پیشنهادهای BEYO (١١٦)
با این که تجربه میگه نتیجه خوب نخواهد بود ولی ما امیدواریم. After several failed relationships, Sarah still believed that true love was just around ...
مهم نیست که شرایط چفدر سخته، انسان هم چنان امید وار است. ( مثل "پایان شبه سیه سپید است" ) .
تقاضا برای محصول ( نه برای یک برند خاص از آن محصول ) ، برعکسselective demand.
تضا برای یک برند خاص به جای تقاضا برای محصول. مثلا تقاضا برای یک یخچال از یک برند خاص ( نه تقاضا ی یخچال از هر برند )
تقاضا برای سرمایه گذاری در موسسات مثلا بانک ( به جای سرمایه گذاری شخصی )
تقاضا برای سرمایه گذاری در شرکت ها، بانک ها ( بجای سرمایه گذاری شخصی )
نوعی از تقاضا که ازتقاضی محصول دیگ برگرفته می شود. مثلا اگر تقاضا برای برنامه ی کامپیوتری زیاد شود تقاضا برای مهندس نرم افزار زیاد می شود.
وثتی برای یک محصول تقاضا بیشتر از موجودی باشد. there is excess demand for banana.
تقاضای مرکب. به شراایطی اطلاق می شود که تغییر در تقاضای یک محصول با چند کارکرد ( مثلا آب که به منظور اشامیدن، کشاورزی و . . . . استفاده می شود. ) با ...
دارای دو معنی به جز و تقریبا است. i have done my duties, all but washing. همه وظایفم بغیر از شستن را انجام داده ام i have all but done my works. تقر ...
به معنی " اما نه . . . . i have done my homework, but not the way i would.
despit ofبه معنی I, for all my skill, could not get that job. با همه توانایی هام نتونستم شغل رو بدست بیارم
if it was/were not for sth/sb
به معنی موافق بودن. I am down with that.
به صورت عامیانه به " تتو ای که تازه زده شده باشد" می گویند. I head off to aerobics class sporting my fresh ink. به کلاس ایروبیک می روم و تتوی جدیدم ...
givenL حالت سوم فعل give. given ( adj ) : به معنای any می باشد، given ( noun ) :به صورت take something as a given بکار می رود، به معنای چیزی که اتف ...
اعتقاد به اینکه هر انسان به حیوانی مرتبط است.
آواز دهل شنیدن از دور خوش است
shop ocracy منظور در نظرگرفتن فروشندگان ب عنوان یک طبقه اجتماعی و مهم.
به شرایطی اطلاق می شود که جند نفر در یک کار مشارکت کرده باشند. مثلا چند نویسنده که یک کتاب را با همکاری نوشته باشند. مثال، "John Smith, Jane Doe, an ...
She achieved her success by dint of hard work.
well meaning:خیر خواه well - meant:حسن نیت
well meaning:خیر خواه well - meant:حسن نیت
به تفاوت perspicacious و perspicuousدقت کنید. perspicacious: زیرک، زودفهم perspicuous: آشکار، واضح
به تفاوت perspicacious و perspicuousدقت کنید. perspicacious: زیرک، زودفهم perspicuous: آشکار، واضح
gut - level به عنوان یک صفت به چیزی اطلاق می شود که " دلیلی پشت آن نیست اما احساس اطمینان و اعتماد به ما می دهد" مثلا gut level reaction عکس العملی ...
unqualified ( adj ) : بی صلاحیت، بی حد و حصر، کامل وقای توی یه چیزی شک وجود داشته میگیم، it is not unqualified یعنی" کامل و بی جون و چرا نیست، توش ش ...
به تفاوت perspicacious و perspicuousدقت کنید. perspicacious: زیرک، زودفهم perspicuous: آشکار، واضح
( v ) elect انتخاب کردن the elect ( n ) برگزیدگان ( توسط خدا ) elect ( adj ) :president/prime minister elect رییس جمهور/وزیر منتخب election انتخابات ...
keen to و keen on به معنای تمایل داشتن است. بعد از keen to فعل، بعد از keeon on اسم می اید.
anticipatory bail US /�nˌtɪs. ə. pə. tɔːr. i ˈbeɪl/ UK /�nˌtɪs. ɪ. pə. tər. i ˈbeɪl/ وثیقه
third party, fire and theft نوعی بیمه ماشین است که به ماشین آسیب دیده و یا در آتش سوخته تعلق میگیرد If you are only covered for third party, fire and ...
committal ( ( noun ) به معنای ارجاع، فرستادن به زندان یا تیمارستان، مراسمی که در آن فرد فوت شده سوزانده می شود. On his committal for trial, he was ...
برای توضیح، به عنوان دلیل. The company offered little by way of explanation for the delays. شرکت ( دلایل ) کمی برای توضیح ارایه داد.
متشقات impress impress تحت تاثیر قراردادن impression ( noun ) اثر impressive تاثیرگذار impressively impressionable ( adjective ) کسی یا چیزیه که به ر ...
reach در نقش فعل و اسم قابل استفاده است. reach ( v ) رسدن به جایی ( بعد از زمانی طولانی ) ، رسیدن به چیزی، دراز کردن دست برای لمس کردن چیزی، ارتباط ...
mercenary در نقش اسم و صفت. mercenary ( noun ) سربازی که برای پول می جنگد mercenary ( adjective ) به معنای پولکی
wild در نقش صفت، اسم و قید. wild ( noun ) : جاهای صعب العبور و جاهایی که شرایط زندگی سخت هست. i saw a lion in the wild wild ( adjective ) : به معنی ...
by the score: in large numbers
if you please دارای دو معنی است. 1 ) اگر مایل باشید، اگر بخواهید، با اجازه 2 ) برا ینشان دادن تعجب و عصبانیت. مثلا، "she wants me to make fifty cake ...
sanctify ( verb ) مقدس کردن sanctification ( n ) تقدیس، The sanctification of bread and wine sanctity ( noun ) تقدس، The site of the tomb was a plac ...
ingenuous صاف و ساده ingenious ماهرانه و دارای نبوغ
justifiable ( adj ) قابل توجیه justified ( adj ) توجیه شده justificatory ( adj ) توجیهی
سیستم مذهبی بر مبنای خودشناسی. scientologist: کسی که به scientology معتقد است.
questioning در نقش اسم و صفت. در نقش اسم به معنای بازجویی. مثلا the police called him for questioning. در نقش صفت به معنای مشخص نبودن جنسیت فرد و ب ...
zero - dose یک صفت است. به کودکی گفته می شود که هیچ کدام از واکسن هایی که باید دریافت می کرده را دریافت نکرده است.
of moment یا of ( great ) moment به معنی very important در نقش صفت. مثلا a decision of grat moment.
weigh در نقش فعل: وزن داشتن i weigh 44 kilogerams وزن شدن you loggage must be weighed before put it on the aircraft. سبک سنگین کردن یا سنجیدن you ...
weight در نقش اسم و فعل قرار می گیرد. در نقش فعل به معنای سنگین کردن یا وزن دار کردن چیزی است. مثلا، he weighted down the bag and threw it in the ri ...
reserve در نقش اسم و فعل. در نقش فعل به معنای رزوکردن. در نقش اسم به معنای رزرو، ذخیره، تودار بودن، منطقه ی حفاظت شده ( مثلا برای حیوانات ) ، شک و ...