پیشنهادهای مجید خوش خلق سیما (٧٦٩)
سزا کردن
وارهد = آزاد شود
تبلور کربن شفرده شده
دانا گونه
خوشا به روزگار تو - خوشا به به سرگذشت تو
آدمی گری به پارسی به جای انسانیت
پوشانیدن
باشنده شود
خواهان
لغزش ها
پیشرفت
در اندازه توان
زاده شده در درخشش ایزدی
آدمیزادگان
درخشندگی
بی جنبش کننده
در زبان محاوره : برابر با آنچه در آرزو است
خواهان
راهنمای آگاه
تباهگر
شسته شدنی
درخورِ بخشایش یا بخشش پذیر
فریفتن
دانایی یا آگاه شدن
هراش آور ( تهوع آور ) شاید بتواند جایگزین پارسی مناسبی برای منزجر کننده باشد
هراش آور
شاید بتوان رهنمودی را جایگزین هدایتگر نمود
شاید یاد کردن هم در معنی استعاره ای واژه بگنجد
همراه با سربلندی
نجات بخش
فراخویی
پیش آمد شدن
پیشنهادی : فرجودگر
به پارسی : گناهکاران
دیدنی
تازشگر
بی ریشه
راهکارها
ناهمگون
رفتار نیکو
دارای ارزش
با خواهش درخواست داشتن
به پارسی : زندگی همباز
رخنه پذیر
همگنان
باورمندان
در نگر
چنگ اندازان
فداکارانه
گسارندگان - کاربران