baby buggy

جمله های نمونه

1. People with baby buggies have to walk in the roadway and residents, I think, have to make a detour.
[ترجمه گوگل]افرادی که بچه کالسکه دارند باید در جاده راه بروند و ساکنان، به نظر من، باید انحرافی را انجام دهند
[ترجمه ترگمان]مردم با درشکه بچه مجبورند در خیابان راه بروند و ساکنان، به نظر من، باید یک مسیر انحرافی درست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Backache is a constant complaint as I stoop over low baths, sinks, baby buggies and shopping trolleys.
[ترجمه گوگل]کمردرد یک شکایت دائمی است، زیرا من روی حمام های کم ارتفاع، سینک، کالسکه های بچه و چرخ دستی های خرید خم می شوم
[ترجمه ترگمان]backache یک شکایت دائمی است که من بر روی حمام های کوتاه، sinks، درشکه ها و trolleys خرید خم می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was in a baby buggy and beside him was holdall containing clothes, bottles and baby wipes.
[ترجمه گوگل]او در یک کالسکه کودک بود و در کنارش یک هولد حاوی لباس، بطری و دستمال مرطوب کودک بود
[ترجمه ترگمان]او در درشکه بچه بود و در کنار او جعبه ای بود که محتوی لباس ها، بطری ها و دستمال های بچه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Today's baby buggies are lightweight, compact, and easy to fold.
[ترجمه گوگل]کالسکه های بچه امروزی سبک وزن، جمع و جور هستند و به راحتی تا می شوند
[ترجمه ترگمان]درشکه بچه امروز سبک، جمع و جور و آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The tests offer for pushchairs and baby buggies comes from Cheshire's trading standards service as part of National Consumer Week.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد تست برای صندلی‌های چرخدار و کالسکه‌های کودک از سرویس استانداردهای تجاری Cheshire به عنوان بخشی از هفته ملی مصرف‌کننده ارائه می‌شود
[ترجمه ترگمان]این آزمایش ها برای pushchairs و درشکه ها ارایه می شوند و به عنوان بخشی از هفته مصرف کنندگان ملی، از خدمات استانداردهای تجاری Cheshire می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Baby Buggy 1 Set . For baby over - month to learn walking.
[ترجمه گوگل]ست کودک باگی 1 برای کودک بالای یک ماه راه رفتن را یاد بگیرد
[ترجمه ترگمان]تنظیم خانواده Baby ۱ برای کودکان بیش از یک ماه طول می کشد تا راه رفتن را یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rubber baby buggy bumper'is a tongue twister.
[ترجمه گوگل]سپر بچه لاستیکی یک چرخاننده زبان است
[ترجمه ترگمان]سپر و درشکه بچه لاستیکی، یک گردباد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rubber baby buggy bumpers.
[ترجمه گوگل]ضربه گیر لاستیکی کودک
[ترجمه ترگمان] عروسک buggy پلاستیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All around them the country is in an uproar and falling to pieces, but for both of the Stotzners the content of their baby buggy is what is most important now.
[ترجمه گوگل]در اطراف آنها، کشور در غوغا است و تکه تکه می شود، اما برای هر دو استوتزنر، محتوای کالسکه بچه آنها اکنون مهمتر است
[ترجمه ترگمان]در سراسر کشور، این کشور در حال هرج و مرج و سقوط است، اما برای هر دوی آن ها محتوای درشکه بچه آن ها مهم ترین چیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• baby carriage, four-wheeled carriage in which a baby is transported
a baby buggy is a small chair with wheels and handles, in which an infant can sit and be pushed around.

پیشنهاد کاربران

کالسکه بچه
baby carriage ( beɪbi k�rɪdʒ ) ( also baby buggy old - fashioned )
baby buggy

بپرس