پیشنهادهای مجید خوش خلق سیما (١,١٨٢)
دراز زمان . بلند زمان
والایی
داشتن برنامه ای حساب شده برای رسیدن به هدفی مشخص
با عرض پوزش این پیشنهاد و اظهار نظر درباره واژه دیگری بوده که به اشتباه زیر واژه نظاره گر درج گردیده است
در نهایت خواستاری
به پارسی : درگیری ویر
بکار گرفتن
انجامی
به راستی
نروییده
به پارسی می توان گفت : پایه های فراخویی
دگرگون شونده
جنباننده و یا برانگیزاننده
پیرامونی
راستینه ها
بخش کردن انجام یک کار برای شتاب بخشیدن به روند اجرایی و بهینه ساختن زمان
به پارسی : رسایی آدم
پیوند دهنده
نمایش آمادگی
آشکاراندن
با پشتکار - تلاش کامل
پیمانداری
پیماندار
براوردن گرایش های سرشتی
هنایش پذیر
منش نیکو
اخلاق نیکو به پارسی : خوی نیکو
بخشندگی
بی قید
گزاف خواهی
گاه به گاه
چرخه ای
گمان ساز یا گمان باف
در پیامد
در پیگیری
در دنباله
دیدارگاه - جای یا زمان دیدار - جای یا زمان آغاز یک جنبش هم می تواند باشد
پیش امدن - روی دادن - بخت گشتن - بخت شدن
شکفته
بالیده
دستاورد
در برخی چگونگی ها بی مهری هم معنی می دهد
روایشِ بی ریشه
مدیر کسی که مجموعه ای را گردانندگی می کند و بر کارکرد زیر مجموعه نظارت دارد - سامان گر یا سامان بخش
راهبردی - رهنمود کننده
بفهم - درک کن
آدمیزادی
بی چشم داشت
شیدایی بی چشم داشت
متا فیزیک به پارسی : فرا گیتیک یا پسا گیتیک