پیشنهاد‌های محمدرضا شریفی (٩٦)

بازدید
١٥١
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to move or dance round and round; to make somebody do this

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست کسی را رو کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجربه دلهره آور

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

هوای کسی را داشتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساس تردید کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شرکت کردن در ( مهمانی و . . . )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوای کسی را داشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینم میگذره گذراست همیشگی نیست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی دو تا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل و دماغ ندارم. پکرم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از تو بعیده که

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موضوعی را مطرح کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلم یه نوشیدنی میخواد

پیشنهاد
٠

پیاده ۵ دقیقه راهه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلقش داره دستم میاد

پیشنهاد
٠

مادر رو ببین دختر رو بگیر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I don't wanna hit traffic نمیخوام به ترافیک بخورم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نشانه تهدید که پدرت رو درمیارم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میگذره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هوس چیزی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هوس کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تا ابد

پیشنهاد
٣

صبرم داره تموم میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تا دیر نشده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بچه طلاق بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صد سال سیاه عمرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دمای هوا زیر صفره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

باز کردن هر ظرفی که درِ پیچاندنی دارد مثل بطری آب یا شیشه ترشی

پیشنهاد
٠

چیزی را از دور تشخیص دادن چیزی را از صد کیلومتری تشخیص دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چای دم کردم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میشه همراهت بیام؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناخن کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترجیح میدم بمیرم تا این که . . .

پیشنهاد
٠

. . . که ضرری نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به بن بست رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترک یک عادت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهت میاد

پیشنهاد
٠

به نفعته که. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کسی که اشیا از دستش میفتد. در گفتار عامیانه ک*س دست

پیشنهاد
١

خودتو بذار جای من

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی زدی؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یالا دادن شیشه خودرو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به یه شرط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پهن کردن لباس ( برای خشک شدن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار داشتن، درگیر بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قسطی پرداخت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پتو را روی خود کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسایل مدرسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

to make problems, difficulties, or disagreements less serious or easier to solve, usually by talking to the people involved

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

used for saying that no damage has been done by someone's mistake طوری نشده، اشکالی نداره