پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)
سلاح های گرم ، جنگ افزارهای گرم
جنگ افزار آتشین
سلاح آتشین
دلگرمی دادن
دلگرمی دادن
دلگرمی دادن
دلگرمی دادن
دلگرمی دادن
مقبول الطرفین
مقبول القول
مقبول القول
مقبول القول
مقبول القول
همگان مقبول
مقبول القول
همگان مقبول
مقبول طلعت ملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دوستی داش ...
مقبول طلعت ملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دوستی داش ...
مقبول طلعت ملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دوستی داش ...
مقبول طلعت ملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دوستی داش ...
مقبول طلعت ملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دوستی داش ...
خوش سیما ، خوب رخ ملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دو ...
مقبول شنیدم که شیری بود پرهیزگار و حلال خوار. . . زهر عنف و تریاک لطف درهم ریخته ، مخبری محبوب و منظری مرغوب ، صورتی مقبول. . . در نیستانی وطن داشت. ...
مقبول شنیدم که شیری بود پرهیزگار و حلال خوار. . . زهر عنف و تریاک لطف درهم ریخته ، مخبری محبوب و منظری مرغوب ، صورتی مقبول. . . در نیستانی وطن داشت. ...
مقبول شنیدم که شیری بود پرهیزگار و حلال خوار. . . زهر عنف و تریاک لطف درهم ریخته ، مخبری محبوب و منظری مرغوب ، صورتی مقبول. . . در نیستانی وطن داشت. ...
مقبول عامه
مقبول عامه
عذر موجه/مقبول
عذر مقبول
مقبول آمدن ، مقبول افتادن
مقبول آمدن
مبرور
مقبول افتادن ، مقبول داشتن
مقبول افتاده ، مقبول داشته
مقبول افتادن
برآورده
مقبول افتادن
مقبول افتادن
برآورده ( پذیرفته )
برآورده
برآورده شدن ، جامه عمل به خود پوشیدن
برآورده کردن/ساختن
براورده ساختن
دست کسی را به گرمی فشردن
اصطلاح با آغوش باز کسی را پذیرفتن
فزونخواهی
فزونخواهی
فزونخواهی
فزونخواهی
سیاستباز