پیشنهادهای 🔷 فرهنگستان زبان و ادب فارسی (٩٨٦)
🇮🇷 همتای پارسی: برساخته 🇮🇷
🇮🇷 همتای پارسی: برساخت 🇮🇷
🇮🇷 همتای پارسی: تنگیده 🇮🇷
🇮🇷 همتای پارسی: راستگویی آمیز 🇮🇷
🇮🇷 همتای پارسی: راستگویی 🇮🇷
🇮🇷 همتای پارسی: ژیرا 🇮🇷 ( افزون بر کنشگر، واژه ژیرا همتایی پَرسون برای فعال است )
🇮🇷 همتای پارسی: ژیرایی 🇮🇷 ( افزون بر کنشگری، واژه ژیرایی همتای پَرسون برای فعالیت است )
🇮🇷 ژیرایی واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: فعالیت
🇮🇷 زیرا واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: فعال
🇮🇷 کوختن ستاکی پارسی است 🇮🇷 چمار: خنک نگه داشتن
🇮🇷 ایستار واژه ای پارسی است 🇮🇷 همتای بیگانه: موقعیت
🇮🇷 چمار واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار ( معنی ) : معنی
🇮🇷 پیروزندی واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروزند بودن
🇮🇷 پیروزش واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروز شدن، پرویزش، پرویز شدن، موفق شدن
🇮🇷 پیروزایی واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروزا بودن، پرویزا بودن
🇮🇷 پیروزا واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروز شونده، پرویزا، پرویز شونده
🇮🇷 پیروزاکی واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروزاک بودن، پرویزاک بودن
🇮🇷 پیروزاگ واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروزاک، پرویزاگ، آنچه که بر آن پیروز و پرویز شوند
🇮🇷 پیروزاک واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار:پرویزاک، آنچه بر آن پیروز شوند
🇮🇷 پیروخت واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروز شدن، پرویز شدن، پَرویخت
🇮🇷 پیروختیک واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروختی زاب از واژه ی پیروخت
🇮🇷 پیروزیگ واژه ای پارسی است 🇮🇷 زاب از واژه ی پیروز
🇮🇷 پیروزیگی واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروزیگ بودن، پرویزیگ بودن بازگرد شود به پیروزیک
🇮🇷 پیروزیکی واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروزیک بودن بازگرد شود به پیروزیک
🇮🇷 پیروزیک واژه ای پارسی است 🇮🇷 زاب از واژه پیروز
🇮🇷 پیروزندگی واژه ای برساخته از فرهنگستان است 🇮🇷 چمار: پیروزنده بودن، پرویزنده بودن، موفق بودن، ظافر بودن
🇮🇷 پیروختگی واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروخته بودن، پَرویخته بودن، مظفور بودن
🇮🇷 پیروخته واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پَرویخته، آنچه بر آن پیروز شوند، مظفور
🇮🇷 پیروزنده واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروز شونده، موفق شونده، پرویز شونده، پرویزنده
🇮🇷 پیروختن ستاکی پارسی است 🇮🇷 چمار: پیروز شدن، پرویز شدن، موفق شدن دیسه ی دیگر پیروزیدن
🇮🇷 همتای پارسی: پَرویز 🇮🇷
🇮🇷 همتای پارسی: چَفسید 🇮🇷
🇮🇷 پَروَستیک واژه ای برساخته از فرهنگستان است 🇮🇷 چمار: پَروَستی، دوربستی، دژبستی، محصوری، محاصره شده ای، زاب از واژه پَروَست
🇮🇷 پَروَستگی واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: دوربستگی، دژبستگی، محصور بودن
🇮🇷 پَروَنایی واژه ای برساخته از فرهنگستان است 🇮🇷 چمار: پَروَنا بودن
🇮🇷 پَروَناکی واژه ای برساخته از فرهنگستان است 🇮🇷 چمار: پَروَناک بودن بازگرد شود به پَروَناک
🇮🇷 پَروَنیکی واژه ای برساخته از فرهنگستان است 🇮🇷 چمار: پَروَنیک بودن، دوربندیک بودن، دژبندیک بودن، محاصره ای بودن بازگرد شود به پَروَنیک
🇮🇷 پَروَنیک واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: دوربندیک، دژبندیک، محاصره ای زاب از واژه ی پَروَن
🇮🇷 پَروَناک واژه ای برساخته از فرهنگستان است 🇮🇷 چمار: آنچه دوربسته و دژبسته می شود، آنچه محاصره می شود
🇮🇷 پَروَنیدن ستاکی پارسی است 🇮🇷 چمار: دوربستن، دژبستن، محاصره کردن پیشه ی دیگر ستاک پَروَستن
🇮🇷 پَروَنده واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار:دوربنده، دژبنده، محاصره کننده، فایل
🇮🇷 پَروَسته واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: دوربسته، دژبسته، دوربندی شده، دژبندی شده، محاصره شده، محصور
🇮🇷 پَروَستن ستاکی پارسی است 🇮🇷 چمار: دوربستن، دژبستن، محاصره کردن
🇮🇷 کرده واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: مفعول، کرده شده
🇮🇷 نهاده واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: وضع شده
🇮🇷 همتای پارسی: نهنده 🇮🇷
🇮🇷 همتای پارسی: نهادگی 🇮🇷
🇮🇷 همتای پارسی: نهاده 🇮🇷
🇮🇷 پَژوسته واژه ای پارسی است 🇮🇷 چمار: پژوهش شده، تحقیق شده
🇮🇷 همتای پارسی: واپژوهنده 🇮🇷