پیشنهادهای اسکندر شهبازی گهرویی (٣٤٠)
شلیف به گویش بختیاری یعنی گونی بزرگ جهت کاه و علوفه
شانه به گویش بختیاری یعنی صدای اسب شیهه
لت به گویش بختیاری یعنی تار مثال یک لت مو یعنی یک تار مو
مو کشت به گویش بختیاری یعنی کسی را تعارف لفظی کردن
تلین به گویش بختیاری یعنی شکم گنده
تنگر به گویش بختیاری یعنی یک قطعه سنگ ریز
تلاپه به گویش بختیاری یعنی یک مشت مثلا یک تلاپه گندم یا برنج
خیگ به گویش بختیاری نوعی ظرف است از پوست بز یا گوسفند جهت نگهداری روغن حیوانی یا شیره انگور و . . .
چو انداختن به گویش بختیاری یعنی شایعه کردن
دابور به گویش بختیاری یعنی از شیر بریدن بره یا بزغاله
دالو به گویش بختیاری یعنی پیر زن
سهرو به ضمه سین به گویش بختیاری یعنی سرخ رو یا بور
ریت به گویش بختیاری یعنی بدون چیزی ، خالی بودن مثل زمین ریت یعنی بدون علف
دال به گویش بختیاری یعنی نوعی پرنده لاشخور
سرسا گرفتن به گویش بختیاری یعنی سرگیجه گرفتن
سر و پوک به گویش بختیاری یعنی سر و صورت
داری به گویش بختیاری یعنی وارانه
زمند به گویش بختیاری یعنی خسته
تاسیدن به گویش بختیاری یعنی حالت خفگی به کسی دست دادن
خاگینه به گویش بختیاری یعنی تخم مرغ نیمرو
ترکه به گویش بختیاری یعنی شاخه نازک درخت
بوی ترز به گویش بختیاری یعنی بوی سوختگی
جلد به فتحه ج به گویش بختیاری یعنی سریع ، تند
ایتری به گویش بختیاری یعنی می توانی
تنگ به کسره ت به گویش بختیاری یعنی سفت ، محکم
انجه انجه به گویش بختیاری یعنی تکه تکه
بهل به گویش بختیاری یعنی بگذار ، فرصت بده
دستم به شالت به گویش بختیاری کنایه دستم به دامانت می باشد
پل به فتحه پ به گویش بختیاری یعنی گیسو مثال زنان در عزای عزیزان خود پل می برنند
چوم و چیت برداشتن به گویش بختیاری یعنی کسی را از هستی ساقط کردن
چو و چپ به گویش بختیاری یعنی هم همه کردن و خبر مرگ کسی را دادن که خبر موثق نیست
چو به گویش بختیاری یعنی شایعه، چو انداختن یعنی شایعه پراکنی کردن
کیس کمر یا کیز کمر به گویش بختیاری یعنی کیسه کوچکی از جنس چرم که جنگاوران یا شکارچی ها برای مسلح کردن تفنگ پوز پر در آن باروت می ریختن و آنرا همراه د ...
کل به کسره ک به گویش بختیاری یعنی پهلو مثال به دلم نشستی کی به کلم اینشینی
کلور به گویش بختیاری یعنی ساقه های خشک شده گندم و جو و جا کلور یعنی جای درو گندم و جو
کرکیت وسیله ای قالیبافی است که دسته آن معمولا چوبی و شانه های آن فلزی است
قصون به گویش بختیاری یعنی استفراغ و بالا آوردن
کلگه به گویش بختیاری یعنی ساختمان خرابه و فرسوده
کوه ریز به گویش بختیاری یعنی تجمع گوسفندان بخاطر گرمای شدید هوا
مور به گویش بختیاری یعنی چمن طبیعی، مرغزار
نونی به گویش بختیاری یعنی نمیدانی
نا خشوم به گویش بختیاری یعنی حالم خوش نیست
نیترم به گویش بختیاری یعنی نمی توانم
شوک نیدن به گویش بختیاری یعنی بالا انداختن مثال برگ شوکنیدی یعنی ابرو بالا انداختی همچنین شوکنیدن یعنی اشاره کردن
سهده به گویش بختیاری یعنی سوخته مثال سهده دل یعنی دل سوخته
تیشنی به گویش بختیاری یعنی پیشانی
وندس به گویش بختیاری یعنی انداختش
لیش به گویش بختیاری یعنی بداخلاق یا بد رفتار یا بد کردار مثال زن یا مرد لیش و همچنین بمعنای بد و زشت هست
ایاره به گویش بختیاری یعنی می آورد
انگشت به کسره الف و گاف در گویش بختیاری یعنی زغال سرخ شده