ترجمه‌های سجاد مصلحی (٣٠)

بازدید
١١٦
تاریخ
٤ سال پیش
متن
Will you stand up for me?
دیدگاه
٦

آیا شما از من دفاع ( پشتیبانی ) خواهید کرد؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
They churn out 000 identical toy trains every day.
دیدگاه
١

آنها روزانه 5000 قطار اسباب بازی مشابه تولید میکنند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I always make a list of what I need to get at the store.
دیدگاه

من همیشه از چیز هایی که نیازه از مغازه بخرم، لیست تهیه می کنم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It hurts when I raise my arm.
دیدگاه
٢

وقتی دستم را بالا میبرم، دستم درد میگیرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I hurt my arm when I fell.
دیدگاه
١٢

وقتی افتادم دستم صدمه دید.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
There is no one here I can confide in.
دیدگاه
٦

هیچ کس در اینجا نیست که بتوانم به او اعتماد کنم.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
We can go out if you like.
دیدگاه
٨

اگر تو دوست داری، مامی تونیم بریم بیرون.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
The birds have been successfully reared in captivity.
دیدگاه
٢

این پرنده ها با موفقیت در قفس تربیت شده اند.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
These animals rarely thrive in captivity.
دیدگاه
٢

این حیوانات در قفس ( یا باغ وحش ) کم رشد می کنند.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
In the kingdom of blind men the one-eyed man is king.
دیدگاه
٣

در قلمرو افراد نابینا، یک فرد بینا پادشاه است.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
A lazy sheep thinks its wool heavy.
دیدگاه
١

یک گوسفند تنبل فکر می کند پشمش سنگین است.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
She dove straight into the pool.
دیدگاه
١

او به استخر مستقیماً شیرجه زد.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
I am not in the mood to argue.
دیدگاه
١

من حال و حوصله بحث کردن ندارم.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
I'm sorry to disappoint your expectation.
دیدگاه
-١٣

متأسفم که ناامیدت کردم.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
Who swims in sin shall sink in sorrow.
دیدگاه
٠

کسی که ( در گناه شنا می کند ) غرق در گناه است، در غم و اندوه غرق خواهد شد.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
The difference between internet and reality is so incredible.
دیدگاه
٠

تفاوت بین اینترنت و واقعیت خیلی باور نکردنی است.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
I went to the baker's to buy a loaf of fresh bread.
دیدگاه
٠

من برای خریدن یک قرص نان تازه به نانوایی رفتم.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
Egg pasta is certainly preferred by many chefs.
دیدگاه
١

پاستای تخم مرغ مطمئناً توسط بسیاری از سرآشپز ها ترجیح داده می شود.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
He preferred to stay at home rather than go with us.
دیدگاه
٣

او ترجیح داد بماند در خانه به جای اینکه باما بیاید.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
There was a clock on the mantelpiece.
دیدگاه
٠

یک ساعت روی طاقچه بالای بخاری وجود داشت.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
We have an antique clock on our mantelpiece.
دیدگاه
٠

مایک ساعت عتیقه روی طاقچه بالای بخاری مان داریم.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
I'd like to have a sundae.
دیدگاه
٠

من دوست دارم یک ساندی بخورم.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
the Prime Minister
دیدگاه
٢١

نخست وزیر - صدر اعظم

تاریخ
٦ سال پیش
متن
You shouldn't be so certain about winning; there is still a chance you will lose.
دیدگاه
٣٢

تو نباید در مورد برنده شدن خیلی مطمئن باشی. هنوز یک احتمال وجود دارد که تو شکست بخوری.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
She was once a teacher.
دیدگاه
٤١

او قبلاً یک معلم بود.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
He calls his mother once a month.
دیدگاه
٥٧

او به مادرش ماهی یک بار زنگ میزند.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
I'll meet you by the up/down escalator on the second floor.
دیدگاه
٤

من تو را در طبقه دوم کنار پله برقی ( رو به بالا/ روبه پایین ) ملاقات خواهم کرد.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
I don't like escalator — I'll climb the stairs.
دیدگاه
٣٣

من پله برقی دوست ندارم. من با پله ها بالا خواهم رفت.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
I sold my car to James for £800.
دیدگاه
٢

من ماشینم را به جیمز 800 پوند فروختم.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
We put garbage in this container and take it outside when it is full.
دیدگاه
٢١

ما زباله را در این محفظه قرار می دهیم و وقتی پر شد آنرا بیرون می بریم.