پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٢,٢٦٥)
خَمیده اَنگُشتی: ( اسم ) خم شدن دائمی انگشت به یک طرف
افزایش قوس کف پا/ پا پنجه ای: ( اسم ) پای تغییر شکل یافته با انگشتان خمیده به سمت پاشنه و با قوس بسیار بلند.
پا پنجه ای: ( اسم ) پای تغییر شکل یافته با انگشتان خمیده به سمت پشت پا و با قوس بسیار بلند.
تنگناهراس: ( صفت ) دچار ترس از قرار گرفتن در فضاهای بسته یا اتاق های شلوغ.
سیترولین: ( اسم ) یک اسید آمینه
چرخه اسید سیتریک/ چرخه کربس: ( اسم ) یک سری رویدادهای مهم در ارتباط با متابولیسم آمینواسید که در میتوکندری سلول اتفاق می افتد.
اسید سیتریک: ( اسم ) اسید موجود در میوه هایی مانند پرتقال، لیمو و گریپ فروت
آبدانک : ( اسم ) فضایی حاوی مایع
پرزهای جامی شکل: ( اسم جمع ) پاپیلاهای بزرگ در قاعده زبان که دارای جوانه های چشایی هستند.
دستگاه گردش خون: ( اسم ) سیستمی از شریان ها و ورید ها همراه با قلب که باعث گردش خون در بدن می شود.
حلقه ویلیس: ( اسم ) حلقه ای از شریان های منشعب در قاعده مغز که توسط شریان بازیلار، شریان های مغزی قدامی و خلفی، شریان های ارتباطی قدامی و خلفی و شریا ...
حرکت شناسی: ( اسم ) مطالعه حرکات ماهیچه ای، به ویژه در رابطه با درمان
سینه رادیوگرافی: ( اسم ) انجام یک سری عکس با اشعه ایکس برای تشخیص، یا نشان دادن اینکه چگونه چیزی در بدن حرکت یا رشد می کند.
سینه پلاستی: ( اسم ) قطع عضوی که در آن از عضلات قسمت اندام قطع شده برای عمل اندام مصنوعی استفاده می شود.
( اسم ) علم حرکت ( به ویژه حرکات بدن )
اپیتلیوم مژک دار: ( اسم ) اپیتلیوم ساده که در آن سلول ها دارای موهای ریز یا مژک هستند
زوائد مژگانی: ( اسم جمع ) برجستگی های پشت عنبیه که عدسی چشم به آنها متصل است.
گانگلیون مژگانی: ( اسم ) گانگلیون پاراسمپاتیک در حدقه چشم که ماهیچه های حقیقی چشم را تامین می کند.
کیموتریپسین: ( اسم ) آنزیمی که پروتئین را هضم می کند.
علامت شوستوک: ( اسم ) نشانه ای از کزاز، که در آن در صورت ضربه زدن به عضلات صورت، اسپاسم ایجاد می شود.
مسمومیت مزمن: ( اسم ) قرار گرفتن در معرض سطوح مضر یک ماده سمی در یک دوره زمانی
پیراش آماس ( پریکاردیت ) مزمن/ پیراش آماس فشارنده: ( اسم ) حالتی که در آن پریکارد ضخیم می شود و از عملکرد طبیعی قلب جلوگیری می کند.
پیراش آماس ( پریکاردیت ) مزمن/ پیراش آماس فشارنده: ( اسم ) حالتی که در آن پریکارد ضخیم می شود و از عملکرد طبیعی قلب جلوگیری می کند.
پری آرتریت مزمن: ( اسم ) التهاب بافت های دور مفصل شانه.
التهاب مزمن لوزالمعده: ( اسم ) التهاب مداوم پس از حملات مکرر پانکراتیت حاد، که در آن غده کلسیفیه می شود.
بیماری گرانولوماتوز مزمن: ( اسم ) نوعی التهاب که در آن ماکروفاژها در نتیجه عفونت به سلول های اپیتلیال مانند تبدیل می شوند، مانند سل یا سارکوئیدوز.
التهاب مزمن زکامی بینی: ( اسم ) شکل مداوم التهاب بینی که در آن موکوس زیادی توسط غشای مخاطی ترشح می شود.
آپاندیسیت مزمن: ( اسم ) حالتی که در آن آپاندیس کرمی شکل همیشه اندکی ملتهب است.
آبسه مزمن: ( اسم ) آبسه ای که در یک دوره زمانی به کندی ایجاد می شود.
نقشه نگاری فام تن: ( اسم ) روشی است که توسط آن موقعیت ژن ها بر روی کروموزوم مشخص می شود.
کروم: ( اسم ) عنصر کمیاب فلزی با عدد اتمی 24
کات گوت کرومیک: ( اسم ) نخ کات گوت که با کروم سخت می شود تا کندتر در بدن حل شود.
کرومیک اسید: ( اسم ) اسید ناپایدار که فقط به صورت محلول یا نمک موجود است و گاهی برای از بین بردن زگیل استفاده می شود.
کوردیت: ( اسم ) التهاب تارهای صوتی
کندروما: ( اسم ) توموری که از بافت غضروفی تشکیل شده است.
کوروئیدوسیکلیت: ( اسم ) التهاب مشیمیه و جسم مژگانی
کوروئیدیت: ( اسم ) التهاب مشیمیه در کره چشم
نمونه برداری از پرزهای برون مایه: ( اسم ) یک آزمایش غربالگری قبل از تولد که با بررسی سلول های پرزهای کوریونی غشای بیرونی جنین که دارای DNA مشابه جنین ...
غضروف کژپروری: ( اسم ) هر گونه اختلال در غضروف
کندرودیسپلازی: ( اسم ) یک اختلال ارثی غضروف که با کوتولگی مرتبط است.
کندروکلسینوزیس: ( اسم ) وضعیتی که در آن رسوبات فسفات کلسیم در غضروف مفصلی یافت می شود.
غضروف آماس: ( اسم ) التهاب غضروف
کولین استراز: ( اسم ) آنزیمی که استر کولین را تجزیه می کند.
کولین: ( اسم ) ترکیبی که در متابولیسم چربی و پیش ساز استیل کولین نقش دارد.
اسید کولیک: ( اسم ) یکی از اسیدهای صفراوی
کلستروز: ( اسم ) التهاب کیسه صفرا با رسوبات کلسترول kə|. lestə|'rəυsIs
صفراایستایی: ( اسم ) حالتی که در آن تمام صفرا به روده نمی رود بلکه مقداری در کبد باقی می ماند و باعث یرقان می شود.
کولدوکوتومی: ( اسم ) عمل جراحی برای ایجاد برش در مجرای صفراوی مشترک برای برداشتن سنگ کیسه صفرا
کولدوکوستومی: ( اسم ) عمل جراحی برای ایجاد سوراخ در مجرای صفراوی
کلانژیوپانکراتوگرافی: ( اسم ) معاینه مجاری صفراوی و پانکراس با اشعه ایکس