مالک میرزائی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doorstopper: ضربه گیر در وسیله ای که پشت در و چس ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good: اصل ( در مقابل بدل ) good jewelry ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be up to no good: نقشه ای در سر داشتن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kick: Kick لگد زدن Ass kick. اردنگی زدن A ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slay: عامیانه : به نحو احسنت انجام دادن. ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bread knife: چاقوی نان بری

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be all thumb: دست و پا چلفتی بودن ، این دست به او ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grocer: بقال ، سوپری

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grandkids: نوه ها

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amana: قصد دارم، قراره تلفظ سریع I am go ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marry money: با ادم پولدار ازدواج کردن ، در گو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip through: عوض کردن ( کانال های تلویزیون ) م ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bet: باشه . اکی. موافقم. قبول

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

school: به یک دسته ماهی گفته می شود. a sch ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buy: در زبان عامیانه : باور کردن I don't ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burn: تقاص پس دادن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come over: به خانه کسی رفتن ، به کسی سر زدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dope: در عامیانه به معنای: عالی ، ، خارق ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straight up: راستشو بخواهید. .

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

road stud: مربع های درخشان زرد شب نمای وسط جاد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rumble strips: خطوط منظم و موازی که در کنار و وسط ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby: در روابط دوستانه و عاشقانه: عزیزم ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thank you ma'am: ممنونم خانم سپاسگزارم خانم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there you are: بفرما همونی که می خواستی.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get over it: تمومش کن

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neck of the woods: همین دور و بر ، همین نزدیکی ، همین ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsmiling: سرسنگین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sack of shit: کمپوت گه. . . ( خطاب به طرف مقابل )

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it's the pits: از این بدتر نمی شه.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shithole: گه دونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gonna: قراره

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jonesing: تو کف بودن ، خمار بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tight: عالی - خفن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what the hell: چه افتضاحی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

put the kibosh on: جلوی چیزی را گرفتن

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take against sb: از کسی خوشت نیومدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dozens of times: برای بیان تعداد زیاد یک چیز یا کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sweet pea: مجازا: عزیز دلم ، قربونت برم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweet pea: مجازا: عزیز دلم ، قربونت برم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hot: آماده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defense exhibit: مدرک برای دفاع در جلسه دادگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

every dog has his day: تو کوچه هر کسی بالاخره یک روز عروسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no more: دیگه نه ، دیگه قرار نیست. . . ، بسه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick around: موندنی شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to kill somebody with kindness: نمک گیر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speaks for itself: خودش گویای همه چیزه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speaks for itself: خودش گویای همه چیزه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there it is: اینم از. . . . ( موقع رونمایی از چی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrap it up: فیصله دادن ، جمع و جور کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you are on: قبوله ، حله ، خودشه ، اینه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay it on: حرف رو صریح و شفاف گفتن ، قایم نکرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a bit much: یه خورده زیاده رویه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

great to see you: عالیه که می بینمت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hipster: آدم قرتی ، اهل مد روز و . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk through: راه و چاه چیزی را به کسی یاد دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get side tracked: حاشیه رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

does drugs: مواد زدن ، مواد مصرف کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hey you guys: سلام به همگی - سلام به اینی که می گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go down: راه افتادن و از جایی به جای دیگه رف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't fret: غصه نخور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cook: سر هم کردن I'm cooking to good a st ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let it go: ولش کن ، ولش کن بره بابا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you want a piece of me: با من سر جنگ داری؟ دنبال دعوا می گر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tell you what: یه چیزی بگم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hop to it: تند و تر و فرز انجام دادن کاری.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get out on bail: آزادی مشروط به شرط وثیقه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murder trial: محاکمه قتل - دادرسی قتل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iguana: مارمولک درختی نیست. چون من توی یک م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jungle cat: گربه جنگلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

canid: سگ سان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jokes on you: خودتو مسخره کردی. خودتو ضایع کردی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

simian: میمون سانیان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let in: راه دادن ، اجازه ورود دادن.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the wind: در حال اتفاق افتادن. احتمال داره به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mend: بیشتر به معنی ترمیم کردنو مرمت کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall asleep: خواب رفتن غیر ارادی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoebill: یک نوع لک لک غول پیکر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spring washer: واشر فنری ( نوعی واشر فلزی که قسمت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wire stripper: انبر سیم لخت کُن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

straight arrow: بچه مثبت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull: جاذبه، نفوذ He has got a lot of pul ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greasy: به آدمی که ظاهر خوب ، موجه و با شخص ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های مالک میرزائی