تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

I was about to verb داشتم. . . _میخواستم. . . 1 ) I was about to tell him off داشتم دعواش میکردم I was about to tell you a secret میخواستم یه رازی ر ...

پیشنهاد
٠

خیلی وقته که. . . . It's been a long time since. . . It's been a long time since we met خیلی وقته که همدیگه رو ندیده ایم It's been a long time si ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

باید به این نکته توجه کنید که: تفاوت due to و because of چیه؟ تفاوت اصلی این دو عبارت در نقش گرامری اونها در جمله ها هست. بصورت خلاصه due to حالت صف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

SB find sth as a way to verb I find it as good way to relieve stress به نظرم روش خوبی برای کاهش استرس I find it as a good way to sell these products ...

پیشنهاد
٠

It should be pointed out that clause لازم به ذکره که. . . It should be pointed out that everything's changing لازم به ذکره که همه چیز داره عوض میشه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

. . . به نظر میاد ( that sounds adj ) That sounds familiar آشنا به نظر میاد That sounds ridiculous مسخره به نظر میاد *از این ساختار وقتی استفاده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

There is no time to do وقت برای. . . نیست There is no time to argue وقت برای جر و بحث نیست There is no time to dilly - dally وقت برای فِس فِس کردن ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I don't have time to do من وقتِ. . . ندارم I don't have time to breathe من وقت نفس کشیدن ندارم I don't have time to exercise من وقت ورزش کردن ندارم I ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

زمانیکه بخواهیم یک درخواستی از کسی بکنیم از ساختار زیر استفاده می کنیم Would you do sth میشه. . . . Would you marry me? میشه با من ازدواج کنی؟ ( با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

I find it adjctive to do I find it hard to sit out برام سخته که بیرون بشینم I find it easy to do that برام راحته که اون کارو بکنم I find it exciting ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I wish I were as adjective as you کاش به اندازه تو. . . بودم. I wish I were as lucky as you کاش به اندازه تو خوش شانس بودم I wish I were as handsom ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Are you familiar with noun? با. . . آشنایی داری؟ Are you familiar withthis path? با این مسیر آشنایی داری؟ Are you familiar with the rules of insura ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun runs in our family . . . تو خانواده مد ارثیه Loyalty runs in our family وفاداری تو خانواده ما ارثیه Baldness runs in our family طاسی تو خانواده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

I, for one, verb من به شخصه. . . من شخصا I, for one, don't trust him at all من به شخصه اصلا بهش اعتماد ندارم I, for one, believe he is innocent من به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I'm looking forward to verb ( ing ) من مشتاقانه منتظر. . . هستم، من لحظه شماری میکنم که. . . I'm looking forward to working with you من مشتاقانه م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

You deserved to verb تو لیاقت. . . رو داشتی You deserved to get promotion تو لیاقت ترفیع گرفتن رو داشتی You deserved to have a better life تو لیاقت ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Why so adjective چرا اینقدر. . . Why so late? چرا اینقدر دیر؟ Why so soon? چرا اینقدر زود؟ Why so blue? چرا اینقدر پکری؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راستش رو بخوای To be honest, I can't stand her راستش رو بخوای نمیتونم تحملش کنم To be honest, j got divorced راستش رو بخوای طلاق گرفتم To be honest, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی مشتاقم که. . . کشته مرده اینم که. . . ، میمیرم که I'm dying to come to you میمیرم برا اینکه بیام پیشت I'm dying to see you again خیلی مشتاقم دو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کی. . . گذاشته؟ Who left the door ajar? کی در رو نیمه باز گذاشته؟ Who left the door open? کی در رو باز گذاشته؟ Who left the water running? کی شیر آب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به. . . علاقه دارم ( To be into SB/Sth=به چیزی یا کسی علاقه داشتن ) I'm into swimming به شنا علاقه دارم I'm into going for a walk به پیاده روی علا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اطمینان حاصل کردن. . . مطمئن شدن. . . خاطر جمع شدن Make sure all windows are closed مطمئن شو همه پنجره ها بسته است Make sure you locked the door مطم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من درباره چیزی مشکل پسندم I'm choosy about what I eat من درباره چیزی که میخورم مشکل پسندم I'm choosy about cloths من در مورد لباس مشکل پسندم I'm cho ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من عمیقا تحت تاثیر . . . . تان هستم I'm deeply touched by your behavior من عمیقا تحت تاثیر رفتارتان هستم I'm deeply touched by your reaction من عمیق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مسئله اصلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Are you being adjective داری. . . ی؟ Are you being sarcastic? داری تیکه میندازی؟ Are you being ridiculous? داری مسخره بازی در میاری؟ Are you being st ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

. . . رو مخمه، . . . آزارم میده Asking personal questions is my pet peeve پرسیدن سوالات شخصی رو مخمه Ignoring poverty is my pet peeve نادیده گرفتن فق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

چه برسه به. . . I can't buy a car let alone a house من نمیتونم یه ماشین بخرم چه برسه به خونه I can't have a friendly relationship, let alone get ma ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از قصد. . . از عمد. . . عمدا She treated me like that on purpose اون عمدا با من اونجوری رفتار کرد They dodn't invite us on purpose اونا از قصد ما رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگران. . . . هستم I'm afraid for my exam results من نگران نتایج امتحاناتم هستم I'm afraid for her future من نگران آینده اش هستم

پیشنهاد
١

چیزی که من سعی دارم بگم اینه که. . . What I'm trying say is that smoking is harmful چیزی که من سعی دارم بگم اینه که سیگار کشیدم مضر است What I'm try ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چی میگی. . . ، نظرت در مورد. . . چیه I'm sorry to hear that. Hey, what do you say I and you are going to the movies this afternoon? May be that will ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

غیر قابل بحث. . . غیر ممکن بودن. . . امکان نداشتن The bill is on me. i won't let you pay. it's out of the question صورت حساب پای منه. نمیگذارم تو پول ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چاره ای جز. . . نداشتن/بهترین کار اینه که. . . If you've finished your work, you may as well go home اگر کارت را تموم کرده ای، چاره ای جز اینکه بری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هیچ چیز به اندازه. . . نیست There is nothing as exciting as meeting an old friend unexpectedly هیچ چیز با اندازه ملاقات غیرمنتظره با یک دوست قدیمی هی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هرچی بیشتر. . . بیشتر. . . The more you put your heart into English, the more you'll be interested in it هر چی بیشتر دلتان را با زبان انگلیسی بدهید ...

پیشنهاد
٠

اولین کاری که قراره انجام بدم وقتی که. . . هست The first thing I'm going to do when I get home is sleep for whole day اولین کاری که وقتی به خانه میر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سپاسگزارم بابت. . . ممنونم به خاطر. . . Thank you for what you have done for me بابت کاری که برای من انجام دادی ممنونم Thank you for your help از ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی �See that به فارسی میشه" ببین که " و برای مطمئن شدن موردی استفاده میشه. See that the door is locked before you leave. قبل از خروج ببینید که ...

پیشنهاد
١

از یک طرف. . . از طرف دیگه. . . . On the one hand I absolutely hate my job, but on the other hand I can't afford to lose it از یه طرف مطلقا از شغلم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جای تعجبی نیست که. . . بیخود نیست که. . . تعجبی نداره که You got soaking wet last night. No wonder you caught a cold دیشب کامل خیس بودی. تعجبی نداره ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

عبارت I wonder if دارای دو معنی است: ۱ ) به معنی فکر کردن برای چیزی، چرا که می خواهید اطلاعات و حقایق بیشتری درباره موضوعی بدانید I wonder if they'll ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی بده که. . . . It’s too bad that� we lost the match. خیلی بد است که مسابقه را باختیم. �It’s too bad that �we have to cancel the get - toget ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی I’m calling to به فارسی میشه" دارم تماس میگیریم"و برای تماس های تلفنی استفاده میشه I’m calling to say goodbye to you. زنگ می زنم تا با تو خد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

در زبان انگلیسی کلمه afraid به معنی “ترسیده و وحشت زده” است ولی اصطلاح I’m afraid معنی “شرمنده و متاسف بودن” در ناتوانی از انجام کاری را دارد. در ادا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از. . . سپاسگزار خواهم بود، اگه. . . ممنون میشم I’d be grateful for your help. از کمک شما سپاسگزار خواهم بود I’d be grateful if you’d be quiet. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"اگه. . . نبود، . . . " جمله شرطی نوع سوم :For example If it hadn’t been for your help, my experiments would have failed. اگر کمک شما نبود، آزمایش ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متنفرم که. . . بدم میاد که. . . :For example I'd hate for you to miss the party بدم میاد که مهمانی رو از دست بدیم I'd hate for you to leave our com ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی صبرانه منتظره. . . ساختار آن به صورت زیر است: 1 ) I can't wait to verb 2 ) I can't wait for noun/noun phrase :For example I can’t wait �to se ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"It can’t/cannot be helped" It can’t be helped; we need to stop the project at once. ساختار it can’t be helped به این معناست که “چاره ای نیست”. زم ...

١