تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع آوری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

این به معنی CV است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فیلسوف غرب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

عقاید یا اعتقادات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ظرفیکه در آن چای جوش شود یا هرچیز که در حرارت بخاطر پختن استفاده میشود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاثیر میگذارد چون این برای اسم مفرد زمان حال ساده بکار میرود برای اسم جمع تنها. Influence بکار میرود معنی اش در جمله تاثیر میگذارد است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حفظ کردن طبیعت مخصوصا از کثافات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

هر کس میداند به معنی حساب بانکی است ولی باید ما فراتر بدانیم اگر همرای for آمد به معنی تشکیل دادن است Tea accounts for 40 percent of all drink cons ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ابی که از شیروان می اید یا عامیانه اب نل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مطمئن ترین . . . . I decided that the safest option for to order was salad تصمیم گرفتم که مطمن ترین گزینه برایم برای من برای سفارش سلاد بود Mujib ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حالت ملکیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در انگلیسی به طور زیادبه دو معنی استعمال میشود اول . . . حالت دوم. . . قضیه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسم مادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

تشکیل دادن today, tea accounts for 43 percent of all drink consumed in Britain امروز چای ۴۳ در صد از کل نوشیدنی های مصرف شده در بریتانیا را تشکیل می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تغیر گردن Problems we're hoping will turn around مشکلاتی که امیدوار هستیم که تغیر کند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به زودی . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ادامه داد They went on to say اینها ادامه دادن به گفتن . . . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خبر های خوب یعنی مژده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

محوطه دانشگاه یعنی به این معنی که در دانشگاه در داخل باشگاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به دنبال بودن . . . He would go on to found the children's defence fund کسیکه به دنبال تاسیس دفاع از سرمایه کودکان بود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستان بلند شده 🙋‍♂️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Be شکل اول فعل به معنی. . . بودن Been شکل سوم فعل به معنی . . . بوده یا بود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فعل گذشته است به معنی مقرر شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

نا امید کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تشکیل دادن ساختن چیزی مثلا تصمیم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذشته فعل come یعنی امدن است و همچنان came به معنی انجام شده نیز است The group's swift offensive came as the enemy withdraw it's troops حمله سریع ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دسته بندی شده That is what You are genetically encoded for این چیزی است که شما از نظر ژنتیکی دسته بندی شده اید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیوند دادن You could marry it to the second circle شما میتوانستید این را به حلقه دوم پیوند دهید . این لغت علاوه بر ازدواج کردن یا شدن معنی دیگر ن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کاهش دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به راه انداختن Waged a sporadic guerilla against U. S جنگ های چریکی پراگنده علیه آمریکا به راه انداخت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به راه انداخت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پراگنده There was sporadic guerilla campaigns آنجا کمپین های جنگ چریکی پراگنده وجود داشت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دو مجلسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چون فعل انجام شده است به معنی تشکیل داد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رسیدن به، ، ، مثلا توافق Resulted in agreement به توافق رسید