پیشنهاد‌های امیرحسین شهباز (٤٠)

بازدید
٧٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حراج ، مزایده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Rubber یک نوع ماده شیمیایی هست به اسم کائوچو و sole هم به معنی کفی است در کل این کلمه کفیِ کائوچویی یا پلاستیکی معنی میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نشأت گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیشی گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مانور نظامی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

هتل های فوق تزئینی ، هتل های خیلی لوکس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

داشتم ارتباط و دوستی بیش از حد در واقع منظور این هست که به کسی زیادی نزدیک بشی یا مثلاً رفاقت صمیمی داشته باشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فهرست اسامی دست اندرکاران فیلم یا فهرست اسامی عوامل فیلم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

تا به حال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

محکوم کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قسم خوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زن زبان باز ، زن حقه باز ، زن دغل کار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در محاصره بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیروزمندانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

موفقیت خود را جشن گرفت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به معنی ایجاد شدن ، شکل گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

Swipe معنی های زیادی داره که به شرح زیر هستش: ۱. ضربه زدن سریع She swiped me across the face ۲. دزدیدن یا همون قاپیدن چیزی The photos were probably s ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

The written abbreviation of Democrat or Democratic کوتاه شده ی عبارت حزب دموکرات می باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیداری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

با وجدان وظیفه شناس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

امن و عاقلانه ( معقول )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مقابله کردن ، مواجهه شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کنار نیامدن ، از پسش بر نیامدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خوش شانسی ، حسن تصادف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بررسی کردن یک اتفاق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در حال بررسی اتفاقی بودن مثال: Investigators are piecing together what happened after a mass shooting معنی: بازرسان درحال بررسی اتفاقی هستند که پس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ندای درون ، نفس لوامه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ساکت و آروم بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

نی قلیون بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خرسند کردن

پیشنهاد
٢

سرک کشیدن در کار دیگران فضولی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اِشغال کردن ، پُر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پر شدن کسی یا چیزی از چیز دیگر مثال: hospitals were overwhelmed with casualties بیمارستان ها از قربانیان پر شده آمد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نایاب ، کم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

در زبان محاوره ای ماست مالی کردن هم معنی میده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مدیر بازرگانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مورد اعتماد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مورد اعتماد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

این کلمه یک معنی استعاری هم دارد که به صورت زیر است: قرار گرفتن در شرایطی که هدایت و کنترل آن توسط شما بسیار سخت است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

روتوش

١