پیشنهادهای مها سالمی (١٠٤)
Slang، عامیانه: از شر چیزی خلاص شدن، دور انداختن، کنار گذاشتن
یادزدودگی پس گستر: اگر فرد در سال ۹۸ تصادف کرده باشد و آسیب مغزی دیده باشد، تمام خاطراتش از بدو تولد تا سال ۹۸ را فراموش میکند اما میتواند خاطرات جدی ...
تعداد افرادی که فرد با اونها مقاربت جنسی داشته. Body count refers to how many people someone has slept with. Generally speaking, this refers to sex ...
خیلی باریک مثال The edge is razor thin between being numb and feelin' everything
Delulu برگرفته از کلمه delusional هست ( slang ) معمولاً در شبکه های اجتماعی این اصطلاح به کار میره. وقتی کسی باور هایی غیر واقع بینانه و شبیه به تو ...
Administered drug داروی مصرف شده
nonreactive or unobtrusive measures هر گونه اندازه گیری رفتار که آگاهی فرد مورد مطالعه ( از فرایند مشاهده ) بر روی رفتارش تاثیری نگذارد. در نتیجه شوا ...
nonreactive or unobtrusive measures هر گونه اندازه گیری رفتار که آگاهی فرد مورد مطالعه ( از فرایند مشاهده ) بر روی رفتارش تاثیری نگذارد. در نتیجه شوا ...
Slang تخلیه عصبانیت، غر زدن، خالی شدن از حس بد مثال: don't hesitate to chat whenever you need to - even if it's just to vent
Giving A lift بالا بردن مود و خوشحالتر کردن کسی hearing that she'd got the job gave her a lift ابهام زدایی: Giving lift به معنی رساندن کسی به جایی G ...
Giving lift به معنی رساندن کسی به جایی Giving Mark a lift to the airport
Pitch dark تاریکی که از فرط سیاهی به قیر تشبیه میشه. For example: Instead of very dark, we can say pitch dark
ترکیبی بدیع از واژگان pressure و delicious دردی دلخواه، فشاری دلپذیر مانند فشاری روانی قبل از یک دستاورد، مثل رسیدن به معشوقه در شرایط سخت، فشار ۹ م ...
وقتی استفاده میشه که طرف مقابل، با اعتماد به نفس بیش از حد درباره چیزی که قراره رخ بده صحبت میکنه؛ در صورتی که احتمالش کمه مثه دوستی که هشت ساله میگه ...
اشتباه املایی رایج: پیارسال پیارسال اشتباه، پیرار سال درست
Feeling unmutual احساسات یه طرفه
در روانشناسی وضعیت آزارنده شرایطی که ارگانیسم از آن به طور فعال اجتناب می کند وقتی که چنین شرایطی رخ می دهد ارگانیسم میکوشد تا در اسرع وقت آن را ترک ...
در روان شناسی قیاس تطابق یا شباهت نسبی بین امور ترجمه دکتر علی اکبر سیف
مقایسه سودمند کوشش برای گریز از تحقیر خود از راه مقایسه اعمال غیر اخلاقی فرد با اعمال غیر اخلاقی تر فردی دیگر. ترجمه دکتر علی اکبر سیف
محیط واقعی آن قسمت از یک محیط به القوه که به وسیله رفتار ارگانیسم بالفعل شده است ترجمه دکتر علی اکبر سیف
پتانسیل فعالیت یک تکانه یا خیزک عصبی. در ضمنِ پتانسیل فعالیت شرایط پتانسیل استراحت معکوس می شود و دوباره برقرار می گردد ترجمه دکتر علی اکبر سیف
در روانشناسی عمل الگوی پیچیده رفتاری که معمولاً شامل رسیدن به نوعی هدف است. هر عمل از تعداد زیادی حرکت به وجود می آید ترجمه دکتر علی اکبر سیف
در روانشناسی اکتساب کسب اطلاعات تازه از مشاهدات ترجمه دکتر علی اکبر سیف
در روانشناسی انطباق ، برونسازی تغییر دادن ساخت های شناختی در نتیجه تجربه ای که قابل جذب کردن به ساخت شناختی نیس. انطباق را می توان به طور تقریبی معا ...
الگوبرداری انتزاعی موقعیتی که در آن به مشاهده کنندگان، تجارب الگوبرداری مختلفی داده میشود که از آنها قواعد یا اصول مشترکی را استخراج کنند. پس از آنکه ...
نظریه مطلق باور رفتارگرایان مبنی بر اینکه آنچه ارگانیسم می آموزد پاسخ های مشخص به محرک های مشخص است. دکتر علی اکبر سیف
noun 1. کران 2. حد 3. مرز 4. خیز 5. سرحد 6. جست و خیز adjective 1. موظف 2. مقید 3. بسته 4. اماده رفتن 5. منتسب 6. باقید و بند بسته شده verb 1. هممرز ...
یک اصطلاحه و مواقعی به کار برده میشه که دو نفر ( در ابتدای رابطه رمانتیک ) اونقدر با هم احساس نزدیکی میکنن و خوب کنار میان که حتی میتونن فکر و احساس ...
I crave you [با تمام وجود] تو رو میخوام [از ته دل] آرزوت میکنم
استراحت آرام و قرار یافتن آرامش یافتن پس از کار یا سختی
در روانشناسی: بالندگی شخصیت - به معنای منش، فردیت، به معنای ویژگی هایی ست که یک فرد را از دیگران متمایز می سازد.
It was bound to happen sooner or later میتونست زودتر یا دیرتر اتفاق بیفته
اسفل السافلین عمیق ترین گودال جهنم
احساس انزوا، غریبگی، جدا افتادگی مثال He alienated most of his colleagues with his bad temper اون خیلی از همکاراش رو بخاطر اخلاق بدش با خودش غریبه کر ...
کشتن کسی بوسیله خفگی یا محرومیت از اکسیژن
کشتن کسی بوسیله خفگی و محرومیت از اکسیژن
کنار اومدن با یه مسئله سخت به طور موثر
Why you don't have any social media account? Cause I can't control myself, I'd overdo it
بدون اجازه، بدون مجوز اجازه داده نشده
راهنمایی کردن، تحمیل کردن، نهی کردن
Without notice بدون اطلاع قبلی Without prior notice بدون اطلاع قبلی Without further notice بدون اطلاع قبلی Without prior notification بدون اطل ...
هماهنگ نشده از قبل، بی خبرانه، بدون اطلاع قبلی
If you have entered without permission you're trespassing. ورود بی اجازه و مجوز
Permission≠restraint
Take revenge on someone انتقام گرفتن از کسی
از پیش تعیین شده Prior plans برنامه های از پیش تعیین شده
در روانشناسی: عوامل ادامه دهنده یا تداوم بخش که عامل نگه دارنده ( maintaining factors ) نیز نامیده می شوند. عوامل تداوم بخش، باعث طولانی تر شدن اختل ...
در روانشناسی، عوامل جرقه زننده Precipitating factors گاهی triggers ( ماشه های تفنگ ) نیز نامیده می شوند. رجوع شود به precipitating factors در آبادیس
Precipitating factors گاهی triggers ( ماشه های تفنگ ) نیز نامیده می شوند.
عوامل جرقه زننده که عبارتند از هرگونه رویدادها یا تجاربی که با فاصله اندکی قبل از ابتلا به یک اختلال روانی رخ میدهند. ( ترجمه مهدی گنجی، آسیب شناسی ر ...