پیشنهادهای Mr.Fox (٣,٢٦١)
یک گروه کوچک از مردم به نمایندگی از یک گروه وسیع برای در خواست نظر درباره یک موضوع خاص همون مشت نمونه خروار
یه سری یا یه مجموعه ای بزرگ از طرح ها و پیشنهادها
جلسه شامل مقامات عالی رتبه برای تصمیم گیری در مورد مسائل حیاتی و اضطراری
جلسه ایده پردازی جلسه هم فکری
بارش فکری جلسه ایده پردازی هم فکری
بارش فکری جلسه ایده پردازی هم فکری
یک کلمه حرف زدن چیزی گفتن
یک کلمه حرف زدن چیزی گفتن مجال صحبت پیدا کردن
مجالی برای صحبت کردن پیدا نکردن
اختیار، قدرت
غیرممکن است که کسی شخصیت خود را تغییر دهد، حتی اگر خیلی تلاش کند
غیرممکن است که کسی شخصیت خود را تغییر دهد، حتی اگر خیلی تلاش کند
بیکار ایستادن منتظر ایستادن
هیچ کاری انجام ندادن به وظیفه خود عمل نکردن کاری که بهت سپرده شده را انجام ندادن
خیلی معمولی و عادی
کسی که کار بسیار آسان یا لذت بخشی دارد، به خصوص کاری که شما دوست دارید انجام دهید وضعیت و شرایط بسیار خوب و استثنایی کسی که شما ـرزو آن را دارید ا ...
نور چشمی جگرگوشه سوگلی
توجه به تمام نیازها یا درخواست های یک نفر، به خصوص زمانی که این امر غیر منطقی تلقی شود. برای کسی هر کاری انجام دادن و تمام نیازهای او را برطرف کرد ...
توجه به تمام نیازها یا درخواست های یک نفر، به خصوص زمانی که این امر غیر منطقی تلقی شود. برای کسی هر کاری انجام دادن و تمام نیازهای او را برطرف کرد ...
برای بیان این موضوع استفاده می شود که شخص تمایلی به انجام یک کار یا پروژه خاصی که توسط شخص دیگری انجام شده است را ندارد. مجبور نیستم کاری را که شم ...
برای بیان این موضوع استفاده می شود که شخص تمایلی به انجام یک کار یا پروژه خاصی که توسط شخص دیگری انجام شده است را ندارد. مجبور نیستم کاری را که شم ...
هیچ کاری انجام ندادن به وظیفه خود عمل نکردن کاری که بهت سپرده شده را انجام ندادن
مقدار کمی کار معمولا به صورت منفی به کار میرود برای نشان دادن اینکه هیچ کار خاصی انجام نداده است
برای کمک به کار دیگران در یک گروه
دنیا به کام کسی بودن هر کاری که دلش میخواهد انجام دادن
در زندگی هر کاری که دلت میخواهد انجام بده
دنیا به کام توست
خدمات بهداشت و درمان
کسی که در چیزی ناشی و بی تجربه است
برای تاکید به این برای انجام بعضی کارها سن شما مهم نیست مهم این است که چه نگرشی نسبت به زندگی دارید
شروع به انجام کاری کردن ( کار، فعالیت ) به عهده گرفتن، پرداختن به، رسیدگی کردن به
برای روز مبادا پس انداز ( پول )
به شدت پر سرو صدا و گیج کننده که همزمان همه با هم دارن حرف میزنن
جایی دنج و راحت یا زمان دوست داشتنی و آرامش دهنده در میان شلوغی و سرو صدا جایی یا چیزی
جایی دنج و راحت یا زمان دوست داشتنی و آرامش دهنده در میان شلوغی و سرو صدا جایی یا چیزی
معمولا وقتی سن افراد پیر میگن اخر جمله از year old استفاده نمیکنن به جاش years young میگن تا یه وقت ناراحت نشن که دارن پیر میشن مثلا وقتی که به افر ...
وقتی داری پیر میشی و دیگر مثل دوران جوانی از سلامت و قدرت کافی برخوردار نیستی
وقتی داری پیر میشی و دیگر مثل دوران جوانی از سلامت و قدرت کافی برخوردار نیستی
شخصی که دیگر جوان نیست کسی که سن و سالی ازش گذشته
صبور بودن صبر کردن صبر داشتن
با توافق جمعی با اتفاق نظر عمومی
تا روز محاکمه به بازداشتگاه فرستادن
بازرس بلیط
قصد انجام کاری را داشتن در حال انجام کاری بودن
تصمیم گیری و تعیین بوجه
از صمیم قلب از ته قلب
از صمیم قلب
شهردار زن
داشتن حق رای یا اظهار نظر در مورد چیزی فرصت صحبت کردن به کسی دادن
فرصت صحبت کردن به کسی دادن