پیشنهادهای بهروز ناظمی (٢٦)
به سرعت به سمت چیژی هجوم بردن یا حرکت کردن
، به مسئله مهمی تبدیل شدن ، یهویی اهمیت زیادی پیدا کردن بغرنج شدن چیزی
چیز پرخرج اما کم ارج
up to scratch قابل قبول، در حد استاندارد، در شان bring/get something up to scratch به حد نصاب رساندن، به استاندارد لازم رساندن be up to scratch در ...
دارای تداعی منفی، بد معنا، توهین آمیز نادرست یا ناشایست دَری وری
پاسخگویی، کنشگری
رو در بایستی و تعارف رو با کسی کنار گذاشتن با کسی راحت شدن یا با کسی جور و خودمونی شدن
:Treat Collocations: give someone a treat یه حال اساسی به کسی دادن با یه چیز خوشحال کننده کسی رو سورپرایز کردن موهبت و هدیه ی مسرور کننده ای به کسی ...
بچه ها چندتا کالکیشن خفن و شدیدا کاربردی با Indulge : !indulge yourself یه دلی از عذا در بیار، یه حال اساسی به خودت بده خوش بگذرون، یه دمی بر آسا بی ...
برنامت چیه؟ چیکار میخوای بکنی؟ ، پِیِ چی هستی؟ نقشت چیه؟ قصدت چیه؟ "?The porter saw me climbing over the wall and shouted "Hey you, what's your game
R. j: اون کلمه impulsive هست! ربطی به این کلمه نداره! impulsive: کسیکه از روی انگیزه انی و بدون فکر قبلی عمل میکند، آدم کله ای یا آدم کله خر comp ...
با اختلاف فاحش با فاصله زیاد
in sport واسه تفریح و خنده جوک مآبانه، به صورت فان "I have assumed the name was given in sport" من فک کردم اون اسمه واسه خنده و شوخی روش گذاشته شده ...
( verb ) sport پوشیدن، ملبس به چیزی بودن مزین به چیزی بودن به معرض نمایش گذاشتن به بازی و لعب پرداختن، تفریح کردن "he was sporting/wearing a huge han ...
1 - به قیمت سر گردنه، بالاتر از قیمت متعارف و معمول 2 - کمیاب و گران قیمت
در برابر چیزی سنجیدن
but to no/little effect , . . . . . . . . اما موثر واقع نشد ، لاکن بیهوده بود، کارگر نیافتاد ولی تاثیر چندانی نداشت ، اما خیلی به درد نخورد، ولی زیا ...
معانی ای که باید به خاطر سپرد و اصله کاری هستن Sweat عرق کردن، به بیرون تراویدن یا تراوش کردن، سخت کار کردن و سختی کشیدن Sweat About شدیدا نگران چیز ...
خطاپذیری تو فوتبال یعنی اشتباه منجر به گل یا اشتباهی که به حریف موقعیت گل میده
بی خرد یا بی فکر و نامعقول فاقد وجاهت و بی اعتبار غیر منطقی
1. جنجال و سر و صدا به پا کردن 2. کاری رو متفاوت و برخلاف عرف و وضع موجود انجام دادن یا اقدام سنت شکنانه و تغییر دهنده وضع کنونی کردن 3. دردسر و شر ...
پشت سر گذاشتن از جایی گذشتن و رد شدن عبور کردن
قسمتی که با دست گرفته میشه یا چیز دستگیره مانند برای نگه داشتن وسیله نکته: Headset به ابزاری مثل هندزفری، هدفون و. . . گفته میشه که با گوش سروکار دار ...
پیش پرداخت یا هزینه مقدماتی بیعانه هزینه اولیه قبل معامله نهایی
مبلغ بیعانه - هزینه پرداختی قبل انجام کامل معامله Meaning of up - front fee in English an amount of money paid before a particular piece of work or a ...
قسمت مرکزی یا صحن وسط دادگاه