نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
indented audience: مخاطبین مورد نظر و هدف
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the latter case: در مورد دوم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lay one's hands on: پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
odyssey: سفر طولانی ( و پر حادثه )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hitman: آدم کش حرفه ای
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have one's back to the wall: در یک موقعیت بدی بودن که راحل آسانی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
proposal: خواستگاری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mantlet: حفاظ، جان پناه، رداء یا عبای کوتاه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mantelet: ترس ( نوعی جنگ افزار ) A mantlet ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rizzed up: to attract someone's attention and ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rizz up: to attract someone's attention and ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
diy: صطلاح DIY به معنای "خودت انجام بده" ...
١ سال پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
beach towel: زیر انداز ساحلی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hang up: دغدغه ( احساسی و. . . ) �اختلال، مش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
far too much: خیلی زیاد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
like a bear with a sore head: به شدت عصبانی و بداخلاق مثل سگ عصب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gore tex: برند تولید پارچه و لباس
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get a word in edgewise: یک کلمه حرف زدن چیزی گفتن مجال صحب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
twist the knife: عمدا فردی ناراحت را ناراحت تر کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
paper jam: گیرکردگی کاغذ [گیرکردن کاغذ در چاپگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
curiously: به طرز عجیب وغریبی به طرز عجیب به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
explore every avenue: ● بررسی یا پیگیری هر وسیله ممکن برا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bark is worse than bite: هارت و پورت داره ولی اهل عمل نیست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
accept the consequences of: عواقب چیزی را پذیرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
damp: مرطوب به صورت ناخوشایند برعکس moist
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gravity dams: سدهای ثقلی سدی است که از بنایی بتنی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gravity dam: سدهای ثقلی سدی است که از بنایی بتنی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be sentenced: کسی را به چیزی محکوم کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
employee id badge: کارت شناسایی کارمندی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
permanent resident card: کارت اقامت دائم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
proof of residence: تاییدیه آدرس به سندی اشاره دارد که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make the laws: قوانین را وضع کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
explains the laws: قوانین را تفسیر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
supreme court building: ساختمان دادگاه عالی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
supreme court justice: قاضی دیوان عالی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
student id card: کارت دانشجویی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have an operation: عمل جراحی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
irrigation system: سیستم آبیاری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
green: دوستدار محیط زیست هر کاری یا هر چی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
no spring chicken: شخصی که دیگر جوان نیست کسی که سن و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cutback: تعدیل ( نیرو، بودجه و. . . ) کاهش، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
holdup: وقفه، توقیف، سرقت مسلحانه، گیر، گیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nicotine patch: چسب ترک سیگار
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
turn to: پناه بردن کمک خواستن کشیده شدن ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull up: Pull up توقف کردن برای مدت کوتاهی ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
curiously enough: برای نشان دادن چیزی است عجیب شگفت ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make cutbacks: کاهش دادن کم کردن تقلیل دادن کم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get your ass over here: تن لشت را بیاور اینجا!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
march: لشکر کشی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get there: به هدف رسیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
surefire way to do something: راهی که قطعا پیامد و نتیجه حتمی و ق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
no fucks given: هیچ اهمیتی نداره
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
light a fire: روشن کردن اتش برای یک هدفی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fly in the ointment: ایراد اشکال یک چیز یا شخصی که موق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
straightforward: روراست بی پرده رک وراست
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
summon up: باعث به یاد آوردن یا فکر کردن یا تص ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
do somebody a favor: به کسی لطف کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stacks of: یک عالمه خیلی زیاد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
forewarned is forearmed: داشتن اطلاعات قبلی از چیزی که اتفاق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hitch: بالا بردن بالا زدن ( لباس ) رایگان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leave someone to the tender mercies of someone: سپردن کسی یا چیزی جهت مراقبت یا رسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dtf: down to fuck اینکه شخصی مایل است در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gaze at something: خیره شدن به چیزی به دلیل علاقه به آ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
throat lozenge: قرص مکیدنی برای رفع گلودرد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bide time: منتظر ماندن ( برای مدت طولانی ) در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
moist: مرطوب به صورت خوشایند و مفید برعکس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a beauty: نمونه خوب و واضح از یک چیزی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crush into: فشردن، چپاندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the end of an era: پایان یک دوره پابان یک عصر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catchup: اطلاعات تازه به دست آوردن ( از اتف ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wander about: سرگردان بودن سردرگم بودن پرسه زدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make the point: بیان یا نشان دادن چیزی با اهمیت خاص
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
faceplate: فیس پلیت به صفحه ی پریز توکار شبکه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
that's about it: همین ! دیگر حرفی ندارم ! درست است !
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
under the microscope: با دقت دیدین و بررسی کردن ( عامیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vp: معاون رییس معاون رییس جمهور
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
temporary basis: به صورت موقت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
please find enclosed: لطفا توجه کنید به چیز قرارداده شده ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
patronize: تحقیر کردن احمق فرض کردن خوار کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shed crocodile tears: اشک تمساح ریختن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the best laid plan: ضرب المثل: حتی دقیق ترین و بهترین ط ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the best laid schemes: ضرب المثل: حتی دقیق ترین و بهترین ط ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
best laid schemes: ضرب المثل: حتی دقیق ترین و بهترین ط ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw the line at something: محدوده تعیین کردن حد مشخص کردن دو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
son and heir: پسر نوزاد بچه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
apply for asylum: درخواست پناهندگی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give it your all: با جان و دل تلاش کردن تمام تلاش خو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give it your all: با جان و دل تلاش کردن تمام تلاش خو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in top form: در شرایط فیزیکی بسیار خوب در فرم ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on top form: در شرایط فیزیکی بسیار خوب در فرم ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
health's sake: جهت سلامتی فیزیکی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
couch turkey: روانپزشک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
head shrinker: روانپزشک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
head peeper: روانپزشک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
post school: بعد از دوران مدرسه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
word in one's ear: حرف محرمانه و خصوصی در گوش کسی گفتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
word in your ear: حرف محرمانه و خصوصی در گوش کسی گفتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a word in your ear: حرف محرمانه و خصوصی در گوش کسی گفتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rushed off one's feet: بسیار سرشلوغ بودن بسیار کار داشتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no time at all: وقت زیادی نداشتن مقدار زمان خیلی ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep a high profile: توجه دیگران را جلب کردن جلب توجه ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
head of: رئیس . . . . . . . . . . . رهبر . ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
new broom: کسی که سرپرستی یا مدیریت جایی را به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
new broom sweeps clean: کسی را مسئولیت جایی را به عهده گرفت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
know where one's stands: تکلیف خود را فهمیدن از شرایط و مو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
know where someone stands: تکلیف خود را فهمیدن از شرایط و مو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
know where your stands: تکلیف خود را فهمیدن از شرایط و مو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
know where are stands: تکلیف خود را فهمیدن از شرایط و مو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
know where you are: تکلیف خود را فهمیدن از شرایط و مو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stay around: کسی یا جایی را ترک نکردن ( در جای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stay around: کسی یا جایی را ترک نکردن ( در جای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
going places: به موفقیت دست یافتن موفق شدن احتم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
going places: به موفقیت دست یافتن موفق شدن احتم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
while the going is good: در حالی که شرایط مساعد است. در حا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
while the getting is good: در حالی که شرایط مساعد است. در حا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look at the big picture: در نظر گرفتن شرایط کلی یک موقیعت یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
look at the big picture: در نظر گرفتن شرایط کلی یک موقیعت یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
you must be joking: حتما با من شوخی داری من را دست اند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're joking of course: حتما با من شوخی داری من را دست اند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chair a meeting: ریاست جلسه را بر عهده داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chair a meeting: ریاست جلسه را بر عهده داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chair a discussion: ریاست مناظره را بر عهده داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a say: داشتن حق رای یا اظهار نظر در مورد چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lady mayor: شهردار زن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
from bottom of my heart: از صمیم قلب از ته قلب
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set a budget: تصمیم گیری و تعیین بوجه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
about to do something: قصد انجام کاری را داشتن در حال انج ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
remand in custody: تا روز محاکمه به بازداشتگاه فرستادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep one's pants on: صبور بودن صبر کردن صبر داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no spring chicken: شخصی که دیگر جوان نیست کسی که سن و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to be as young as you were: وقتی داری پیر میشی و دیگر مثل دوران ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to be getting any younger: وقتی داری پیر میشی و دیگر مثل دوران ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
years young: معمولا وقتی سن افراد پیر میگن اخر ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
oasis of calm: جایی دنج و راحت یا زمان دوست داشتنی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an oasis of calm: جایی دنج و راحت یا زمان دوست داشتنی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like the tower of babel: به شدت پر سرو صدا و گیج کننده که ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are only as old as you feel: برای تاکید به این برای انجام بعضی ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for toffee: کسی که در چیزی ناشی و بی تجربه است
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
healthcare service: خدمات بهداشت و درمان
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the world's your oyster: دنیا به کام توست
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the world's one's oyster: دنیا به کام کسی بودن هر کاری که دل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do one's share: برای کمک به کار دیگران در یک گروه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a hand's turn: مقدار کمی کار معمولا به صورت منفی ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to do a hand's turn: هیچ کاری انجام ندادن به وظیفه خود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rather you than me: خوبه جای تو نیستم برای بیان این مو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rather someone than me: برای بیان این موضوع استفاده می شود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wait on someone hand and foot: توجه به تمام نیازها یا درخواست های ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wait on one's hand and foot: توجه به تمام نیازها یا درخواست های ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the apple of someone's eye: نور چشمی جگرگوشه سوگلی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nice work if you can get it: کسی که کار بسیار آسان یا لذت بخشی د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
common or garden: خیلی معمولی و عادی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stand about: بیکار ایستادن منتظر ایستادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the leopard doesn't change its spots: غیرممکن است که کسی شخصیت خود را تغی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leopard doesn't change its spots: غیرممکن است که کسی شخصیت خود را تغی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the say: اختیار، قدرت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to get a word in edgewise: مجالی برای صحبت کردن پیدا نکردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
brainstorming: بارش فکری جلسه ایده پردازی هم فکری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
brainstorming: بارش فکری جلسه ایده پردازی هم فکری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
brainstorming session: جلسه ایده پردازی جلسه هم فکری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
brainstorming session: جلسه ایده پردازی جلسه هم فکری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
council of war: جلسه شامل مقامات عالی رتبه برای تصم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
penn'orth: مقدارکم به ارزش یک پنی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put in your penn'orth: به اشتراک گذاشتن نظر، ایده یا دیدگا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a short fuse: زود جوش آوردن زود عصبانی شدن، به را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on a short fuse: زود جوش آوردن زود عصبانی شدن، به را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get your knickers in a twist: ناراحت یا عصبانی شدن ناراحت شدن از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make tracks: به سرعت جایی را ترک کردن برای رفتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making tracks: به سرعت جایی را ترک کردن برای رفتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rattle one's cage: عصبانی کردن یا ناراحت کردن کسی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rattle your cage: عصبانی کردن یا ناراحت کردن کسی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the warpath: در حالت بسیار عصبانی و پرخاشگری و خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take the bait: شما به چیزی که کسی گفته یا انجام دا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rise to the bait: شما به چیزی که کسی گفته یا انجام دا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have too much on your plate: خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have too much on one's plate: خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a lot on one's plate: خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have enough on your plate: خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have enough on one's plate: خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
consist with: جور بودن با، توافق داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
enlist in: شرکت کردن در
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
trident: موشک Trident یک موشک بالستیک است که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
trident missile: موشک Trident یک موشک بالستیک است که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rest on one's shoulders: به کسی وابسته بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
depend on someone: به کسی وابسته بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look to your laurels: به دستاوردها و پیروزی های قبلی خود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look to one's laurels: به دستاوردها و پیروزی های قبلی خود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with a straight face: چهره عادی و بی تفاوت چهره رسمی و ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
caught napping: قرار دادن ناگهانی ( کسی ) در موقعیت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crap bag: کیف دستی کوچک بدون دسته فردی که کا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clear of: خلاص شدن �راحت شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
minister to one's needs: کمک کردن به نیازهای کسی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
minister to: ( نیازهای کسی را ) برآوردن کمک کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as maintained by: طبق�مطابق، بر اساس
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as specified by: طبق� مطابق، بر اساس
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as stated by: طبق� مطابق، بر اساس
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
emerge: بیرون آمدن ( از شرایط دشوار ) جان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lapse: ازکارافتادگی ( موقت ) خطا از بین ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's hand in the till: دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.
١ سال پیش