پیشنهادهای مجید خوش خلق سیما (١,٠٢٩)
درآمیخته
سال های پایان فرمانبرداری در ارگان های ارتشی
به پارسی : یادمان گویی
به پارسی : چکامه خواندن
به پارسی : لاچ گفتن
به پارسی : لاچ کردن
به پارسی : گستره آمادگی = مثل بالا بردن سطح آمادگی = بالا بردنِ گستره آمادگی
دچارِ چالش - دچار پیچیدگی - دچار سختی
به پارسی یاراییِ کنش
به پارسی : ربایشگر یا رباینده
بسیار شایان
از هر سوی
جدایی انداز - دوری انداز
به پارسی : هسته گرفتن یا ژرف نگری کردن
به پارسی : هسته گرفتن
به پارسی : در هر چند و چونی یا در هر چگونگی
آستانه بردباری - آستانه تاب آوری
پزاوَش پارسی و برابر واژه بیگانه بلوغ است
دستخوش تاب آوری
به پارسی : درخور تاب آوری
پرسمانی - چالشی
به پارسی : خویش کاری ها یا خویشتن کاری ها
به پارسی : بی کاربرد
بخش کردن یک کاربین چند کَس بگونه ای که انجامِ آن شتابِ بیشتری پیدا کند .
درخور سزا - در خور نکوهش
راهبرد دادن
برابر پارسیِ تعیین شده
به پارسی = به شیوه همادی یا به گونه فراگیر
ویزایش برابر پارسی امتحان کردن
به پارسی : گمراه کننده
گونه گری - پیرنگ گری - برنامه ریزی هر کدام در فرازها و گفتار گوناگون می تواند کاربرد داشته باشد
به پارسی = ژاد مرد
به پارسی = ژاد زن
همتای پارسی برای جنسیت - جنسیّت = ژادینگی
ورزیدن به
گستره کسانه به نگر بنده واژه مناسبی برای جایگزینی وژه بیگانه حریم خصوصی می باشد - حریم خصوصی = گستره کسانه
فرهدهش می تواند برابر واژه بیگانه نعمت باشد
معادل پارسی واژه بیگانه عمری = زیوشی دیرپا
به پارسی : زمانِ گذر - زمان گذشتن
به پارسی : درخورِ بهره مندی
نگر گویی هم می شود جایگزین واژه بیگانه اظهار نظر گردد - نگرگویی = اظهارنظر
به پارسی = آگس برابر واژه بیگانه زلال می باشد
ریاکار - متزور
واکش همتای واژه بیگانه جلب است - جلب کردن = واکش کردن
هندِمانگری برابر پارسی واژه بیگانه "معرفی" می باشد
به پارسی : بدونِ چرایی و گواه
چرایی و گواه
روندی که کس تلاش می کند درست بودنِ خود را به دیگران نشان دهد تا آنان او را هایش کنند و باره آفرین نمایند
ناراستی گری
به پارسی : نادرست - راستی ندار