پیشنهادهای M _mslmy (٤٤)
جنبه، سوی
با همان، عده اشخاصیکه بیشتر باهم هستند
همان کلمه ده فارسی عشر، و در قانون مدنی ایران برای فروش مال ترکه، نیم عشر که از طرف دادگاه گرفته میشود به همین معنی است. ولی اگر عادلانه حساب کنیم، ن ...
گزینش، سوا کردن، انتخاب کردن
اصطلاحی در موسیقی ایرانی، گوشه ،
چست و چالاک. ، سبک بال
یک مثال بزنم. معمول است که تقریبا معنی خودداری، یا ترس را میدهد. مثلا: علی از گفتن فلان حرف در میان مردم، اصلا ابایی ندارد. ویا: فلانی از هیچ کاری اب ...
شاخص، نماینده
گوشه ای در دستگاه همایون
روبند، نقاب
مروت، انصاف، مردانگی، رادمردی باشد
شهری بین زنجان و تاکستان است. و از توابع استان زنجان میباشد
در لغت، به معنی ستون است. و ، زن فرعون ( رامسس دوم ) بود.
زن گناهکار
خرید، فروش، بین دو، یا چند نفر باهم ( بین هم از ) داد و ستد نیز مثل همان، ( بین دو، یا چند نفر باهم داد و ستد ) کردن.
مهارت کاری شخص در حال و گذشته
نگهداری خوب. مراقبت، نیکو داشتن
ضدانقلاب
ریشه ساندویچ از نام یک قمار باز گرفته شده. برای زودتر رسیدن به قمار همیشه یک تکه نانی و خوراکی داخل آن میگذاشت تا سرپایی حین قمار غذایش را اینجوری می ...
اعلام بیزاری از مشرکین. \/ ابراز نفرت خود، از گناهکاران
دینی که ادا نشده، و بر گردن کس مانده باشد. ویا بدهکار از دنیا رفتن
جولاهه� چرخ بافندگی - ، این چرخ در قدیم با دست می چرخید و بار کمی داشت. اکنون برقی و فراتر از آن، دیجیتالی نیز هست
کسیکه در جماع، و سکس استاد باشد، نسبت به دیگران برتری داشته باشد. و این شخص از نظر شخصی من، مریض بحساب میاید
جماع بصورت قهری، جماع بصورت قهری و لذت بردن از آن، با تخریب شخصیت طرف مقابل
انجام عمل بصورت قهری، در فرهنگ ما. ،
نام پسر. یکی از یاران حضرت محمد ( ص ) بود
فارغ از هر نوع معنی و تعریف دیگران، حکومت کارکن، بر کارفرما
ارشد. آمر، امیر
دستمال گردن فرانسوی، کراوات
رایانامه، صحیح ترین، از لحاظ معنی میباشد
حرام زاده، در معنی یعنی کسیکه از حرام زاییده شود. فرقی ندارد شیعه ، یا هر شعبه، کسی از لقمه حرام ببار آید، او نیز حرام زاده است. نکته؛ حرامزاده را با ...
در گویش آذری، سوراخی را گویند که قطر کوچکی به قطر تقریبی و مختلف20 سانتی متر. و متغیر نیز ممکن است ( قطر )
دیسک منظور من، آن است که در حافظه موبایل قرار دارد، و برای نوشتن اطلاعات و جستجو ها به صورت پیش فرض اس
روان پریشی، ، یا نوعی شادی از روی فشار، غمگین بودن و بروز شادی.
آگاهی، آگاهی دادن، خبر
برکنار کردن. حذف کردن پاک کردن کامل
مداد مغز دار ( مدادی که مغز آن قابل تغییر است )
نشانه، نمود، سند، مدرک، دلیل.
ورودی، از آنجا دنباله گیری، و وارد شوند
بروز دادن عوارض آزار ، و نفرین کردن به کسی
المان به معنی مشخصه ها، و یا تعیین کننده های پدیده ای ممکن است دلالت کند
کنایه از کسیکه، سختگیر و بدون انعطاف باشد
آهنگی موزون برای رقص و پایکوبی. در کشور ایران بسیار رایج است.
رنگ شاد. یک موزیک شادی برای رقص ساخته شده.