تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به اندازه دو هاسر، هر هاسر یک فرسنگ، هر فرسنگ ۱۰۰۰ گام، هر گام دو پا اسپراس میدان اسب دوانی اندازه ۲۰۰۰ گام است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرشته نگهبان چهارپایان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارنده اسب تندرو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارنده اسب خوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارنده اسب درخشان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارنده اسب زورمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارنده اسب سهمگین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارنده اسب ارجمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشانه چرخیدن پرنده در آسمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آس ( خورنده ) آش کهرکا ( مرغ ) =مرغ خورنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وز یا واز به معنی پرنده نیز هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نورالانوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلی، مجموع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علم ریاضی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فیزیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام دیگری برای تابوت است .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش میمند شهربابک به قسمتی از گیاه که در زیر خاک است گفته می شوند. معنای دیگر آن بن و اصل و اساس هر چیز راقاسه گویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش میمندمحل جمع آوری علوفه وحشی را گویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرستش واژه ای است که اشاره به یک عمل جمعی دارد. بخش اول کلمه ( پر ) به این امر اشاره دارد و در گذشته افراد گرد آتش و. . جمع می شدند. بطور مثال در کلم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نظم و ترتیب و هنجار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه باستانی یونانی در توضیح و تعریف جذبه و شوق الهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Jnana یا جبانه حالتی از بصیرت و بینش در آیین هندوئیسم و بودایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تلاش بی وقفه و کوشش بی پایان برای رسیدن به هدف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترکیب کنایی از عادت کردن انسان به کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گویش عوامانه کلمه جانور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیر دادن مادر به فرزندش را جوجودادن می گویند. جان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای برخورد سنگ و . . . به اشیا فلزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکان خوردن و حرکت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعال و کوشا و سرحال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نابودشدن و از بین رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانه ای مخروطی که با چوب ساخته می شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عفو و بخشش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ونا در یک معنای دیگر با تبدیل حرف واو به ب به معنای بن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

شاه در فارسی هخامنشی و اوستا خشیه است. از ریشه شایستن و شاییتن در معنای فرمان راندن و توانستن و یارستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشیارشن از خشیه و ارشن به معنای مرد نر و دلیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنای شناختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آوند آپومند ( پهلوی ) آیونت ( سانسکریت ) آوژدان، ظرف آب، کاسه و کوزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آبدان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ اوستایی زَهَک= zahak ( = زَهاک ) 1ـ جنین 2ـ فرزند، بچه، اولاد 3ـ نسل 4ـ عنصر، ماده ــ هَم زَهَک= ham zahak هم نسب، از یک خانواده ــ هو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ریشه واژه دبیری ، دبیرستان ، دبستان، دیبا، دیباچه ، از ریشه واژه دوب در زبان سومری>دوپا و یا توپا در اکدی>دوپ در آرامی >دیپی در فارسی هخامنشی به معنا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیسک یا پیسه از ریشه پئس اوستایی یا پیس پهلوی به معنای مصدری نقش و نگار بسته شده یا زینت داده شده و معنای اسمی ابلق یا دورنگ است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تپ در اوستا و مشتقات آن تفت و تفنو و تب و آفتاب و تابه و تابش و تفسیدن و تفتیدن از تین ریشه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود واژه ائرپت و نیرنگ به معنی دعا است. و کل واژه به معنای جایگاه دعا کردن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود این واژه نام یکی از فصل های گمشده دینکرت مربوط به قوانینی در مورد ربح است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود این واژه نام یکی از فصل های گمشده دینکرت مربوط به قوانینی در سوگنداست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود این واژه نام یکی از فصل های گمشده دینکرت مربوط به قوانینی درمورد و موضوع ادعا است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ ایران باستان پورداود این واژه نام یکی از فصل های گمشده دینکرت مربوط به قوانینی در زنش یا ضربت است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس کتاب فرهنگ ایران باستان از پورداود این واژه نام بخشی از دینکرد بوده است مربوط به قوانینی در مورد حکمیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ور در واژه وئیریه به معنای برگزیدن و برتری دادن از مصدر ورونیتن به معنی گرویدن ور در واژه فروردین به معنای پوشاندن، نگهداری کردن، و پناه بخشیدن است. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تشنه از ریشه ترشن با حذف شدن حرف ر به این صورت در آمده است.