پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٢,١٣٩)
[پزشکی] مقاربت دردناک؛ مجامعت دشوار
[پزشکی] کم سلولی: کاهش تعداد سلول های خون
[پزشکی] سیستوسل: فتق مثانه به داخل مهبل ( واژن )
[پزشکی] یاخته شناس: فردی که بر روی سلولها مطالعه می کند
[پزشکی] مربوط به ( یا عامل ) فلج عضله ی مژگانی
[پزشکی] کیستیک: مربوط به ( یا دارای ) کیست
[پزشکی] کیست: هرگونه کیسه یا ساک که به صورت غیرطبیعی پر شده است
[پزشکی] سیستیت: التهاب مثانه ( کیسه ی ادراری )
[پزشکی] کیسه ی ته بسته؛ معمولاً به بن بست دوگلاس ( فضای راست روده ای - رحمی ) اطلاق میگردد
[پزشکی] سیانوز: کبودی و آبی شدن پوست به علت کمبود اکسیژن
[پزشکی] پوستی، جلدی: مربوط به پوست
[پزشکی] سوراخ کردن و کشیدن مایع بن بست دوگلاس از راه مهبل
[پزشکی] سردافزار: وسیله ای که برای ایجاد سرمای شدید به کار گرفته می شود
[پزشکی] نهان بیضگی: عدم نزول بیضه به داخل کیسه ی بیضه
[پزشکی] حساسیت ( بیش از حد ) به سرما
[پزشکی] بحرانی، حیاتی، وخیم: مربوط به یک وضعیت ناخوش یا بیمارگونه
[پزشکی] چنگه: انقباض اسپاسمی و دردناک عضله
[پزشکی] نرمی جمجمه
[پزشکی] جمجمه سنجی: اندازه گیری ( ابعاد ) جمجمه
[پزشکی] جمجمه، کاسه ی سر: استخوان بندی سروصورت
[پزشکی] حرکت در یک مسیر متضاد و غیرهم جهت
[پزشکی] غضروفی دنده ای: مربوط به دنده و غضروف آن
[پزشکی] قشری نخاعی: مربوط به قشر مغز و طناب نخاعی
[پزشکی] بدنی، جسمانی: مربوط به بدن ( جسم )
[پزشکی] انقباض
[پزشکی] لق دهنی، بددهنی: استفاده ی غیرارادی و اجباری از واژگان زشت و شرم آور
[پزشکی] قرنیه: قسمت شفاف و قدامی صلبیه
[پزشکی] 1. تاجی 2. قلبی: مربوط به قلب
contraindicated [پزشکی] ناشاینده: خلاف توصیه ها و سفارشات
contraindicated [پزشکی] کنترااندیکه: خلاف توصیه ها و سفارشات
[پزشکی] ضدحاملگی، ضدبارداری: عامل پیشگیری از حاملگی
[پزشکی] هوشیاه، بیدار، بهوش
[پزشکی] تنگی، انقباض
[پزشکی] ملتحمه چشم: غشاء مخاطی مسئول پوشاندن قسمت قدامی کره چشم و آستربندی پلک ها
[پزشکی] کوندیل، لقمه: برجستگی گرد روی یک استخوان
[پزشکی] بریدن ( و قطع ) کوندیل
[پزشکی] فقدان مادرزادی
[پزشکی] بازسازی ملتحمه ( با عمل جراحی )
[پزشکی] مجرای صفراوی مشترک: مجرایی که صفرا را به درون دئودنوم می ریزد
[پزشکی] تنگی مهبل/واژن
[پزشکی] کولون: قسمت اصلی روده ی بزرگ از سکوم تا رکتوم
[پزشکی] حلزون: قسمت مارپیچ گوش داخلی
[پزشکی] چسبناک، شبیه چسب
[پزشکی] مقاربت، مجامعت، آمیزش، نزدیکی
[پزشکی] شستشوی کولون
[پزشکی] ( استخوان ) دنبالچه: استخوان انتهایی ستون مهره ها
[پزشکی] گرد ذغال، غبار ذغالسنگ
[پزشکی] دنبالچه ای: مربوط به ( استخوان ) دنبالچه
[پزشکی] لخته شدن خون
[پزشکی] لخته شدن خون