پیشنهادهای معصومه روشنایی (١٦)
در تجارت به معنی برابر شدن دخل و خرج است . Our company was able to break even after 6 months of opration
Delay when travelling علاوه بر ترجمه هایی که دوستان گفتن ، در phresal verbs مربوط به مسافرت به معنی تاخیر در مسافرت نیز هست.
Opening week or weekend of a movie so primier means the first date it starts to show.
It 's not a problem
رایج
One who travels alone. A solitary adventurer who wanders the globe
مخفف بدون کافئین مثلا Decaf coffee
در اصطلاح به آدم هایی گفته می شود که شلخته ، اهل ادب نیستند .
Someone who always follows rules
Start Example : strike up a friendship
به دو معنی هست : A thin line on There is a crack in this cup* A sudden loud noise A crack of thunder*
شخصیت های خیالی مثل کوتوله ، جادوگر زن. . .
نسل جدیدی از خانواده لپ تاپ که ضخامت بسیار کم ، وزن کم. . . دارد.
زَرقی بَرقی . بیشتر در مورد لباس صدق می کند.
مویی که از دو طرف سر بافته شده باشد
The day before yesterday is called ereyesterday