پیشنهادهای مجید خوش خلق سیما (٧٥٢)
جنبش
آرنگ در معنی واژه علامت نیز گنجانیده شده است
توش در گویش عامیانه به معنای درون . مثال : سنگ افتاد توش
خواهان
در صورت لزوم = چنانچه نیازین بود
اتخاذ تصمیم = گرفتن رای
کمترین
خصایص = ویژگی ها
سمت و سو = به پارسی شاید بهتر باشد گفته شود : روی و سوی
جملات = فرازها
هنایش = کارسازی
زندگی =بودش
پذیرش می تواند معنی گردن نهادن هم باشد . پذیرش = گردن نهادن
کارساز
گزاف آمیز
درخشندگی
بسته به انبوهه
ریاضت = ورزشِ خودسازی شاید واژه مناسبی برای ریاضت ورزشِ خودسازی باید که تلاش برای دوری از زیاده خواهی و دوری از پیروی از وای نفسانی را در بر داشته با ...
آزموده
پذیرش
پاک نهاد
زندگی تکراری
تغییر جهت = دگرش سوی
تغییر جهت = دگرش سوی
آزموده ها
پیروی نابخردانه
سراغ . دنبال
می شود
لغزه جو
چالش تراشی
خردپذیر
مِیلی در زبان آمیانه آنچه با میل و رغبت خود انجام پذیرد
نگره ساز
سپاسمند
سپاسمند
خواسته آرمانی - خواهش
رساگر شاید واژه مناسبی باشد برای مکمل به معنای لغوی کامل کننده - مکمل = رساگر
پایان ناپذیر
گردش هوا
داشته های درونی
با گرایش خود
اراده شخصی : گرایش خودی
در گویش آمیانه خلاصه آنچه لقلقه ی زبان باشد
چیرگی خواه
چیره گر
بهره کشان
دست داشتن ، نقش
رُل : نقش به پارسی نخش
راهبر
دوری از کانون بنیادی