الصاق

/~elsAq/

برابر پارسی: چسبانیدن، چسباندن

معنی انگلیسی:
affixing, attaching

لغت نامه دهخدا

الصاق. [ اِ ] ( ع مص ) به چیزی چسبیدن و چسبانیدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). چسبانیدن. ( منتهی الارب ). بچیزی وادوسانیدن. ( مصادر زوزنی ). بچیزی بادسانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ).دوسانیدن. چفسانیدن. اِلزاق. اِلساق : الصاق تمبر. || پی کردن شتر. عقر. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

چسباندن، چسبانیدن
( مصدر ) چسبانیدن چسپانیدن دو سانیدن.

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) چسبانیدن .

فرهنگ عمید

چسباندن.

دانشنامه آزاد فارسی

الصاق (attachment)
فایل ضمیمه به پیغام های پست الکترونیکی. این فایل دقیقاً کپی فایل اصلی است که در رایانه فرستنده قرار دارد. این فایل می تواند یک سند، یک برنامه اجرایی و یا یک فایل فشرده شده باشد که از چندین قسمت تشکیل شده است.

مترادف ها

attachment (اسم)
ضمیمه، الصاق، علاقه، وابستگی، حکم، دلبستگی، تعلق، دنبال

adherence (اسم)
چسبیدن، تبعیت، چسبندگی، طرفداری، پیوستگی، الصاق، هواخواهی، دوسیدگی

adhesion (اسم)
توافق، رضایت، الحاق، چسبیدن، طرفداری، الصاق، دوسیدگی، چسبیدگی، انضمام، قبول عضویت، کشش سطحی، همبستگی، الحاق دولتی به یک پیمان

sticking (اسم)
الصاق

فارسی به عربی

التصاق , تمسک , عصا

پیشنهاد کاربران

الصاق: همتای پارسی این واژه ی عربی، پَزوم pazum است که در سغدی پذوم pażum می باشد.
🇮🇷 همتای پارسی: چَفسید 🇮🇷
پیوست، سنجاق، ضمیمه
الصاق عکس
پیوست عکس
سنجاق عکس
ضمیمه عکس
پیوست
الصاق عکس
پیوست عکس
عربا جز هتک حرمت و توهین ارمغانی برای ایران نداشتن اصلا بحث توهین و نژادپرستی نیست عربا ادعا دارن تمام دنیا باید عربی حرف بزنن ایران رو نابود کردن حضرت فردوسی نبود بایستی مثل بدبختا زندگی کنیم به ایرانی
...
[مشاهده متن کامل]
بودمک افتخار می کنم عربا چشم دیدم ایران رو ندارن طرفداری نکنید هر کی ناراحته بره پیش فامیلاش من واقعا برای خواندن این الصاق جستجو مشکل داشتم اومدم سرچ کردم نفرت مردم یک کشور رو بررسی کنید از یه نژاد به پیشینه تاریخی و جنگ ها برمی گرده مثل انگلیسی یا که از آلمانی یا بدشون می یاد

بپرس