پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٢,٢٦٥)
کلانژیولیت: ( اسم ) التهاب مجاری کوچک صفراوی
صفراخونی: ( اسم ) وجود مقدار غیرعادی صفرا در خون
کیست شکلاتی: ( اسم ) کیست تخمدان حاوی خون قهوه ای مانده
کلدوکولیتوتومی: ( اسم ) عمل جراحی برای برداشتن سنگ صفراوی با برش در مجرای صفراوی
زَهره بری: ( اسم ) یک عمل جراحی برای ایجاد بریدگی در کیسه صفرا، معمولاً برای برداشتن سنگ های صفراوی
کوله سیستوکینین: ( اسم ) هورمونی که توسط سلول های بالای روده کوچک ترشح می شود. کیسه صفرا را تحریک می کند و باعث انقباض و آزاد شدن صفرا می شود.
کوله سیستودودودنوستومی: ( اسم ) یک عمل جراحی برای اتصال کیسه صفرا به دوازدهه برای عبور صفرا به روده، هنگامی که مجرای صفراوی اصلی مسدود شده است.
کُله کلسیفرول: ( اسم ) شکلی از ویتامین D که به طور طبیعی در روغن های کبد ماهی و زرده تخم مرغ یافت می شود.
نشانگان رستوران چینی: ( اسم ) یک وضعیت حساسیتی که پس از خوردن غذای طعم دار با مونوسدیم گلوتامات سردردهای شدیدی را در افراد ایجاد می کند ( غیررسمی ) .
طب چینی: ( اسم ) سیستم تشخیص، درمان و پیشگیری از بیماری که در طی قرن ها در چین توسعه یافته است. در این روش از گیاهان، مواد معدنی و محصولات حیوانی، ور ...
حمایت از کودک: ( اسم ) اقدامات انجام شده برای جلوگیری از سوء استفاده، بی توجهی یا بهره کشی از هر نوع نسبت به کودکان
کلینیک سلامت کودک: ( اسم ) کلینیک ویژه برای بررسی سلامت و رشد کودکان خردسال زیر سن مدرسه.
سرمازدگی: ( اسم ) حالتی که در آن پوست انگشتان دست، انگشتان پا، بینی یا گوش به دلیل قرار گرفتن در معرض سرما، قرمز، متورم و خارشی می شود.
chilblain= سرمازدگی: ( اسم ) حالتی که در آن پوست انگشتان دست، انگشتان پا، بینی یا گوش به دلیل قرار گرفتن در معرض سرما، قرمز، متورم و خارشی می شود. ...
شیمی آرایی: ( اسم ) حرکت یک سلول هنگامی که به یک ماده شیمیایی جذب یا از طرف آن دفع می شود.
علامت شیمیایی: ( اسم ) حروفی که نشان دهنده یک ماده شیمیایی هستند.
کیروپومفولیکس: ( اسم ) اختلالی در پوست که در آن تاول های ریز روی کف دست ظاهر می شود.
گیره های چارنلی: ( اسم جمع ) گیره های فلزی که از طریق استخوان به میله ای متصل می شوند تا آن را محکم نگه دارند.
سه گانه شارکو: ( اسم ) سه علامت مولتیپل اسکلروزیس ː حرکت سریع چشم، لرزش و گفتارپویش
مفصل شارکو: ( اسم ) مفصلی که بدشکل می شود، زیرا زمانی که اعصاب توسط سیفلیس، دیابت یا جذام آسیب دیده باشد، بیمار نمی تواند در آن احساس درد کند.
شانکر: ( اسم ) زخم روی لب، آلت تناسلی یا پلک که اولین علامت سیفلیس است.
کالون: ( اسم ) هورمونی که ترشح را متوقف می کند، در مقابل هورمون هایی که ترشح را تحریک می کنند.
بیماری شاگاس: ( اسم ) نوعی بیماری خواب که در آمریکای جنوبی یافت می شود و از طریق نیش حشرات منتقل می شود و تریپانوزوم ها به جریان خون می رسند. کودکان ...
رستمینه/ سزارین: ( اسم ) عمل جراحی برای به دنیا آوردن نوزاد با بریدن دیواره شکم به داخل رحم.
قطع گردن رحم: ( اسم ) برداشتن دهانه رحم با جراحی
مهره های گردنی: ( اسم جمع ) هفت استخوان تشکیل دهنده گردن
دنده گردنی: ( اسم ) دنده اضافی که گاهی اوقات، متصل به مهره های بالای دنده های دیگر دیده می شود و ممکن است باعث نشانگان خروجی قفسه سینه شود.
شبکه گردنی: ( اسم ) گروهی از اعصاب در جلوی مهره های گردن که به اعصاب تامین کننده پوست و ماهیچه های گردن و همچنین عصب فرنیک که دیافراگم را کنترل می کن ...
گره گردن: ( اسم ) غدد لنفاوی در گردن
عصب گردنی: ( اسم ) عصب نخاعی در گردن
نئوپلازی داخل اپیتلیالی دهانه رحم: ( اسم ) تغییرات در سلول های گردن رحم که ممکن است منجر به سرطان دهانه رحم شود.
ناتوانی دهانه رحم: ( اسم ) اختلال در عملکرد گردن رحم که اغلب علت سقط خود به خود و زایمان زودرس است و با عمل شیرودکار قابل رفع است.
گانگلیون گردنی: ( اسم ) یکی از دسته های اعصاب گردن
تغییر پوشش گردن رحم: ( اسم ) وضعیتی که در آن اپیتلیوم غشای مخاطی پوشاننده گردن رحم به خارج از دهانه رحم گسترش می یابد.
گردن بند: ( اسم ) یقه محکم مخصوص ارتوپدی برای حمایت از سر شخصی که دچار آسیب گردن یا بیماری هایی مانند اسپوندیلوز گردن است. . sɜːvik ( ə ) l 'kסlə
کانال دهانه رحم: ( اسم ) لوله ای ( از محل اتصال رحم به واژن تا ورودی حفره رحم ) که از دهانه رحم می گذرد.
غده جرم گوشی: ( اسم ) غده ای که جرم گوش ترشح می کند.
سکتع مغزی/ صدمه مغزی عروقی : ( اسم ) انسداد ناگهانی یا خونریزی از یک رگ خونی در مغز که منجر به فلج موقت یا دائمی یا مرگ می شود.
مغزی عروقی: ( صفت ) ( مربوط به ) رگ های خونی در مغز
مایع مغزی نخاعی ( CSF ) : ( اسم ) مایعی که مغز و نخاع را احاطه کرده است. CSF در فضای بین ماده عنکبوتیه و نرم شامه مغز، درون بطن های مغز و در کانال مر ...
ساقه مغزی: ( اسم ) توده ای از رشته های عصبی که نیمکره های مغز را به مغز میانی متصل می کند.
فلج مغزی: ( اسم ) اختلالی است که عمدتاً به دلیل آسیب مغزی قبل از تولد یا به دلیل کمبود اکسیژن در هنگام تولد است که با هماهنگی ضعیف حرکات عضلانی، اختل ...
ایسکمی مغزی: ( اسم ) نارسایی در خون رسانی به مغز
انفارکتوس مغزی: ( اسم ) مرگ بافت مغز در نتیجه کاهش خون رسانی به مغز.
خونریزی مغزی: ( اسم ) خونریزی در داخل مغز ناشی از شریان مغزی.
تسلط مغزی: ( اسم ) وضعیت معمولی که در آن مراکز اعمال مختلف در یک نیمکره مغزی قرار دارند.
مخچه ای: ( صفت ) ( مربوط به ) مخچه
قشر مخچه: ( اسم ) پوشش خارجی ماده خاکستری که مخچه را می پوشاند.
سرکلاژ: ( اسم ) عمل بستن اشیا با حلقه ( مثل دوختن دهانه رحم )
عدم تناسب سری لگنی: ( اسم ) حالتی که در آن دهانه لگن مادر به اندازه کافی برای سر جنین بزرگ نباشد.