پیشنهادهای علی اکبر منصوری (١,٣٠٦)
روز تمرین عضلات پا را از قلم انداختن، حذف روز تمرین پا، تمرین روز پا را انجام ندادن! در تمرینات بدنسازی اکثر ورزشکاران اهمیت زیادی به عضلات پا نمیده ...
نبه، اسم یک غذای سنتی ژاپنی هم هست بر پایه گوشت!
تعظیم کردن، خم شدن، ( معمولا برای پاسخ به ابراز احساسات و تشویق های حضار ) He took a bow after the music ended او بعد از اتمام موسیقی با تعظیم در م ...
بخشی از فرآیند بلوغ، رویداد یا مراسمی سرنوشت ساز، رویدادی مهم در چرخه زندگی!
اصطلاح ) take something through the gauntlet چیزی را به چالش کشیدن، چیزی را بمبارزه طلبیدن! He's taken this cars through the gauntlet for years او ...
اصطلاح عامیانه ) Kick some ass /butt 1 - فعالیت یا کاری را بعهده گرفتن، ترتیب کاری یا سفارشی را به خوبی انجام دادن، بخوبی از عهده کاری برآمدن، توان ...
قید ) بطور خیره کننده ای! بصورت خیره کننده! This car is blindingly fast این ماشین بطور خیره کننده ای سریع است!
حتی هنگام سکوت، حتی موقع خاموشی، حتی هنگامی که آرام است!
بلافاصله بعد از، اندکی پس از، پشت سر کسی یا چیزی، متعاقب یا بدنباله، I've been sick all month—one illness just follows upon the heels of another من ...
دلنواز!
گاتاها! کتابی از سروده های زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان. گاتا به معنی بیت هم میباشد در زبان پهلوی
تسمه بکسل، طناب بکسل!
علاوه بر معانی فوق باله تخته موج سواری، فین!
1 - ( در مورد غذاها ) چاشنی دار کردن، ادویه زدن، خوشمزه تر کردن، بعنوان طعم یا چاشنی چیزی را به غذا اضافه تر کردن! The cook spiced up the food with ...
اصطلاح ) cast a spell on/ over someone 1 - کسی را مجذوب خود کردن، کسی را به شدت تاثیر قرار دادن، کسی را مسحور و مفتون خود کردن. Hong Kong casts a sp ...
اسم یک غذای مکزیکی است که شامل گوشت و سبزیجات بوده و در نان ذرت مکزیکی پیچیده میشود و معمولا با خامه ترش سرو میشود.
فعل ) اینفرمال بررسی کردن، ارزیابی کردن، تفتیش کردن، چک کردن، جستجو کردن، یه نگاه اجمالی کردن، اسکن کردن! They had scoped out their market آنها بازا ...
آنکو یا خمیر لوبیا قرمز، یک خمیر یا پاستایی است که بیشتر در غذاها یا شیرینی های ژاپنی استفاده می شود.
عصب پژوه، عصب شناس، دانشمند علوم اعصاب!
اون appear هست که شما معنی کردید اصلا کلمه apear در انگلیسی نداریم
اصطلاح ) Take a crack at something یا Have a crack at something کار سختی را امتحان کردن، چیزی را آزمودن، برای انجام کاری تلاش کردن، چیزی یا کاری را ...
اصطلاح ) 1 - شلیک کردن، با گلوله زدن، تیر زدن! He took a shot at deer او به گوزن شلیک کرد. 2 - زدن، تلاش برای زدن ( به کسی یا چیزی ) Mike took a ...
خودرو، موتور، دوچرخه ) رینگ تایر یا همون طوقه!
اینفرمال ) اشتباه بزرگی کردن، خراب کردن، موقعیت یا فرصتی را از دست دادن، ( با انجام کار اشتباه یا گفتن حرف اشتباهی ) چیزی را بر باد فنا دادن، ( قدر ...
( از فعل incur ) Incurred موجب شده، بوجود آمده، متحمله، تمام شده، مثل Incurred cost هزینه متحمله، هزینه تمام شده، Incurred expenses مخارج بوجود ...
بصورت دستی مونتاژ شده، مونتاژ دست، با دست بر روی هم سوار شده، مونتاژ شده توسط دست!
اینفرمال ) نق نقو، کسی که مرتب غر می زند، زود رنج، بد عنق، بد اخلاق، پیرمرد عیاش با موهای خاکستری
به معنای تیپ یا شخصیت غالب و سلطه جو هم می باشد! مثل نر غالب Alpha male ماده غالب alpha female زوج غالب alpha pair اگر قبل از اسم حیوانات باشد مثل ...
اینفرمال، عامیانه ) 1 - این عبارت برای مخاطب قرار دادن مردی که دوست شماست استفاده می شود! ( یا مردی که می شناسیدش اما نامش را فراموش کرده اید! ) ...
گوشواره های مهره ای ساخته شده از پر یا ساقه پر!
اصطلاح ) معادل با اصطلاح های زیر Put on airs Full of oneself به معنای: باد در غبغب خود انداختن، از خود راضی، خود بزرگ بین، کسی که فکر میکند از بقی ...
نزدیک، عنقریب، همین نزدیکی ها، همین دور و بر، همین گوشه کنارها، به همین زودی ها، خیلی نزدیک، خیلی زود، نزدیک به وقوع! The most wonderful time of the ...
اصطلاح ) فیس و افاده، عشوه و ناز اومدن، غمزه و ناز، She puts on airs and graces She gives herself airs and graces با توجه به اصطلاحات Put on air ...
اصطلاح ) Put on airs خود را برتر از دیگران دانستن، باد به غبغب انداختن، مغرور و از خود راضی بودن، خود را تحویل گرفتن، قیافه گرفتن و. . . ! Some of ...
اصطلاح ) Full of oneself, Full of himself از خود راضی، مغرور، خودبزرگ بین، خودخواه، متکبر! کسی که خودش رو حسابی تحویل میگیره، برای خودش اصطلاحا ن ...
زاده عادت، بنده عادت، کسی که همواره به صورت روتین زندگی می کند، کسی که روتین ( روال همیشگی ) را ترجیح میدهد، برده عادت، اسیر عادت! I'm a creature of ...
اصطلاح ) به شخصی یا چیزی گفته میشود که از بقیه عزیزتر و محبوبتر باشد. ( منظور از Apple همان مردمک چشم است ) نور چشمی، محبوب، نور دیده، روشنی چشم، ...
Coilover, Coil - over کویل اور! نوعی کمک فنر ارتقا یافته برای افزایش پرفورمنس یا همان کارایی سیستم تعلیق اتومبیل. اسم coil - over بخاطر وجود یک کو ...
اصطلاح ) اینفرمال 1 - مشت های قوی و سریع داشتن، با مهارت و قدرتمند مشت زدن، قدرت و نیروی زیادی در چنته داشتن! Rosie could pack a hefty punch رزی تو ...
قرار نیست با این لباسها قاطی ( جماعت ) بشیم/ قصد نداریم با این طور لباس پوشیدنمون همرنگ جماعت بشیم. قرار نیست با این لباسها شبیه بقیه باشیم.
1 - ترکیب کردن، مخلوط کردن، قاطی کردن، اضافه کردن چیزی به یک ترکیب و مخلوط کردن کامل آن مثال: Mix the first three ingredients together, then blend in ...
شلیل
پزشکی ) کمپلیانس ریوی، پذیرش ریوی، اتساع پذیری یا حجم پذیری ریوی! به میزان قابلیت اتساع پذیری ریه کمپلیانس ریه گفته میشود و برابر است با تقسیم حجم ...
1 - بعنوان صفت ) خیانتکار، دورو، نارو زن یا نارو زننده، دودوزه باز، متقلب، کلاش! He's a double - crossing creep اون یک آدم نفرت انگیز خیانتکار است! ...
اصطلاح ) از پشت من بیا پایین ) معنی لغوی اما در اصل کنایه از راحت گذاشتن، پاپی نشدن، اذیت نکردن، انتقاد و ایراد نگرفتن و مزاحمت ایجاد نکردن برای کسی ...
نام دیگر آن بیستوری یا تیغ بیستوری است. ( در زبان فرانسوی به تیغ جراحی یا همان اسکالپل، بیستوری Bisturi میگویند )
همان تیغ جراحی یا اسکالپل scalpel است که در زبان فرانسوی به آن بیستوری گفته میشود.
بیعانه، پیش پرداخت! A down payment of 50000 dollars should cover the costs یک بیعانه پنجاه هزار دلاری باید هزینه ها را پوشش دهد.
یک اثر باقی گذاشتن، یک اثری برجا گذاشتن یا ماندن، باقی گذاشتن یا بر جا گذاشتن یک تاثیر ( بر روی کسی ) ! John left a good impression on everyone who m ...
عامیانه ) یک عالمه، خروارها، تا دلت بخواد! She has loads of natural talent اون یک عالمه استعداد طبیعی دارد!