پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٢,٤٣٨)
[پزشکی] بیماری زا: ارگانیسمی که باعث ایجاد بیماری می گردد
[پزشکی] ثابت کردن کشکک
[پزشکی] ( استخوان ) کشکک؛پوشش زانو
[پزشکی] استخوان آهیانه: به هر یک از دو استخوان تشکیل دهنده ی بالا و طرفین جمجمه
[پزشکی] آهیانه ای - پس سری: مربوط به استخوان های آهیانه ای و پس سری
[پزشکی] 1. جداری: مربوط به دیواره ی داخلی یک حفره بدن 2. آهیانه ای: مربوط به استخوان آهیانه
[پزشکی] انگل: ارگانیسمی که داخل یا روی بدن ارگانیسم دیگر زندگی می کند
[پزشکی] فلج خفیف ( جزئی )
[پزشکی] غدد باراتیروئید: غدد کوچک درون ریز در پشت تیروئید که به افزایش سطوح کلسیم خون می انجامند
[پزشکی] زیر مشیمیه ( ای )
[پزشکی] 1. نیزه ای 2. شبیه به ستون
[پزشکی] زیر زبانی: ( واقع در ) زیر زبان
[پزشکی] عضله ی مخطط
[پزشکی] بهت، رخوت، بی حسی، گیجی
[پزشکی] سوپراپوبیک، فوق عانه ای: بالای عانه
[پزشکی] عرق
[پزشکی] فوق کشککی: ( واقع در ) بالای کشکک
[پزشکی] فوق مخچه ای: بالای مخچه
[پزشکی] جراحی ترمیمی
[پزشکی] فوق کلیوی: ( واقع در ) بالای کلیه
[پزشکی] فوق بطنی: ( واقع در ) بالای بطن
[پزشکی] بخیه ( زدن ) ، به هم وصل کردن و یا چند قسمت با چسباندن و یا دوختن آنها به یکدیگر
[پزشکی] تورم: بزرگی یک ناحیه بدون تکثیر سلولی
[پزشکی] انگل شناسی: مطالعه ی انگل ها
[پزشکی] فلج: فقدان و زوال موقت یا دائمی درعملکرد
[پزشکی] ( واقع در ) کنار ستون مهره ای یا مهره ها
[پزشکی] انگلی: زندگی کننده داخل یا بر روی ارگانیسم های دیگر
[پزشکی] نزدیک به ( درکنار ) یک سطح سهمی
[پزشکی] پاپول: ضایعه ی برآمده ی سفت کوچک
[پزشکی] پارا: زنی که یک نوزاد قابل زنده ماندن زاییده باشد
[پزشکی] پارانویا: نوعی وضعیت روانی که با حسادت و هذیان گزند و آسیب مشخص می گردد
[پزشکی] شیره: هرگونه مایع با منشع حیوانی یا گیاهی
[پزشکی] فلسی و زائده دار
[پزشکی] جوش اندامی: به هم جوش خوردگی اندام های تحتانی
[پزشکی] هم افزایی: عمل همراه با افزایش تاثیر بر روی یکدیگر مثلاً در خصوص ترکیبات دارویی خاص
[پزشکی] مقلد دستگاه سمپاتیک: تقلید کننده ی اثرات دستگاه عصبی سمپاتیک
[پزشکی] سیناپس: پیوندگاه بین دو سلول عصبی
[پزشکی] همبندشناسی: مطالعه ی مفاصل و اجزاء آنها
[پزشکی] هم نهشت: ترکیب عناصر جدای از هم
[پزشکی] ( مایع، غشاء، مفصل ) بند شامه ای، بند آبه ای، سینویال
[پزشکی] انقباضی: مربوط به دوره ی انقباض قلب
[پزشکی] موثر بر لوزالمعده
[پزشکی] جزایر لوزالمعده: دسته هایی از یاخته های درون ریزدرون لوزالمعده که هورمون های تنظیم کننده ی متابولیسم گلوکز را ترشح می نمایند، جزایر لانگرهانس
[پزشکی] التهاب دیسک اپتیک
[پزشکی] پرز، کرک، پستانک: ( هرگونه ) برآمدگی شبیه به نوک پستان
[پزشکی] پانکراس، لوزالمعده: غده ی بزرگ و دراز در قسمت خلفی معده
[پزشکی] تپش قلب: احساس ( ناخوشایند ) ضربان سریع قلب
[پزشکی] همه گیر: بیماری ای که کل جمعیت را درگیر کند
[پزشکی] پلکی: مربوط به پلک چشم
[پزشکی] واژه تکراری: اختلالی که در آن، یک واژه ی بیان شده، تکرار می شود