میرحسین سیاوشی خیابانی

دانشجوی رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تبریز
شماره تماس ( واتساپ و تلگرام ) :09036349226
ایمیل:siavoshiamirhossein005@gmail
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
پرداختن به کاری١٧:١٠ - ١٤٠٠/١٢/٢٨دست خوش کردن به چیزی ؛ بدان پرداختن : به که بکاری بکنی دست خوش تا نشوی پیش کسان دستکش. نظامی.گزارش
2 | 0
اشتغال ورزیدن١٧:١٢ - ١٤٠٠/١٢/٢٨دست خوش کردن به چیزی ؛ بدان پرداختن : به که بکاری بکنی دست خوش تا نشوی پیش کسان دستکش. نظامی.گزارش
2 | 0
دستخوش حوادث کردن١٧:١٣ - ١٤٠٠/١٢/٢٨subject somebody/something to something=to force someone or something to experience something very unpleasant, especially over a long timeگزارش
0 | 0
اشتغال ورزیدن به١٧:١٢ - ١٤٠٠/١٢/٢٨دست خوش کردن به چیزی ؛ بدان پرداختن : به که بکاری بکنی دست خوش تا نشوی پیش کسان دستکش. نظامی.گزارش
2 | 0
ملعبگی١٧:١٥ - ١٤٠٠/١٢/٢٨دستخوشی. [ دَ خوَ / خ ُ ] ( حامص مرکب ) سهل الحصولی. آسان بدست آیی. زبونی. ملعبگی : تو پنداری که با تو من باشم شاد زین دستخوشی منت که آگاهی داد. فرخ ... گزارش
0 | 0
در معرض گذاشتن١٧:٠٨ - ١٤٠٠/١٢/٢٨subject somebody/something to something=to force someone or something to experience something very unpleasant, especially over a long timeگزارش
0 | 0
پرداختن به١٧:١٠ - ١٤٠٠/١٢/٢٨دست خوش کردن به چیزی ؛ بدان پرداختن : به که بکاری بکنی دست خوش تا نشوی پیش کسان دستکش. نظامی.گزارش
0 | 0
پرداختن١٧:١٣ - ١٤٠٠/١٢/٢٨دست خوش کردن به چیزی ؛ بدان پرداختن : به که بکاری بکنی دست خوش تا نشوی پیش کسان دستکش. نظامی.گزارش
2 | 0
پرداختن به یک حرفه١٧:١٠ - ١٤٠٠/١٢/٢٨دست خوش کردن به چیزی ؛ بدان پرداختن : به که بکاری بکنی دست خوش تا نشوی پیش کسان دستکش. نظامی.گزارش
0 | 0
در معرض مخاطره گذاشتن١٧:٠٨ - ١٤٠٠/١٢/٢٨subject somebody/something to something=to force someone or something to experience something very unpleasant, especially over a long timeگزارش
0 | 0
engage١٧:١٠ - ١٤٠٠/١٢/٢٨دست خوش کردن به چیزی ؛ بدان پرداختن : به که بکاری بکنی دست خوش تا نشوی پیش کسان دستکش. نظامی.گزارش
5 | 0
دچار کردن١٧:٠٩ - ١٤٠٠/١٢/٢٨subject somebody/something to something=to force someone or something to experience something very unpleasant, especially over a long timeگزارش
0 | 0
متحمل کردن١٧:٠٨ - ١٤٠٠/١٢/٢٨subject somebody/something to something=to force someone or something to experience something very unpleasant, especially over a long timeگزارش
2 | 0
عاقبت اندیش١٦:٥٩ - ١٤٠٠/١٢/٢٨پایان بین. ( نف مرکب ) عاقبت بین. عاقبت نگر. عاقبت اندیش : هر که پایان بین تر او مسعودتر. مولوی.گزارش
0 | 0
دم دست بودن١٦:٤٩ - ١٤٠٠/١٢/٢٨within someone's reach and within someone's grasp=1. Lit. close enough to be grasped. 2. Fig. almost in the possession of someone.گزارش
0 | 0
دم دست١٦:٥٠ - ١٤٠٠/١٢/٢٨within someone's reach and within someone's grasp=1. Lit. close enough to be grasped. 2. Fig. almost in the possession of someone.گزارش
0 | 0
دم دست کسی بودن١٦:٤٩ - ١٤٠٠/١٢/٢٨within someone's reach and within someone's grasp=1. Lit. close enough to be grasped. 2. Fig. almost in the possession of someone.گزارش
0 | 0
except١٦:٣٧ - ١٤٠٠/١٢/٢٨beyond used to mean ‘except’ in negative sentences Fred owns nothing beyond the clothes on his backگزارش
0 | 1
مهار٠١:١٢ - ١٤٠٠/١٢/٢٨combat to try to stop something bad from happening or getting worse – used especially in news reportsگزارش
2 | 0
سراغاز٢٣:٤٩ - ١٤٠٠/١٢/٢٧=the onset of something the beginning of something, especially something badگزارش
2 | 0