Sunflower - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excuse: علت یا دلیل کاری/چیزی بودن دلیل نم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fruition: Noun : "Come to fuitition" realiz ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

of the essence: حایز اهمیت پر اهمیت حساس و حاد - حی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet: To fulfil or satisfy ( a need, req ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

binary: Noun: something having two parts. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suffer: To be troubled To have trouble wit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incompetence: بی لیاقتی عدم لیاقت عدم شایستگی عدم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

promotion: ترفیع ( رتبه ) ارتقا ( رتبه ) Pr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

politically: با شیوه ی سیاسی به شیوه سیاست از را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paranoia: 1. unjustified suspicion and mistr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lose track of time: to fail to stay aware of the time ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recuperate: To get better To get well To regain ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tense: عصبی و نا آرام ( به هم ریخته )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in the pink: INFORMAL in extremely good health ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the pink: INFORMAL in extremely good health ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blood count: a determination of the number of co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entity: 1. operation structure system body ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unsubstantial: having little or no reality, or fac ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as yet: until now or a particular time in t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncover: To be uncovered فاش شدن افشا شدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

factual: بر اساس واقعیات /حقیقت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disorder: an illness or condition that disrup ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no hard feelings: no feeling of being upset از دست ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

called for: Needed Required

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not called for: Uncalled for unnecessary unneeded ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

function: To serve To act To operate To perfo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subjective: based on personal feelings, tastes, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comparable: Adj : Similar Like Matching مانند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

position: موضع، جبهه نظر، عقیده، رای، باور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merits: LAW the intrinsic rights and wrong ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subtlety: تیزبینی دقت فکر زیرکی و ذکاوت نکت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

escape: To fail to be remembered by someone ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

switch: Noun: جابه جایی تغییر جا تغییر مک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brought about: achieved by caused by created by p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merit: سزاوار/لایق/شایسته بودن استحقاق چیز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prepared with: مجهز به. . . داشتن. . . Are you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inevitable: INFORMAL Adj: so frequently experi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tirade: a long, angry speech of criticism o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand by: پای چیزی ایستادن مسئولیت / عواقب چی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross discussion: conversation that does not relate t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boiling mad: Extremely angry Furious به شدت عصب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick in one's craw: ( informal ) To stick in your thr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interment: burial burying مراسم خاکسپاری مراس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heavily: to a great degree; in large amounts ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make one's peace with womething: To Make one's peace with something ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speculation: the forming of a theory or conjectu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

intercept: جلوی راه کسی رو گرفتن سد راه کردن د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try to pull: To Try to pull something = To Play ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

space law: Space law is the body of law govern ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

effort: Energy - انرژی You are wasting tim ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assume: To begin to have ( a specified qua ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on one's part: done or experienced by someone ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on someone's part: done or experienced by someone ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

save it: To stop talking Stop talking Shut ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

save it: To stop talking Stop talking Shut ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

follow: To to understand something such as ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

either way: whichever of two given alternatives ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by the gross: In large numbers or amounts

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

believe in: ایمان داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

properly: 1. INFORMAL BRITISH thoroughly co ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucko: a young man ( often as a form of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discipline: To train ( someone ) to obey rules ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let oneself in for: to cause ( oneself ) to have or exp ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

space happy: A madness brought on from being in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold someone to: to demand that someone act on a pro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self tortured: دچار خودآزاری شدن ( بودن )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep someone under: 1. to remain or cause to remain be ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get with it: get with ( someone or something ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proximity fuze: a fuse for a projectile that uses t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exquisitely: in an intensely felt manner Strongl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fidelity: نجابت شرافت - شرف پاک منشی - پاکدام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heir apparent: وارث بلافصل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mighty: مقتدر و برجسته و مهم و حکمفرما ! با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proclaim: علناً اعلام کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proclaim: To announce officially or publicly ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

margin of safety: ضریب /درصد ایمنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

margin of safety: ضریب /درصد ایمنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

synchronous orbit: ASTRONOMY making or denoting an or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nerves: coolness guts spirit اعصاب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rapport: a close and harmonious relationship ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

institute: To start To begin To initiate To la ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come up with: To offer To propose To suggest To ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accommodate: To help To assist To aid To serve T ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

excitable: easily excited . . . که زود با هر چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excitable: easily excited . . . که زود با هر چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proviso: a condition or qualification attach ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overstep one's authority: از حد اختیارات /قدرت خود فراتر رفتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take up: To pursue a matter later or further ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exchange: a short conversation or an argument ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lightly: in a way that is not serious or sol ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lightly: in a way that is not serious or sol ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tissue of lies: chiefly British a story or report ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enviable: desirable desired lucky worth ha ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agony: Pain Hurt Misery Suffering grief To ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

echelon: Echelons مقامات rank grade

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intensity: Force Power

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand at: to stand or remain in a particular ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

space legs: A term used by astronauts for movin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of little consequence: something or someone is of no c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

check on: به کسی سر زدن ( و جویای حال و سلامت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ominous: دلشوره آور giving the worrying imp ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

irretrievable: not able to be retrieved or put rig ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garbled: ( of a message, sound, or transmiss ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

improbable: دورازذهن دور از انتظار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pliant: responsive easily influenced easily ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steinman: Surname

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hyperencephalogram: In sci - fi : Hyper encephalogram ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bcp: basal cell papilloma basic calcium ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pliancy: سازگاری انعطاف پذیری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

call the turn: to predict successfully To foretell

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antigrav: ( :science fiction ) a device th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live out: To spend the rest of one's life in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entitled to: believing oneself to be inherently ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tax one's patience: طاقت کسی را طاق کردن به ستوه آوردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devastate: از بین بردن داغون کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

metropolis: the chief or capital city پایتخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metropolis: the chief or capital city پایتخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breed: To cause To create To lead to To re ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shaken up: Greatly startled, shocked, or upset ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shaken up: Greatly startled, shocked, or upset ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

malcontent: Noun: a person who is dissatisfi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominated: تحت نفوذ تحت فرمان تحت کنترل تحت س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meet demands: to do something that someone wants, ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

despoil: steal or violently remove valuable ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zenite: In sci - fi : Zenite is a mineral ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disturbance: آشوب و بلوا غوغا و هیاهو نزاع و درگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

welcome: Adj: very pleasing because much ne ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poorly: in a way that is unsatisfactory or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instill: To implant To produce To generate T ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desperation: a state of despair, typically one w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: Noun: urge desire need motivati ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

household: a house and its occupants regarded ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outwit: To deceive by greater ingenuity To ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exquisitely shaped: in an extremely beautiful and delic ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mighty: به شدت Mighty angry

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carry out: عمل کردن به انجام دادن اجرا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

severely: very seriously

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

press charges: To accuse someone formally of a cri ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detain: To keep ( someone ) in official cus ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ferry: To transport from one place to anot ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rebellion: مخالفت - نافرمانی - سر پیچی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncomplimentary: not complimentary negative or insu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lick the problem: To beat the problem To solve the pr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sum: The whole amount of something The t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one way or the other: 1. Which of two possibilities will ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bear: به سوی مشخصی رفتن/حرکت کردن در مسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

level: Verb: To direct ( a criticism or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

psychological: related to the mental and emotional ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

project: to attribute ( one's own ideas, fee ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head: رهسپار جایی بودن/شدن در مسیر به سوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensible: realistic واقع بین واقع بینانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raging: ( of an illness or fire ) spread ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

combat: To take action to reduce or prevent ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with all due gratitude: با نهایت تشکر با کمال تشکر و سپاسگذ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corrupt: To change or debase by making error ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corrupted: مخدوش شده خدشه دار شده گمراه شده دچ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cover: an activity or organization used as ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set up: trick trap conspiracy frame - up fr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make amends: to do something to correct a mistak ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivation: refinement and good education cultu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

screen: To check on or investigate ( someo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under the wire: If you do something under the wire, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get in: 1. to succeed in doing, making, or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

status: position or rank in relation to oth ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peculiarity: a strange or unusual feature eccen ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disproportionate: too large or too small in compariso ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the order of: 1. a little more or a little less ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prove: To be seen or found to be To turn ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold: Noun: power control authority اخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tender: caring - kind Soft - Warm - Gentle ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ultimate: 1. being or happening at the end o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brilliant: exceptionally clever or talented به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on one's head: To be on one's head at one's ( o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold the nettles of: To grasp the nettles of. . . If y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aspiration: a strong desire to achieve somethin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

correlate: To match up To match To suit To fit ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make one's acquaintance: formal to meet someone for the fir ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gather: To believe that something is true b ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

honors: social courtesies or civilities ext ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

daft: Adj: silly foolish absurd dumb cra ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have someone's hide: Also: To have ( one's ) hide Fig. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ruffles and flourishes: a ruffling drumbeat and fanfare pla ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consumed with: To consume : ( of a feeling ) comp ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consumed with: To consume : ( of a feeling ) comp ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do my utmost: To do the most that one is able تما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urge: Verb: To recommend ( something ) st ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drink down: to drink all of something, especial ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decent: درست حسابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try me: used to suggest that one may be wil ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

try me: used to suggest that one may be wil ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inevitable: قعطی حتمی ناگزیر غیر قابل گریز . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trouble: دچار مشکلی شدن مشکل داشتن What's t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ill effects: A bad result A bad effect A harmful ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

honored: regarded with great respect گرامی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conduct: Noun : 1. behaviour way of beha ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indexed: فهرست بندی شده دارای فهرست = فهرست ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dove: a person who advocates peaceful or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dove: a person who advocates peaceful or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

general quarters: A condition of readiness for combat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiger by the tail: informal Something too difficult t ...

١ سال پیش

مدال‌های Sunflower