tinabailari - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

floor: طبقه my office is on the first floo ...

جدید ٩ دقیقه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قربت: نزدیکی 🥡🥡 کاربرد در جمله : منت خد ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appear: به نظر رسیدن she appears beautiful ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هایل: ترسناک 🏓 مثال در جمله : در مقامی ا ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get the hang of something: it seems difficult at first, but yo ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

success: موفقیت 💣💣 His success in the expe ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

diary: we kept a diary to write in everyth ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

buddy: person guy زمانی استفاده میکنیم که ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cavity: کرم خوردگی دندان my dentist said I ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heartbeat: ضربان قلب ، تپش قلب The doctor told ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

protect: محافظت کردن parents try to protect ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

counteract: عمل متقابل کردن ، خنثی کردن ، بی اث ...

٢ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lottery: بخت آزمایی What would you do if you ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

encourage: تشویق کردن ، ترغیب کردن ، حمایت کرد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

importance: اهمیت ، ارزش It's a matter of the g ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

skill: مهارت many jobs today need computer ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunglasses: 🕶🕶 عینک آفتابی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زلت: خطا ، لغزش🍬 کاربرد در جمله : آدمیا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cancer: Scientists haven't found a cure for ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

native: بومی English is not my native langu ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

such: این چنین 🕛🕛 such books are not ve ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

habit: عادت ، خوی I always buy the same br ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

addiction: اعتیاد ، میل وافر His addiction beg ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

balanced: متعادل A balanced diet is essential ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mother tongue: زبان مادری What's your mother tongu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gain weight: چاق شدن، اضافه وزن پیدا کردن If you ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pass: قبول شدن If you don't study, you wi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forgive: بخشیدن ، عفو کردن I'd never forgiv ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foreigner: او ( اشاره به فردی مذکر ) یک خارجی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smelly: جوراب های بودار و متعفنت را بردار و ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smashup: تلفن عمومی به طور کامی خراب شده بود

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off: این کاغذ دیواری داره کنده میشه

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

SEA: بوی دریا

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prefer: من ناراحت نمیشوم که تو لباس هایم را ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shampoo: او ( مذکر ) موهایش را با یک شامپوی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

know: او تنها کسی در خانواده است که دربار ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well: غذای خود را خوب بجوید ✒️

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butterfly: عشق مانند یک پروانه است

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

voyage: سفر های دریایی او تبدیل به نوشته ای ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scientist: به عنوان یک دانشمند ، او به حضرت عی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

live: افراد کمی بعد از تصادف زنده ماندند ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live: من نمی خواهم تمام زندگی ام را در ای ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knowledge: قبل از اینکه برم برای شنیدن حرف او ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knowledge: خواندن کتاب ها ، دانش شما را افزایش ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immoral: این غیر اخلاقی است که با کسی که دوس ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concentrate: من نمی توانم بر روی کارم تمرکز کنم ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circumstance: بیا فرض کنیم که تو تقلب دوستت در ام ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تحسین: ستودن ، تمجید کردن 👷🏻‍♀️

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ticket: بلیط please show your ticket to tha ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spend: گذراندن there is only one success : ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

probable: محمتل the doctor had told me that i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

similar: شبیه my new dress is similar to the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embassy: سفارت after two years in Paris they ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abroad: خارج some families usually go abroa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tourism: گردشگری we hope that this plan will ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nowadays: امروزه most kids nowadays prefer wa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good looking: A good looking person looks nice g ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crash: The plane crashed 20 minutes after ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweat: I sweat a lot when I drink tea in s ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

away: دور the waiter looked at the drawin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bake: پختن Sarah is baking a cake for us ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baker: نانوا 🇻🇳🇻🇳 this baker makes goo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

difficulty: مشکل ، سختی 🇺🇾🇺🇾 did you have a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finally: بالاخره finally he returned after a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frenchman: مرد فرانسوی 🇦🇪🇦🇪 Philip is a Fr ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

want to walk: خواستن راه رفتن 🇻🇮🇻🇮 They were ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ali: نام اسمی پسرانه ( علی ) 🇹🇨🇹🇨 It ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that: آن 🇹🇳🇹🇳 He didn’t have enough m ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

is not: نیست 🇹🇴🇹🇴 He is not old enough ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

came: آمد 🇹🇭🇹🇭 The man who came by bu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

written: نوشته شد 🇹🇯🇹🇯 The letter writte ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shout: فریاد زدن 🇱🇨🇱🇨 Why are you shou ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unaccustomed: عادت نکرده ، خو نگرفته 🏳️‍🌈🏳️‍🌈 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gloomy: غمگین My little nephew was very glo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tension: عصبانیت ، اضطراب ، تنش 🏴‍☠️🏴‍☠️ W ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unforeseen: پیش بینی نشده 🏴🏴 We had some unfo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evaluation: ارزیابی 🏳️🏳️ Before filing for ba ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

massive: بزرگ ، عظیم I found a massive colle ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rattled: متزلزل شده 🕦🕦 After the accident, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

become: شدن he became old او پیر شد 🕤🕤

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weak: ضعیف he is getting weak 🕣 او در حا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

today: امروز Ali looks happy today 🕢🕢 عل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seem: به نظر رسیدن 🕟 Tom seems bad تام ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smell: بو دادن the flower smells good گل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scientist: دانشمند I was reading a book about ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easy: آسان Some of the scientists did not ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

girl: دختر the girl whom you met is my si ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nice: خوب the weather is very nice هوا خی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

haematologist: متخصص هماتولوژی ( خون شناسی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attack: حمله کردن to attack is to try to fi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hide: پنهان شدن 🃏🃏 to hide is to try no ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approachable: پذیرا ، مهربان ، خوش برخورد a hotel ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادبیات فارسی: persian literature

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادبیات فارسی: persian literature

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grandparents: پدربزرگ و مادربزرگ به پدربزرگ و ماد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starving: گرسنگی زیاد I'm starving 💭💭 دارم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sneeze: Sneeze➡️ عطسه کردن🤧

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

growl: Growl:➡️ غر غر کردن😣

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

murmur: Murmur:➡️ زمزمه کردن😗

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moan: Moan: ➡️ناله کردن😖

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mumble: پیام قبلی کامل نیومد متاسفانه : ) ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whisper: Whisper:➡️ پچ پچ کردن😗

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scream: Scream: ➡️جیغ کشیدن😱

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whistle: Whistle: ➡️سوت زدن😯

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sound: Sound: ➡️صدا ( غیر انسان ) 🎵

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

typist: Typist = کسی که تایپ میکند ، کسی ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

typist: Typist = کسی که تایپ میکند ، کسی ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunday: یک شنبه ^_^ روز خورشید day of sun ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monday: دوشنبه ^_^ روز ماه day of Mon

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tuesday: سه شنبه ^_^ روز مریخ / خدای جنگ da ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wednesday: چهارشنبه ^_^ روز تیر / خدای تجارت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wednesday: چهارشنبه ^_^ روز تیر / خدای تجارت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thursday: پنجشنبه ^_^ روز مشتری / خدای رومیا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thursday: پنجشنبه ^_^ روز مشتری / خدای رومیا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

friday: جمعه ^_^ روز ناهید / خدای عشق و زی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grumpy: bad - tempered and easily annoyed ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brave: شجاع Be brave. . . but it's OK to b ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the hang of something: get the hang of sth 📣📣 یعنی اینکه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the hang of something: it seems difficult at first, but yo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the night is still young: 😅 تازه سر شبه 😅 The night is sti ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a sip: یه قلوپ بخور 🔔🔔

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take a sip: یه قلوپ بخور 🔔🔔

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk of the devil: talk of the devil: عجب حلال زاده ای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock on the wood: knock on the wood بزنم به تخته 🔉🔉

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a little bird told me: a little bird told me کلاغه به من خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump out of skin: I nearly jump out of my skin از ترس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i wasn't born yesterday: 😅 بچه که نیستم/ خام نیستم 😅 I wa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhausted: خسته the horses were exhausted اسب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rich: ثروتمند My friend will marry a rich ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promise: قول دادن My uncle promises he will ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

circle: دور زدن ( فعل ) / دایره ( اسم ) Ev ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glass: شیشه Windows are made of glass پنجر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tonight: امشب I don't think he'll come toni ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snow: برف there will be snow in many area ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in advance: از قبل ، از پیش We will pay the ren ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one third: یک سوم One third of the population ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lottery: بخت آزمایی What would you do if you ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhibit: exhibits in museums are often shown ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheat: تقلب کردن ( v. ) we can easily che ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cavity: کرم خوردگی دندان my dentist said I ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bow: تعظیم کردن he bowed to the queen ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

about: حدودا ، تقریبا there are about 7000 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

form: شکل ، حالت most languages of the wo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holy: مقدس The Holy Quran is available i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deaf: ناشنوا deaf people use sign languag ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

region: ناحیه Mazandaran is one of the best ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mars: سیاره مریخ 🟣🟣 Does water really e ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

native: محلی ، بومی Spanish is Diego's nat ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coffee: قهوه the coffee which they drink i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pencil: مداد how many pencils do you have i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carpet: فرش how much does this carpet cost ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butter: کره how much butter do we need چه ق ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

green tea: چای سبز she has to drink a little g ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cold turkey: ناگهانی he stopped smoking cold tur ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

experience: تجربه The best way to learn is by e ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fluently: سلیس و روان I like to speak English ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be honest: صادق بودن To be honest, I don't thi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

region: ناحیه ، منطقه Grapes from this regi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

continent: قاره There are five large continent ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exist: وجود داشتن Poverty still exists in ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

popular: محبوب She's the most popular teache ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

percent: درصد You got 20 percent of the answ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

century: قرن Every 100 years is a century هر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

society: جامعه We live in a large society 💲 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sign language: زبان اشاره She can't hear or talk, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ability: توانایی He has the ability to do th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vary: تغییر کردن The price of gold varies ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

despite: علی رغم We played football despite ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communication: ارتباط Television is an important m ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communicate: ارتباط برقرار کردن We communicate w ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endangered: در معرض خطر We must help endangered ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respect: احترام گذاشتن 🎵🎵🎵 Children respe ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

valuable: با ارزش The museum has a fine colle ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

memory: حافظه listening to 5 to 10 songs a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonprescription: داروی قابل خرید بدون نسخه پزشک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonprescription: داروی قابل خرید بدون نسخه پزشک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quiet: ساکت Students are expected to be qu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

huge: بسیار بزرگ There is a huge blackboa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

empty: خالی The room was full of empty cha ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alike: شبیه به هم people often think my si ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

میزبانی کردن: 💁hosting میزبانی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

milk: He makes butter from milk او از شیر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collision: تصادف ، ضربه there was a collision ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slow your roll: اصطلاعه 🔼🔼🔼 به معنی : آروم باش c ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penetration: نفوذ ⏬⏬⏬ sunscreens can help reduce ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

achievement: دستیابی ، پیروزی ، موفقیت they were ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counteract: عمل متقابل کردن ، خنثی کردن ، بی اث ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

develop: ظاهر کردن یا شدن ( فیلم ) for some ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extensive: گسترده Extensive research has been ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prisoner: زندانی Men are not prisoners of fat ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

actions speak louder than words: 🍭Actions speak louder than words🍭 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

actions speak louder than words: 🔆Mary kept promising to get a job. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reality: واقعیت آرزوهاتو تبدیل به واقعیت کن! ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blood pressure: فشار خون The nurse will take your b ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gorilla: 🦍🦍 گوریل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gorilla: 🦍🦍 گوریل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zebra: 🦓🦓 گورخر

٤ ماه پیش

مدال‌های tinabailari