سهیل حسن زاده

سهیل حسن زاده I' m student and always write homework and use this program

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



vain٢٠:١٤ - ١٣٩٩/٠٦/١٠بیهوده تهی عقیمگزارش
14 | 1
pay١٨:٤١ - ١٣٩٩/٠٦/١٠پرداخت کردن بجا اوردن مثال: pay toll:پرداخت کردن عوارض اتوبان هاگزارش
12 | 1
pin١٥:٣٠ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨پونز سوزن ته گرد سنجاق قفلیگزارش
5 | 1
dig١٥:٢٨ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨کندن حفر کردنگزارش
21 | 1
zipper١٢:٠٧ - ١٣٩٩/٠٦/٠٧زیپ البته بعضی مواقع هم به معنی دهنتو ببند بکار میره که اینطوری گفته میشه: zip your mouthگزارش
9 | 1
MOP٢٢:١٥ - ١٣٩٩/٠٦/٠٥تیگزارش
23 | 2
crosswalk١٥:٣٧ - ١٣٩٨/٠٦/٢١خط عابر پیادهگزارش
18 | 1
competition١١:٠١ - ١٣٩٨/٠٣/٣٠competition is a game to find out who is the bestگزارش
115 | 7
bet١٦:٤٦ - ١٣٩٨/٠٢/٠٦be sureگزارش
283 | 3
mystery١٨:٤٥ - ١٣٩٧/١٢/٠٧a thing that you cannot understand or explainگزارش
269 | 4
idea١٨:٢٤ - ١٣٩٧/١٢/٠٧thoughtگزارش
25 | 4
full١٨:٠٦ - ١٣٩٧/١٢/٠٥having had enough food and drink ( adj. )گزارش
67 | 4
lasso٢١:٠١ - ١٣٩٧/١٢/٠٤طناب خفت دار ( اسم )گزارش
53 | 4
lasso١٨:٣٨ - ١٣٩٧/١١/٢٨Is long rope used for catching cows and horsesگزارش
154 | 3
acre١٨:٣٣ - ١٣٩٧/١١/٢٨مستند اشتباه گفته یک واحد معادل4047 متر مربع گزارش
131 | 7
show some body the ropes١٨:١٤ - ١٣٩٧/١١/٢٨راه و چاه را به دیگران یاد دادن گزارش
30 | 3
located١٧:٥١ - ١٣٩٧/١١/٢٨place ( adjective ) ( . v ) قرار دادنگزارش
53 | 3
ceremony١٦:٣٧ - ١٣٩٧/١١/١٤جشن مجلل با ادبانه گزارش
28 | 2
pancake١٢:٣٤ - ١٣٩٧/١١/٠٩a kind of very thin round cakeگزارش
207 | 2
fierce١١:٤٥ - ١٣٩٧/١١/٠٩Fierce means strong and hardگزارش
168 | 4
collar١٧:٢٨ - ١٣٩٧/١٠/٢٥collar ( n. ) :به معنی قلاده ی سگ درسته موافقم گزارش
106 | 6
#١٤:٣٢ - ١٣٩٧/١٠/٠٩هشتگ گزارش
28 | 3
@١٤:٣٢ - ١٣٩٧/١٠/٠٩اتساینگزارش
120 | 5
miss١٧:١١ - ١٣٩٧/٠٩/٠١not see, hear, understand or catch somethingگزارش
455 | 9
activity١٣:٠٦ - ١٣٩٧/٠٦/١٣کار گزارش
41 | 3
quiz١٣:٠٧ - ١٣٩٧/٠٥/٢٨امتحان ، آزمایش کردن ، چیز عجیب ، مسخره کردن ، شو شوخی ، پرسش و آزمونگزارش
37 | 3
type١٠:٢٧ - ١٣٩٧/٠٥/٢٨سنخ ، نوع ، قسم ، رقم ، گونه ، الگو ، قبیل ، کلیشه ، باسمه ، ماشین تحریر، طبقه بندی کردن ، با ماشین تحریر نوشتن ، نوع خون ، نوع خون را معلوم کردنگزارش
80 | 6
director١١:٠١ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧رئیس ، هدایت کننده ، کارگردانگزارش
85 | 7
terible١٠:٥١ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧وحشتناک ، وحشت آور ، ترسناک ، هولناکگزارش
28 | 1
series١٠:٥٧ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧سری ، رشته ، سلسله ، ردیف ، صف ، مجموعه ، رده ، سریال گزارش
228 | 13
star١٠:٤٦ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧ستاره گزارش
41 | 1
horror١٠:٥١ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧دهشت ، ترس ، خوف ، وحشت ، مورمور ، بیزاریگزارش
23 | 3
movie١٠:٤٦ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧فیلم گزارش
92 | 5
science fiction١٠:٤٥ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧داستان تخیلی علمی ، افسانه علمیگزارش
44 | 6
movie star١٠:٤١ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧ستاره سینما ، سوپر استار، ستاره ی فیلم، بازیگر بسیار محبوبگزارش
90 | 7
cool١٠:٣٩ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧خنک ، خنک کردنگزارش
41 | 7
rehearse١٠:٣٦ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧گفتن ، تمرین کردن ، تکرار کردنگزارش
64 | 6
adventure١٠:٣٠ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧سرگذشت ، حادثه ، ماجرا، مخاطره ، ماجراجوئی ، تجارت مخاطره آمیز، دل به دریا زدن ، خود را بمخاطره انداختنگزارش
106 | 6
kind١٠:٢٧ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧گونه ، نوع ، قسم ، جور، جنس ، گروه ، دسته ، کیفیت ، مهربانی شفقت آمیز، بامحبتگزارش
152 | 9
fun١٠:٢٥ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧شوخی ، بازی ، سرگرمی ، شوخی آمیز ، مفرح ، باصفا ، مطبوع ، شوخی کردن ، خوشمزگی گزارش
120 | 11
ride١٠:٠٧ - ١٣٩٧/٠٥/٢٧سوار چیزی شدن مانند ride a busگزارش
62 | 6

فهرست جمله های ترجمه شده



cheer up١٠:١٠ - ١٣٩٨/٠٣/٣٠
• Cheer up! It's not that bad!
خوش حال باش. خیلی هم بد نیست.
46 | 5
try on١٤:٣٥ - ١٣٩٨/٠١/١٣
• May I try on the hat?
ایا من می توانم کلاه را امتحان کنم ( پرو کنم ) ؟
60 | 4
besides١٦:٥٢ - ١٣٩٧/٠٩/٠١
• It's an interesting job, and the pay is really good besides.
این کار جالب است و پرداخت به موقع حقوق واقعاً خوب است
106 | 18