پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
٣,١٥٧
١ سال پیش
٠
entrust sb with sth
١ سال پیش
٠
محول کردن کاری به کسی
١ سال پیش
٧
یکه خورده
١ سال پیش
٠
طاقت فرسا، آزاردهنده
١ سال پیش
٠
وابسته بودن به
١ سال پیش
٢
good - tempered
١ سال پیش
-١
sunken
١ سال پیش
٠
گود افتاده
١ سال پیش
٠
Barrow
١ سال پیش
٠
hawker
١ سال پیش
٠
Trolley
١ سال پیش
٢
trolley
١ سال پیش
٢
پناه بردن به موقع نیاز رجوع کردن به موقع نیاز
١ سال پیش
٨
رویداد احتمالی رویداد پیش بینی نشده
١ سال پیش
١
اتفاق ، رویداد
١ سال پیش
٠
grow near
١ سال پیش
١
speak ill of
١ سال پیش
٠
speak ill of
١ سال پیش
٠
come up
١ سال پیش
١٣
هدف گذاری کردن بر
١ سال پیش
٠
call for sth
١ سال پیش
١٤
خواستار چیزی بودن
١ سال پیش
٣
به صورت پیوسته ، بی وقفه
١ سال پیش
١
off the record
١ سال پیش
٠
ingrained
١ سال پیش
٠
homeless
١ سال پیش
٠
تسلیت و همدردی
١ سال پیش
٠
اینکه نمیخوای کسی رو اذیت کنی
١ سال پیش
٠
بخواهی کسی را اذیت کنی
١ سال پیش
٢
خودنمایانه
١ سال پیش
٠
attentive
١ سال پیش
٣
About
١ سال پیش
١
تنظیم شده، تدوین شده
١ سال پیش
١
come of age
١ سال پیش
٠
come of age
١ سال پیش
٠
circuitous
١ سال پیش
١
به صورت کجکی رفتن
١ سال پیش
٧
خاطر جمع
١ سال پیش
٠
in view of
١ سال پیش
٠
شروع یا ادامه دادن کاری
١ سال پیش
٠
Be done with it
١ سال پیش
٠
infirmity
١ سال پیش
٣
مربوط به آرتروز
١ سال پیش
١
craggy
١ سال پیش
١
wick
١ سال پیش
٢
rickety slack
١ سال پیش
١
Guttering chute
١ سال پیش
١
Revive
١ سال پیش
١
be of the opinion that عقیده داشتن به اینکه معتقد بودن به اینکه
١ سال پیش
١
انجام وظیفه