پیشنهادهای محمدرضا شریفی (٩٥)
میگذره
. . . که ضرری نداره
دل و دماغ ندارم. پکرم.
کسی که اشیا از دستش میفتد. در گفتار عامیانه ک*س دست
به نشانه تهدید که پدرت رو درمیارم
I don't wanna hit traffic نمیخوام به ترافیک بخورم
وسایل مدرسه
پتو را روی خود کشیدن
قسطی پرداخت کردن
کار داشتن، درگیر بودن
پهن کردن لباس ( برای خشک شدن )
یالا دادن شیشه خودرو
چیزی زدی؟
به نفعته که. . .
بهت میاد
ناخن کار
میشه همراهت بیام؟
چای دم کردم
چیزی را از دور تشخیص دادن چیزی را از صد کیلومتری تشخیص دادن
دمای هوا زیر صفره
صد سال سیاه عمرا
تا دیر نشده
تا ابد
مادر رو ببین دختر رو بگیر
قلقش داره دستم میاد
پیاده ۵ دقیقه راهه
دلم یه نوشیدنی میخواد
موضوعی را مطرح کردن
از تو بعیده که
یکی دو تا
اینم میگذره گذراست همیشگی نیست
هوای کسی را داشتن
شرکت کردن در ( مهمانی و . . . )
احساس تردید کردن
تجربه دلهره آور
دست کسی را رو کردن
هوای کسی را داشتن
هوس کردن
هوس چیزی کردن
بچه طلاق بودن
ترک یک عادت
به بن بست رسیدن
خودتو بذار جای من
به یه شرط
باز کردن هر ظرفی که درِ پیچاندنی دارد مثل بطری آب یا شیشه ترشی
ترجیح میدم بمیرم تا این که . . .
صبرم داره تموم میشه
to make problems, difficulties, or disagreements less serious or easier to solve, usually by talking to the people involved
to experience great difficulties or be completely unable to decide what to do or say next
an artificial material made to look like leather