ویدیویی آنلاین ) به دور ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eye strike: ( هنرهای رزمی ) ضربه به چشم. توی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foam party: مهمانی فوم. مهمونی که شرکت کنندگان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foam pit: استخر فوم. استخری پر از مکعب های ن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trampoline park: پارک ترامپولین. مکان تجاری که استف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

notifried: ( عامیانه ) خسته از دریافت نوتیفیک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

green person: ( عامیانه ) شخص سبز، آدم سبز. به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pink person: ( عامیانه ) شخص صورتی، آدم صورتی. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue person: ( عامیانه ) شخص آبی، آدم آبی. فرد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relationship weight: ( عامیانه ) وزن رابطه. افزایش وزن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mrs claus: همسر افسانه ای بابانوئل. به خاطر د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tpt: ( عامیانه ) زباله های پارک تریلر م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dqotd: ( عامیانه ) سوال احمقانه روز. مخف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

change the channel: 1. ( عامیانه ) موضوع صحبت یا بحث را ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cement city: ( عامیانه ) گورستان، قبرستان. مث ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crackbrain: ( عامیانه ) آدم خنگ، احمق، حواس پر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

craphouse: ( عامیانه ) توالت، مستراح ( در فضا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cubehead: ( عامیانه - علوم غریبه مواد مخدر! ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut the crap: ( عامیانه و بی ادبانه ) چرت و پرت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dagwood sandwich: ( عامیانه ) ساندویچ بزرگ. ساندویچ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

day person: ( عامیانه ) شخصی که ترجیح میده روز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day tripper: ( عامیانه ) 1. توریست یک روزه. کسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead drunk: ( عامیانه ) سیاه مست، پاتیل ( انقد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dirty deal: ( عامیانه ) معامله ناعادلانه، معام ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dirty dog: ( عامیانه ) آدم پست و موذی, حیله گ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a blimp: ( عامیانه ) سال خوبی داشته باشید! ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

divvy: ( عامیانه ) سهمی از چیزی. مثال: ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fangirl: ( عامیانه ) یک زن یا دختر طرفدار ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fangirl: ( عامیانه ) یک زن یا دختر طرفدار ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

main house: با توجه به زمینه و جمله معانی متفاو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

main house: با توجه به زمینه و جمله معانی متفاو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't fight city hall: ( عامیانه ) با بروکراسی نمی شود جن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you can't fight city hall: ( عامیانه ) با بروکراسی نمی شود جن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in no mood: حسش نیست ( برای چیزی، برای انجام دا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be in no mood: حسش نیست ( برای چیزی، برای انجام دا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

PRO: ( عامیانه ) 1. حرفه ای ( کسی که با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prof: ( عامیانه ) 1. فرم کوتاه برای prof ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push money: ( عامیانه ) پول فشاری، پول اضافی ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push money: ( عامیانه ) پول فشاری، پول اضافی ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bahama mama: 1. یه دختر یا زن از باهاما با کون ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speed merchant: ( عامیانه ) شخصی که چیزی یا عملی ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speed merchant: ( عامیانه ) شخصی که چیزی یا عملی ر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squawk box: ( عامیانه ) جعبه جیغ = بلندگو، دست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squawk box: ( عامیانه ) جعبه جیغ = بلندگو، دست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

square shooter: ( عامیانه ) آدم درستکار، شرافتمند، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strong arm man: ( عامیانه ) strong - arm man قلچما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stumper: ( عامیانه ) 1. کفش ( معمولا به صور ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stupehead: ( عامیانه ی stupid head ) . احمق. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sucker list: ( عامیانه ) لیست آدمهای ساده لوح، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sucky: ( عامیانه ) بد، نامطلوب . فوق العا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sunday punch: ( عامیانه ) 1. ضربه کاری و محکم و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweetheart: ( عامیانه ) 1. عزیزم، قند عسلم ( ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take a break: ( عامیانه ) 1. استراحت کوتاه در بی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tawny: ( عامیانه ) عالی، خوب. مثال: Th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tcb: ( عامیانه - ادبیات سیاه پوستان ) م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tater: ( عامیانه ) غیررسمی سیب زمینی. م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ten spot: ( عامیانه ) اسکناس ده دلاری آمریکا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's show business: ( عامیانه ) 1. زندگی واقعا همینه. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the cake is a lie: ( عامیانه ) کیک یه دروغه = وعده در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talking head: ( عامیانه ) سر سخنگو. 1. خبرگوی ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metrojack: ( عامیانه ) مردی که ریش و لباس های ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hipster: ( عامیانه ) فردی که از فرهنگ رایج ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

manscaping: ( عامیانه ) کوتاه کردن یا تراشیدن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long covid: ( عامیانه ) علائم طولانی مدت Covid ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti vax: ( عامیانه ) ضد واکسن. مثال: My d ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vaxhole: ( عامیانه و تحقیرآمیز ) فردی که به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twitterstorm: ( عامیانه ) طوفان توییتری. افزایش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nwo: نظم نوین جهانی = New World Order م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

see eye to eye: ( عامیانه ) توافق کردن، موافقت کرد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seegar: ( عامیانه ) سیگار. مثال: We sat ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seeyabye: ( عامیانه - کالیفرنیا ) خدافظ. م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sewer mouth: ( عامیانه ) آدم بددهن، کسی که زیاد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sex kitten: ( عامیانه ) زن سکسی، زن پر جاذبه ج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sex kitten: ( عامیانه ) زن سکسی، زن پر جاذبه ج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shithead: ( عامیانه ) خرفت، ابله. مثال: Do ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shooting iron: ( عامیانه - منسوخ شده ) هفت تیر، ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shooting iron: ( عامیانه - منسوخ شده ) هفت تیر، ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sit on a gold mine: ( عامیانه ) روی گنج نشستن، چیز باا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sit on a gold mine: ( عامیانه ) روی گنج نشستن، چیز باا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole fam damily: ( عامیانه ) کل خانواده لعنتی . از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tootsie roll: ( عامیانه ) 1. سیگار ماری جوانا. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

top heavy: ( عامیانه ) 1. چاق از ناحیه بالاتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

muscleman: ( عامیانه ) 1. قلدر، گردن کلفت. 2 ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mushhead: ( عامیانه ) احمق. مثال: Oh God, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mushmouth: ( عامیانه ) فردی که توانایی روشن و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mad money: ( عامیانه ) 1. پول مخصوص ولخرجی و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marijane: ( عامیانه ) نام زنانه = ماری جوانا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kilobucks: ( عامیانه ) پول هنگفت، مبلغ هنگفتی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big drink: ( عامیانه ) اقیانوس، دریا ( به خص ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big juice: ( عامیانه ) کلاهبرداربرجسته و بزرگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a lap: ( عامیانه ) نشستن. مثال: Pull up ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental giant: ( عامیانه ) نابغه، فوق العاده باهو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental midget: ( عامیانه ) بسیار احمق، بی شعور، ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a number one: ( عامیانه - معنی پرکاربرد ) درجه ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flamer: ( عامیانه - اینترنت ) شعله ور. 1. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

samagal: ( عامیانه - آنلاین ) SAMAGAL = sto ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

troll: ( عامیانه ) 1. شخصی که نظرات توهین ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

griefer: ( عامیانه ) در بازی های ویدیویی آن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passenger princess: ( عامیانه ) شاهزاده خانم مسافر. ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ace out: ( عامیانه ) 1. خوش شانس بودن، شانس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acidhead: ( عامیانه ) معتاد به ال. اس. دی ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adios muchachos: ( عامیانه ) 1. خداحافظ همگی، خداحا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

african black: ( عامیانه ) سیاه آفریقایی = ماری ج ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a mouth to feed: ( عامیانه ) فرزند نورسیده، نان خور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apple polisher: ( عامیانه ) بادمجون دور قاب چین، چ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby bell: ( عامیانه ) بچه بِل. در گذشته ( 1 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back number: ( عامیانه ) آدم اُمل، قدیمی, از مد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

banana oil: ( عامیانه ) روغن موز = چرند، مزخرف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

new years day: اولین روز سال نو ( تعطیلات رسمی در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic calendar: تقویم اقتصادی. جدول زمانی که توی ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barfly: ( عامیانه ) 1. دائم الخمر. 2. اهل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barnyard language: ( عامیانه ) *حرف/کلام زننده و زشت، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

base house: ( عامیانه ) کوکائین فروشی، محل کشی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barrel of fun: ( عامیانه ) 1. یک دنیا تفریح، تفری ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basra belly: ( عامیانه ) اسهال. مثال: The bes ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bathtub gin: ( عامیانه ) مشروب الکلی تقلبی، مشر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

battleship: 1. کشتی جنگی، ناو جنگی، کشتی نظامی. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat box: ( عامیانه - رپ ) تولید و تقلید صدا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beats me: ( عامیانه ) سر درنمیارم، نمیفهمم، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beaut: ( عامیانه ) 1. عالی. 2. فرم کوتاه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beetlebrain: ( عامیانه ) احمق، کودن. مثال: so ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beezer: ( عامیانه ) 1. دماغ، بینی. 2. عال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

benny: ( عامیانه ) اسم مستعار و خیابانی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

benies: ( عامیانه ) مزایا. همچنین به صورت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

berpwater: ( عامیانه ) آبجو، شامپاین. مثال: ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penal labour: کار اجباری، کار جزایی. کاری که توس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prison farm: مزرعه ی زندان = چیزی مثل اردوگاه کا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncle tom: ( عامیانه - توهین آمیز ) عمو تام ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dejavu: آشناپنداری . توهم اینکه چیزی رو می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

v sign: نشان پیروزی. با انگشت اشاره و میان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hair roller: بیگودی مو. یه استوانه کوچک برای پی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

muscle spasm: اسپاسم عضلانی، انقباض عضلانی دردناک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

socratic method: روش سقراطی. توضیح گوگل بارد: روش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

baptist: تعمید دهنده، کسی که اشخاص رو غسل تع ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

liquor store: مشروب فروشی/فروشگاه مشروب.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

liquor store: مشروب فروشی/فروشگاه مشروب.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

film editor: تدوینگر. مترادف: Monteur Editor

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pickup artist: هنرمند مخ زنی. حرکتی از سوی مردان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pickup artist: هنرمند مخ زنی. حرکتی از سوی مردان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take it easy: ( عامیانه ) 1. سخت نگیر. 2. آروم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fo sho: ( عامیانه ) For sure = مطمئنا، حتم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

netflix bipolar: ( عامیانه ) دوقطبی نتفلیکس. وقتی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

netflix cheating: ( عامیانه ) تقلب نتفلیکس. تماشا ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

binge racing: ( عامیانه ) تماشای یه فصل کامل از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show hole: ( عامیانه ) غم و اندوه پس از اتمام ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show me the receipts: ( عامیانه ) رسیدها رو به من نشون ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shower thought: ( عامیانه ) فکر دوش = ایده ای ناگه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

explain like i'm five: ( عامیانه ) طوری توضیح بده که میخو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delete your account: ( عامیانه - آنلاین ) حسابتو حذف کن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trumpflake: ( عامیانه - توهین آمیز ) طرفدار و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hiberdating: ( عامیانه ) خواب زمستانی. برای دو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outkick your coverage: ( عامیانه - عمومی ) زمانی که شما ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cinephile: ( عامیانه ) علاقمند به سینما/عشق س ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hate watch: ( عامیانه ) تماشای چیزی که از اون ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های Bryan Fury