علی قربان زاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trickledown: سرایت کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prancing: v. dance, caper; jump, leap, spring ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

episode: در روان شناسی: دوره

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beeswax: none of your beeswax = none of your ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرند ارتعاشی: Vibrating screen

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ته ریز: Underflow

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیر اهک: Limewater, Milk of lime

٩ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

گزینه آخر حالتیه که کلمه هم S جمع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

genomic: ژنومیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genomic: ژنومیک

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

office assistant: مسئول دفتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make work: اشتغال کاذب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hedonic product: محصول تفریحی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مورد لبه ای: Edge case

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

willingness to take risks: تمایل به خطرپذیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

willingness to take risks: تمایل به خطرپذیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

search products: محصولات آسان خرید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

search products: محصولات آسان خرید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inflexible: انعطاف ناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cbt: مخفف Cognitive Behavioural Therapy ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

episode: در روان شناسی: دوره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wire: می تونه به معنی �شنود� هم باشه: He ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breakout room: اتاق جانبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breakout room: اتاق جانبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jumping to conclusion: قضاوت عجولانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disconfirmatory: مخالف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bias against disconfirmatory evidence: سوگیری در برابر شواهد مخالف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bias against disconfirmatory evidence: سوگیری در برابر شواهد مخالف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monocausal: تک علیتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monocausal: تک علیتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cognitive schemata: طرحواره شناختی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cognitive schemata: طرحواره شناختی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dream big: بلندپرواز باشید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inpatient: بستری شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

being opened: در حال باز شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

being opened: در حال باز شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be open with: با کسی صادق بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be open with: با کسی صادق بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

letting go: بی خیال شدن، رها کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non reaction: ناواکنش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiagnostic: غیرتشخیصی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call in sick: مرخصی استعلاجی گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

policy holder: شخص بیمه شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

informational: آگاهی بخش، آگاهی دهنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

informational: آگاهی بخش، آگاهی دهنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

home grown: خانگی، محلی، داخلی، بومی، ملی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under the gun: تحت فشار زیاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under the gun: تحت فشار زیاد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fte: معادل تمام وقت [full - time equival ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kpi: شاخص کلیدی عملکرد [Key Performance ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kpi: شاخص کلیدی عملکرد [Key Performance ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

action point: پیشنهاد، طرح، برنامه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

action point: پیشنهاد، طرح، برنامه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوال انحرافی: Trick question

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سوال انحرافی: Trick question

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aml: Anti - money laundering ضد پولشویی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turnover rate: نرخ ریزش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beeswax: none of your beeswax = none of your ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knucklehead: کله پوک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

under fire: مورد انتقاد، مورد حمله

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under fire: مورد انتقاد، مورد حمله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

federated learning: یادگیری مشارکتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

federated learning: یادگیری مشارکتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intrusive: مزاحمت آمیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wing box: ( هواپیمایی ) ساختمان اصلی بال هاى ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk trash: کُری خوندن، رجز خوندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coachella: جشنواره موسیقی و هنر دره کواچلا جشن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incan: اینکاها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strip down: لخت شدن، لخت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

angled: به عنوان صفت: جانب دارانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tack up: To attach in a temporary fashion

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

محصول میانی: Intermediate product

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های علی قربان زاده