پیشنهاد‌های محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٢,١٣٩)

بازدید
١٠,٩٠٠
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] اوفوری، شنگولی: احساس بیش از حد خوب بودن و سرخوشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] پرویزنی، غربالی: شبیه به الک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

[پزشکی] مروی: مربوط به مری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

[پزشکی] ارتیروپوئتین: هورمون افزایش دهنده ی سرعت تولید گلبولهای قرمز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

[پزشکی] مری: لوله ی عضلانی حامل غذا از حلق تا معده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

[پزشکی] لوچی درون گرا: انحراف محور بینایی یک چشم به سمت داخل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] اریتروسیتوز: افزایش تعداد گلبولهای قرمز در خون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

[پزشکی] گلبول ( گویچه ) قرمز خون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

[پزشکی] کارپژوهی، ارگونومی: مطالعه ی استفاده ی موثر از انرژی در طی کار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

[پزشکی] تعادل، موازنه، ترازمندی: حالتی که در آن تمامی وضعیت ها ثابت می مانند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

[پزشکی] بافت پوششی: بافت پوشاننده ی ساختارهای بدن و سطوح داخلی ارگانها، عروق و حفرات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

[پزشکی] اریتروبلاست: گلبول قرمز ( خون ) نابالغ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

[پزشکی] اپیزیوتومی: برش فرج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] اپی نفرین، آدرنالین: محرک قوی تولید شده توسط غده ی فوق کلیوی و سیستم عصبی سمپاتیک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

[پزشکی] پوششی: مربوط به ( یا متشکل از ) بافت پوششی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

[پزشکی] اپیگلوت، نای بند: غضروف برگی شکلی که در طی غذاخوردن مسیر حنجره را می بندد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

[پزشکی] اپیدیدیم: لوله ای مارپیچ در سطح بیضه و محل ذخیره ی اسپرم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

[پزشکی] اپیگلوتیت: التهاب اپیگلوت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] اپیدیدیمیت: التهاب اپیدیدیم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

[پزشکی] اپیتلیوم، بافت پوششی: بافت پوشاننده و محافظ ساختارهای بدن و لایه ی داخل ارگان ها، عروق و حفرات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

[پزشکی] اپیتلیال: مربوط به سطح پوششی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

[پزشکی] اپی فیز: هر یک از دو انتهای استخوان های بلند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] اپی سکلریت: التهاب بافت روی سطح صلبیه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] ائوزینوینی: کاهش ائوزینوفیل های خون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] آنزیم، دیاستاز: ماده ای ارگانیک که سرعت واکنش را افزایش می دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] ائوزینوفیل: گویچه های سفید گرانول دار که به راحتی با رنگهای اسیدی رنگ می پذیرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

[پزشکی] اندوکرینوپاتی: هرگونه بیماری غدد درون ریز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

[پزشکی] درون پوست: داخلی ترین لایه ی رویان در حال رشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

[پزشکی] درون زهرابه: سم درون سلولهای باکتریایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] اندارتریال، درون شریانی: داخل شریان ( سرخرگ )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

[پزشکی] درون ریز: مربوط به غده ای که مستقیماً ترشحات خود را به داخل خون می ریزد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] آندوسرویکال: مربوط به سطح داخلی ( آستر ) گردن رحم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

[پزشکی] سلول ( یاخته ی ) رویانی ( نارس )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] درون جمجمه ای، مغزی: مربوط به داخل جمجمه، مربوط به مغز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] خارج کردن ( یک ) امبولوس از طریق جراحی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] امبولوس: توده ای از لخته ی خون، هوا، باکتری یا مواد جامد دیگر در جریان خون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

[پزشکی] رویان: مرحله ی بین تشکیل تخم تا جنین ( از هفته ی دوم تا هشتم حاملگی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] رویانی: مربوط به رویان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] نوارقلب: ثبت فعالیت الکتریکی قلب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

[پزشکی] همدلی: درک احساسات دیگران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] الکترولیز: تخریب یک ماده با استفاده از جریان الکتریکی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] الکتروفورز: جداسازی ذرات درون یک مایع با استفاده از یک میدان الکتریکی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] وابران: دور کننده و انتقال دهنده از یک نقطه ی خاص

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

[پزشکی] فقدان مادرزادی ( یک ) انگشت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] پژواک نگاری: استفاده از امواج صوتی برای ایجاد تصویر از یک عضو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

[پزشکی] نابجا: خارج از موقعیت طبیعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

[پزشکی] پرده ی گوش، پرده ی صماخ: غشاء بین مجرای خارجی گوش و گوش میانی

پیشنهاد
٤

( عامیانه، مستهجن ) خواهر کسی را گاییدن، دخل کسی را آوردن، کسی را به خاک سیاه نشاندن، دهن کسی را سرویس کردن

پیشنهاد
٥

( عامیانه، مستهجن ) خواهر کسی را گاییدن، دخل کسی را آوردن، کسی را به خاک سیاه نشاندن، کسی را بیچاره کردن

پیشنهاد
٥

( عامیانه، مستهجن ) خواهر کسی را گاییدن، دخل کسی را آوردن، دهن کسی را سرویس کردن، کسی را بیچاره کردن