دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢٢,٤٤٨
رتبه در دیکشنری
١٩١
لایک
٢,٣٢٧
دیسلایک
٤١٦
جدیدترین پیشنهادها
٥ سال پیش
١٥
Synonym => conquer ; defeat
٥ سال پیش
١٧
open - ended : allowing for free response and discussion تشریحی
٦ سال پیش
٣٠
several different sorts of the same thing
٦ سال پیش
٥١
sth ( something ) that is difficult to understand or explain e. g. ( for example ) : it's one of the great unsolved mysteries in this century این یک ...
٦ سال پیش
٥٠
stuff; a thing esp one of a group of things example: she left articles of clothing all around the living room
جدیدترین ترجمهها
١ سال پیش
Mr Thomas was suffering from depression.
١
آقای توماس از افسردگی رنج میبُرد ( می بَرَد نیست! ماضی نقلیه ) )
٦ سال پیش
My coach has confidence in my abilities.
٤٧
مربی من به توانایی های من ایمان دارد .
٦ سال پیش
The police officer asked her to indicate the man she thought was the attacker.
٦٤
افسر پلیس از او ( مونث ) درخواست کرد تا مردی را که به گمانش مهاجم می رسید ، نشان دهد .
٦ سال پیش
The weather report predicted snow for this afternoon.
١٩
گزارش آب و هوا بارش برف را در بعد از ظهر ( همین روز ) پیش بینی کرد
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.