تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

A kind of killing machine که حشرات رامی کشد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

jogging به تنهایی معنای دویدن میده و در زبان خارجی یک noun هستش اما اگر بخواهید به فعلی بکنیدش باید بگید go jogging که هر دو تا در فارسی معنای دویدن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

معادل eat my short گورتو گم کن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به مارگارت تاچر هم می گفتند و nickname ایشون هم بوده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که نه با نبوع ذاتی، بلکه با پشتکار و سختکوشی مستمر کارش رو پیشمیبره و مدفق میشه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Five thousand dollars 5000 دلار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

very successful, especially academically or in business

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

mischievous and playful شیطون و بازیگوش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تحریف کردن، تغییر دادن دور از واقعیت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

Something must be wrong. There's something going on with her. ” Off/something's off/something seems off: This is to say that something is not right, ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لغات قرضی و بیگانه ( نه غرضی ) !

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش بینی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Try it out امتحانش کن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

extremely loudly: She shouted his name at the top of her lungs با صدای خیلی بلند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

معادل be firedبه معنای اخراج شدن از کار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای برنامه کلی سفر که در پست قبلی کلمه برنامه جا افتاده بود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Be laid off and be downsized mean the same thing, but belaid off can be temporary and be downsized can’t. در واقع به معنای همان تعدیل نیروی دائمیاست ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A career ladder or corporate ladder is a metaphor for job promotion. In business and human resources management, the career ladder typically describe ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این دو کلمه در واقع collocation هستند به معنای کلی سفر ! این دو کلمه معمولا باهم و به اینصورت بیان میشن و مثلا نمیگیم approximate itinerary!!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همان معادل If I do say so myself است ( اگر حمل بر خودستایی نباشه )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اگر تعریف از خود نباشه . . . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در واقع جمله اصلی l haven, t got time a clue بوده که در یکسری fixed expression ها مثل همین جمله یا مثلا در جمله I havn, t time ، کلمه gotحذف شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همان detective یا کارآگاه هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عکس گرفته شده از مراحل تولید سریال یا فیلم سینمایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نزدیک بود. . . . Dave nearly crashed his car, but he braked just in time

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To learn or start to do domething , especially for pleasure

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The opposite of changeable

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل busy bee =پر مشغله و گرفتار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل snowed under= پر مشغله و گرفتار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مطرح کردن موضوعی I woudn't raise the topic, I would the employer raise it first.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Exaggerates and distorts the facts

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Sink برای آشپزخانه بکار میرود ولی ( wash ) basin برای bathroom استفاده می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اخراج شدن از کار ( محاوره غیر رسمی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اخراج شدن از کار ( غیر رسمی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلینیک دامپزشکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

معنای سالانه برایannual هست نه annoying ! لطفا اصلاح شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زنگ خوردن تلفن Has your phone ever gone off at a bad time?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مورد تلفن به معنای زنگ خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیزی را تصاحب کردن یا بدست آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هوش مالی . شم اقتصادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلید کردن ، گیردادن Why does everyone keep fixating on that?

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

جمله ای که هنرپیشه ها و موزیسین ها برای جلو گیری از بد بیاری ( به جای goo luck ) به همدیگه میگن !!که در واقع یه نوع خرافات قدیمیه!

١